گفت و گو با وزير آموزش و پرورش درباره ماجراي مشق شب؛
چارهاي نداشتم جز نوشتن نامه به رهبري/ توضیحات بطحایی در مورد آخرین وضعیت یک فعال صنفی
آذر ماه امسال مناقشه مشق شب تبديل به يكي از خبرسازترين موضوعات آموزش و پرورش شد و بطحایی در گفت و گویی به حواشی این موضوع پرداخت.
متن گفت و گوی وزیر اموزش و پرورش در ادامه می آید:
تقريبا يك سال پيش بود كه سيدمحمد بطحايي از نبرد با موسسههاي آموزشي گفت و اشاره كرد كه نميتوان به آنها لقب مافيا داد. آذر ماه امسال البته مناقشه مشق شب تبديل به يكي از خبرسازترين موضوعات آموزش و پرورش شد. بعد از ديدار ناشران كتابهاي كمك آموزشي با بعضي از مراجع قم بود كه موسس انتشارات گاج در مصاحبه با روزنامه صبح نو گفت:«ما سنگ كف رودخانه هستيم، سبزي لب آب نيستيم كه يك شبه رشد كرده باشيم. من 10وزير آموزش و پرورش در اين سالها ديدهام ولي تصميمهايي كه گاهي مسوولان ميگيرند، دغدغه ماست.» بطحايي يكي از همان 10 وزيري است كه موسس انتشارات گاج ديده است، وزيري كه همچنان ميگويد اين موسسهها مافيا نيستند، كاسب هستند و به دنبال كسب منفعت اقتصادي. با اين حال در همان روز سفر ناشران به قم نامهاي به رهبري نوشت و بعدتر نامههاي ديگري به وزارت ارشاد و صنعت و معدن و صداوسيما فرستاد تا مگر كمي از سرعت حركت اين كاسبان بكاهد. وزير آموزش و پرورش گفته است كه ماجراي سفر به قم را چندان جدي نگرفته است، مافياي واقعي به گفته او تصور اشتباه خانوادههاست نسبت به مفهوم آينده خوب براي فرزندانشان. او در اين گفتوگو اشارهاي هم به ادامه پيگيري پرونده يكي از معلمان و فعالان صنفي داشت.
آخرين صحبتي كه سال گذشته داشتيد اين بود كه فكر نميكنيد موسسههاي آموزشي آنقدر قدرت داشته باشند كه بشود نام مافيا به آنها داد. امسال يكي از خبرسازترين اتفاقات آموزش و پرورش ماجراي مناقشه مشق شب بود. آقاي جوكار، موسس انتشارات گاج در مصاحبهاي گفت كه ما سنگ كف جوبيم و به نظر ميرسد، درست ميگويد چون وزيران آموزش و پرورش ميآيند و ميروند و كساني مثل ايشان ميمانند و قدرتشان بيشتر ميشود .هنوز هم فكر ميكنيد قدرتشان آنقدرها زياد نيست؟
البته در خاطر نداشتم كه سال گذشته اين سوال را مطرح كردهايد و من چنين جوابي دادم. اما حالا كه برميگردم و به يك سال گذشته نگاه ميكنم، ميبينم كه با وجود همه موانع و مشكلاتي كه در سر راه اين موضوع وجود دارد، پيشرفت ما قابل توجه و اميدواركننده بوده است. سال گذشته كه اين سوال را پرسيديد، افكار عمومي شايد خيلي پذيرش اين باور را نداشت كه آزمونها، كتابهاي كمك درسي و فضايي كه من به عنوان دايه مهربانتر از مادر از آن اسم ميبرم، اينقدر آسيبزاست، دايهاي كه در كنار مادر اصلي تعليم و تربيت، يعني آموزش و پرورش خودش را مهربانتر نشان ميدهد. شواهد نشان ميدهد كه موقعيت آنها نسبت به سال گذشته كه از من مصاحبه گرفتيد، ضعيفتر شده است. امروز افكار عمومي براي پذيرش اين باور آمادهتر است. افكار عمومي امروز باور دارد كه يك كودك، نوجوان و جوان شاد و سرزنده و اميدوار به مراتب ارزش بالاتري از نوجواني دارد كه مثلا معدل 20 دارد اما خموده و ناتوان از حل مسائل زندگي است. اگر از خانوادهاي بپرسيد كه دوست داريد بچهتان شاد و سرزنده و پرشور باشد يا درسخوان و آرام و گوشهگير حتما گزينه اول را انتخاب ميكند. اين يكي از نتايج همين گفتنهاي مدام است كه اين دايه دارد، اهداف تعليم و تربيت رسمي ما را به انحراف ميكشاند. من بدون اينكه نامي از كسي ببرم كه در سوال مطرح شد همچنان تاكيد ميكنم كه اطلاق واژه مافيا بر اينها درست نيست. اينها افرادي هستند كه به هر حال جنبه اقتصادي يك حرفه را در نظر ميگيرند و بر اساس عقل اقتصادي تصميم ميگيرند و مثل هر كاسب ديگري به فكر سود بيشترند.
