انتقاد تند یک استاد دانشگاه؛ فقط زرق و برق حوزه علمیه بهروز شده است
حسن محدثی گفت: روحانیون شعارهایی دادند، آرمانهایی مطرح کردند، طرحهایی ارایه کردند، و ادّعاهایی را با مردم در میان گذاشتند و به نظر من پس از چهار دهه هنوز موفّق نبودهاند.
به گزارش خبر فوری ، حسن محدثی استاد جامعه شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی در گفتگو با مجله خیمه عنوان کرد: روحانیون شعارهایی دادند، آرمانهایی مطرح کردند، طرحهایی ارایه کردند، و ادّعاهایی را با مردم در میان گذاشتند و به نظر من پس از چهار دهه هنوز موفّق نبودهاند. متأسفانه باید عرض کنم که آنان در حال از دست دادن فرصتی تاریخی هستند. معلوم نیست که دیگر چنین فرصتی مجدداً به روحانیان داده شود. آنها در حال استفادهی یکطرفه از ذخایر اعتبار فرهنگی و اجتماعی روحانیت هستند؛ اعتباری که در طیِّ قرون حاصل شده است. این اعتبار فرهنگی، معنوی و اجتماعی بدون اینکه چیزی بدان افزوده شود.
حوزهی علمیه نیز بهرغم تحوّلات زیادی که پیدا کرده و البته همهی این تحوّلات هم لزوماً مثبت نبوده، بهنظرم بسیار بسته است. تجربهی جالبی دارم از شرکت در یکسخنرانی و یک ترم تدریس در یکی از دانشگاههایی که حوزویان اداره میکنند. مرا به یاد یکی از تکیهکلامهای گیلکی میاندازد: «این باشه هرگز نباشه»؛ یعنی اینکه دیگر نمیخواهیم تجربهاش کنیم.
این در مورد نحوهی برخورد آنها با بنده صادق بود. وقتی سخنان بندهی ناچیز که بهواقع دانشجویی در حال آموختن هستم، قابل طرح و بحث نباشد، چگونه حوزوی میتواند افکار بیگانهها را تحمّل کند. در آنجا از دانشجویانم که طلبه هم بودند میشنیدم که در حوزهی علمیه مثلاً آرای محسن کدیور و احمد قابل امکان طرح و بحث ندارد. وقتی حوزهی علمیه چنین فضای بستهای داشته باشد، چگونه میخواهد بهروز شود؟
البته، حوزهی علمیه زرق و برقش بهروز شده است. طلبهها بهجای کاغذ و قلم با لبتاپ تایپ میکنند، اما اگر بهروز شدن اینجوری بود، کار خیلی آسان میشد. بعد از هر جلسه تدریس در دانشگاه مورد نظر، در جلسهی خارج فقه یک حضرات که سمت سیاسی مهمی هم داشت، شرکت میکردم. بحثهای آنجا هم هیچ حکایتی از بهروز بودن نداشت. البته دانش من در این باره محدود است. متأسّفانه باب حوزهی علمیه برای کار تجربی به روی جامعهشناسان بسته است.
با روحانی در حج مصاحبه میکردم. خیلی نگران بود. بهزحمت برای مصاحبه راضیاش کردم و بوسیدمش و گفتم که این اطلاعات به جایی داده نمیشود و فقط پژوهشی دانشگاهی است. میانهی کار بهمحض اینکه صدایش کردند، رها کرد و رفت و هیچ نشانیای برای تکمیل مصاحبه نداد و زحمتم بههدر رفت.
در بحثهایی که در شبکههای اجتماعی در جریان است نیز نوعی نفرت و خشونت در باب روحانیان و صنفشان دیده میشود. اگر امکان نقد صریح و علنی روحانیان فراهم شود نه تنها برای اصلاح آنان خوب است بلکه این میزان از خشم و نفرت انباشته نخواهد شد. ما باید حتماً از واگرایی شدید اجتماعی و انباشت نفرت نسبت به هر گروهی جلوگیری کنیم. تمام مسیرهای حذف و نیروهایی که در پی حذف یک صنف، گروه یا جریان اجتماعی هستند، پتانسیلی مخرّب دارند و ضروری است مهار و خنثی شوند. بنابراین، امکان نقد روحانیان و روحانیت میتواند این وضع آسیبشناختی را مهار کند.
تحولاتی هم که در حوزهی علمیه رخ داده است، بهنظر من محصول تربیت درونی حوزهی علمیه نیست. بیشتر متأثّر از محیط حوزهی علمیه است. بهعبارت دیگر، تحولّاتی که در حوزه دیده میشود، درونزا نیست، برونزا است. کاش داوریام درست نباشد و حوزهی علمیه بهنحو درونزا منشأ تحوّل باشد و اثرگذاری جدّی داشته باشد. اینها البته، قضاوتهایی از دور است و هیچکدام بدین معنا نیست که ما نمیتوانیم از حوزویان بیاموزیم. من بههیچ وجه اینطور فکر نمیکنم. بسیار مشتاق بودم که در کنار تحصیلات دانشگاهی، تحصیلات حوزوی داشته باشم.
حتّی از دانشگاهم تقاضا کرده بودم که اجازه بدهد برای فرصت مطالعاتی به جای رفتن به خارج کشور، به حوزهی علمیهی قم بروم. امّا شرایطش متأسّفانه فراهم نشد. الآن هم اگر چند سالی زندگیام تأمین میشد، حتّی در همین سن و سال، فرصت را از دست نمیدادم.
15
با نظرش موافقم اما شعار ها و آمارهایی که دانشگاه ها میدن چی!؟دانشگاه ها بیشتر درگیر سیاسی بازی ان تا کار علمی حتی با بعضی کارهای علمی هم برخورد سیاسی میشه