البته هر كاسبي نميتواند به ديدن مراجع برود.
حالا من را به حاشيه سياسي نكشانيد اما در همين مورد من بعدش شنيدم كه آن مرجع محترم برداشت را تصحيح كرده بود و در حقيقت ماوقع آنگونه كه در خبرها آمده نبوده. بنابراين فكر ميكنم با وجود اينكه يك سال از مصاحبه قبليمان ميگذرد، داريم رو به جلو حركت ميكنيم و راستش توقع بيشتري هم ندارم. ببينيد شرايط و متغيرهايي كه بر اين موضوع تاثيرگذارند يكي دو تا نيست و دست يكي دو نفر هم نيست كه بتوان به راحتي مديريتش كرد. من خيلي خوشحالم كه امروز عرض كنم برخي از اين ناشران و موسسان آموزشگاهها با واسطه به من پيغام دادند ما آمادهايم كه مسير كارمان را بر اساس سياستهاي جديد آموزش و پرورش تصحيح كنيم. اين يك پيام خيلي مثبت و خوب است يعني ميگويند، حاضريم سمت و سوي ظرفيتها و كارشناسيها و منابع خودمان را بر اساس سمت و سويي كه شما ميگوييد بر اساس تعليم و تربيت صحيح است، هدايت كنيم. خب اين به نظرم پيام بسيار اميدواركنندهاي است كه دوستان من با جديت دارند دنبال ميكنند، جلسههايي را گذاشتهاند كه ما ماموريت جديدي را از منظر آموزش و پرورش براي آنها تعيين كنيم. به نظر من مافيا اين افراد نيستند به نظرم مافيا آن تصور غلط و عادت جامعه به اين است كه همچنان فكر ميكند اگر فرزندشان در يك دانشگاه و رشته معتبر پذيرفته شود به مراتب مهمتر از اين است كه فردي اهل تعامل با خانواده و جامعه باشد، اهل مشاركت در حل مسائل اجتماعي باشد و نسبت به آنچه در اطرافش ميگذرد، بيتفاوت نباشد. اين تصور غلط يك مافياست و ما بايد به جنگ با اين مافيا برويم. از همين مصاحبه شما ميخواهم استفاده كنم و بگويم رسانهها بايد كمك كنند كه پيشاني اين مافيا را به خاك بماليم. افكار عمومي بايد تصحيح شود مثل خيلي از كشورهاي ديگر كه توقعشان از مدرسه اين است كه بچهاي را تحويلشان بدهد كه شاد و بانشاط باشد و در خانه و محيط زندگياش آدم موثري باشد. نميخواهم معدل 20 داشته باشد يا مدام در حال حفظ كردن فيزيك باشد. اگر بتوانيم بر اين تفكر غلبه كنيم حتما آن مافيا زمين خورده و ما توانستهايم، تعليم و تربيتمان را به مسير اصلي و صحيح خودش برگردانيم.
17 آذر بود كه به رهبري نامه نوشتيد كه اگر قرار است تبليغي از تلويزيون در مورد موضوعات درسي و آموزشي پخش شود بايد به تاييد آموزش و پرورش برسد. اين همان روزي است كه ناشران به قم رفتند. شما احيانا از اين سفر خبر داشتيد؟
نه، نه! اصلا خبر نداشتم. البته فكر ميكنم موضوع آن سفر به قم را نبايد خيلي مهم جلوه داد.
به نظر شما مهم نبود؟
نه!
يعني بعدش تصميمي نگرفتيد يا كاري نكرديد كه دليلش آن سفر بوده باشد؟
ابدا! اولا من اصلا اطلاع نداشتم، ثانيا به نظرم علما و مراجع با اقشار مختلف مردم ملاقات دارند. من ميخواهم كمي خوشبينانه به اين موضوع نگاه كنم و بگويم آن ملاقات هم احتمالا در قالب همين ملاقاتهايي است كه مراجع با اقشار مختلف دارند و گروهي از افرادي هم كه گفتهاند ما داريم در حوزه فرهنگ كار ميكنيم، خدمت آنها رسيدهاند و مشكلاتشان را گفتهاند و در خلال آن اشاره ناصحيحي به يكي از سياستهاي آموزش و پرورش داشتند. بر اساس گزارش ناصحيحي كه ارايه شده يك موضعگيري هم اتفاق افتاد كه عرض كردم تا جايي كه مطلع هستم آن موضعگيري تصحيح شد. خلاصه تاريخ آن نامه و همزمانياش با آن ملاقات كاملا تصادفي بود.
پس چه شد كه آن نامه را نوشتيد؟ از متن نامه مشخص است كه شما تاكيد داريد به اجرايي شدن مصوبهاي كه در شوراي عالي انقلاب فرهنگي تعريف شده. چرا اجرايي شدن آن مستلزم اين بود كه شما به بالاترين مقام يك كشور نامه بنويسيد؟
سوال دقيقي را مطرح كرديد. من براي آنكه آن نامه را بنويسم خيلي با خودم كلنجار رفتم. علتش هم همين فرمايش شما بود كه آيا واقعا اين موضوع در سطحي هست كه ما بالاترين مقام كشور كه دهها و صدها مساله استراتژيك و مهم برايش مطرح است را درگير چنين چالشي كنيم؟ روزي كه اين نامه را نوشتم پس از طي يك مسير بود. اگر 6 ماه قبلتر چنين نامهاي مينوشتم حتما خودم به خودم انتقاد ميكردم. اما من يك مسيري را رفتم و وقتي ديدم اين مسير بدون حمايت مقام معظم رهبري به سرانجامي كه ميخواهم نميرسد آن نامه را خدمت ايشان نوشتم. ما مكاتبات متعددي با صداوسيما انجام داده بوديم، مذاكرات متعددي را با مسوولان اين سازمان داشتيم. با وزارت ارشاد هم مذاكراتي داشتيم كه هر گونه تبليغ براي كتابهاي كمك درسي و كلاسهاي آمادگي كنكور و آزمون و مواردي از اين دست حتما بايد با بررسي و اجازه كارشناسي آموزش و پرورش اتفاق بيفتد. ضمن اينكه در هر جلسهاي كه نشستم و اين بحثها را مطرح كردم، همه مخاطبان من و طرفهاي صحبتم اين منطق و استدلال را تاييد ميكردند اما در عمل آنچه بايد اتفاق نيفتاده بود تا اينكه آن نامه را نوشتم و تا جايي كه اطلاع دارم ايشان پينوشتي روي نامه زده بودند كه تا حدود زيادي در حوزه تبليغات و اشاعه اين روشها تاثير گذاشت. عرض من هميشه اين بوده كه اين كتابهاي كمك درسي، اين كلاسهاي به تعبيري تقويتي و تكميلي، نقش يك دارو و مكمل را براي بدنه تعليم و تربيت ما دارند. يعني اگر كسي به هر دليلي در فرآيند ياددهي و يادگيري دچار اختلال شد بايد به سراغ آنها برود. نقش اينها مثل دارو است، آيا شده ما دارو را تبليغ كنيم و بگوييم اين آنتيبيوتيك از آن يكي بهتر است و مردم برويد فلان آنتيبيوتيك را بخريد؟ مردم اگر سرتان درد گرفت بياييد از فلان قرص مسكن استفاده كنيد؟ با همين استدلال، كتابهاي كمك درسي و كلاسهاي كمك آموزشي نبايد تبليغ شوند. اينها نسخهاي در دست معلم هستند، اگر او به نتيجه رسيد كه مثلا اين بچه به هر دليل دچار اختلال يا عقبافتادگي در درسش شده بايد نسخه تجويز كند كه برو فلان كتاب كمك درسي را بگير يا در فلان كلاس شركت كن. در حالي كه ما با تبليغات بسيار بسيار فزايندهاي كه انجام ميدهيم، نوعي رقابت كاذب را ايجاد ميكنيم كه تيشه به ريشه تعليم و تربيت ما ميزند و هدفهايش را مستقيما تحت تاثير خودش قرار ميدهد.
مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي هم حتما با همين منطق به تصويب رسيده حرف اين است كه چرا اجرايي نميشود؟
خب تمكين نميكنند، مثل خيلي از قوانين ديگر كه اجرا نميشوند. آيا همه قوانيني كه در اين سالها به تصويب رسيده، اجرا ميشود؟ خيليهايش اجرا نميشود. حالا اگر يك رسانه باشم و از من بپرسيد چرا اين قانون را اجرا نميكنيد؟ من دهها دليل دارم، ميگويم اولا من منابع كمي دارم و براي تامين منابع نياز به تبليغات دارم و اينها پول خوبي به من ميدهند. دوم اينكه بالاخره اين صفحه روزنامه يا فضاي مجازي يا برنامه تلويزيونيام را بايد پر كنم و از آن استفاده ميكنم. اين توجيهات وجود دارد و بخشياش هم درست است به خصوص بخشي كه مربوط به اعتبارات است. بالاخره صداوسيما با كمبود منابع مواجه است و اين موضوع درآمد خوبي برايشان دارد پس از آن استفاده ميكنند. اما آنچه مهم است اين است كه قانون گفته است تو كه ميخواهي كتاب كمك درسي را تبليغ كني بايد از مرجع تخصصياش كه آموزش و پرورش است، مجوز بگيري.
آخر شهريور در مورد وضعيت پرونده آقاي محمد حبيبي از شما سوال كردم و شما گفتيد داريد تلاش خودتان را ميكنيد و به مصلحت نيست چندان وارد جزييات شويد. ديگر حكم 7 سال و نيم حبس ايشان قطعي شده حالا ميتوانيد توضيح بيشتري بدهيد؟
والا من نميتوانم انتظار داشته باشم كه مرجع قضايي ريز پرونده افراد را در اختيار من قرار دهد، اين توقع درستي نيست. اما من به عنوان كسي كه يكي از همكارانم محكوم است و در زندان به سر ميبرد و از آنجا كه من عضو اين خانواده هستم و در دولت حضور دارم بايد پيگيري كنم تا ببينم چگونه ميتوان اين مجازات را تخفيف داد، چگونه ميتوان سختيهاي كار را لااقل تا حدي كه قانون به مرجع قضايي اجازه داده است به خاطر معلم بودن اين فرد آسانتر كرد. در مورد آقاي حبيبي هم من مستمر پيگيري كردهام لااقل تا يك ماه و نيم پيش كه مرتب آن را دنبال ميكردم، مرجع قضايي و نهادهاي امنيتي ميگفتند كه برخي اتهامهاي فراتر از فعاليت صنفي در مورد ايشان وجود دارد. يعني 7 سال و نيم حكم ايشان مربوط به اعتراض ايشان به وضعيت معيشت معلمان و عدالت آموزشي در كشور مربوط نبوده است.
يعني اين پايان ارتباط شما با اين پرونده است؟
حتما نه! من هم قانونا و هم به عنوان يك معلم و از همه مهمتر به عنوان عضو دولت بايد مرتب اين كار را پيگيري كنم و اين قول را ميدهم كه نه فقط براي آقاي حبيبي بلكه براي همه كساني كه عضوي از آموزش و پروش بودهاند و بنا به دلايلي گرفتار شدهاند، تلاش كنم. حتي براي كساني كه بنا بر محكوميتهاي كيفري هم در زندان هستند و معلم بودهاند، بنده پيگيريهايي را انجام ميدهم. وضعيت معلماني كه مشكلات حقوقي و قضايي داشتهاند را داريم پيگيري ميكنيم و براي آقاي حبيبي و موارد مشابه ايشان هم انشالله اين كار را پيگيري خواهيم كرد.
منبع: اعتماد
22
لطفا در مورد معلمان پیمانی که سال 89 در آموزش و پرورش استخدام شدند گزارش تهیه کنید؟؟ کی باید رسمی شویم؟؟ ما آزمون دادیم و استخدام شدیم. بخدا استرس داریم. لطفا پیگیری کنید. ممنون