۳ ترومای دردناک برای مردم فلسطین
تاکنون در دل روایت های فراوانی که از سوی خبرنگاران و روزنامه نگاران مختلف از جنگ غزه ارائه شده، به کرات به این موضوع اشاره شده که کودکان فلسطینی در مواجهه با جنازه ها و کشته شدگان، دچار بهت و سکوت و شوک عمیق شده اند.
در روزهای گذشته و همزمان با گسترش عملیات زمینی ارتش اسرائیل، حملات هوایی، دریایی و توپخانهای به بخشهای مختلف نوار غزه تشدید شده است. در این راستا، نظام بهداشت و درمان نوار غزه هم به دلیل قطعی برق، عدم وجود سوخت و همچنین عدم دسترسی به امکانات و تجهیزات پزشکی و دارویی، عملا دچار فروپاشی شده است.
نکته قابل تامل اینکه ارتش اسرائیل در مدت اخیر در چندین نوبت اقدام به بمباران مراکز درمانی و بیمارستانهای نوار غزه کرده و این اقدام خود را نیز با این توجیه که جنبش حماس از این مراکز در راستای اهداف خود استفاده میکند، انجام داده و میدهد. معادلهای که در کلیت خود سبب شده تاکنون بیش از ۱۰ هزار غیرنظامی فلسطینی که بیش از ۵ هزار نفرشان زنان و کودکان هستند، در نتیجه حملات ارتش اسرائیل خود را از دست بدهند.
با این حال، جدا از کشته و مجروحشدنِ صدها نفر از ساکنان نوار غزه، مردم غیرنظامی این منطقه با آسیبهای روحی جدی رو به رو میشوند. آسیبهایی که در قالب تروما، بر روح و روان مردم این منطقه ظاهر میشوند و مشکلات جدی را برای آنها به ارمغان میآورند.
برخی جریانهای سیاسی و رسانهای رژیم اسرائیل به صراحت، کشتار غیرنظامیان و مثلا کودکان فلسطینی را توجیه میکنند. پیشتر "اسحاق هرتزوگ" رئیس جمهور اسرائیل نیز مدعی شده بود که منطقه نوار غزه غیرنظامی ندارد و ساکنان آن، در واقع همدستانِ جنبش حماس هستند. موضع گیری که رئیس جمهور اسرائیل با اتکا به آن سعی داشته تا جنایات اسرائیل را توجیه و مشروعیت بخشی کند.
در این راستا، به طور خاص به ۳ ترومای روحی-روانی دردناکِ ناشی از حملات و اقدامات رژیم اسرائیل علیه نوار غزه و مردم این منطقه اشاره میشود.
۱. بحران بیاطلاعی از نزدیکان
در روزهای گذشته، رژیم اسرائیل اقدام به قطع دسترسی ساکنان نوار غزه به اینترنت و همچنین تلفن کرده است. این موضوع سبب شده تا شهروندان فلسطینی نتوانند زیر بمباران سنگین اسرائیل علیه بخشهای مختلف نوار غزه، از وضعیت سلامتی نزدیکان، دوستان و آشنایان خود مطلع شوند.
بسیاری از فلسطینیها اکنون نمیتوانند این اطمینان خاطر را برای خود ایجاد کنند که آیا عزیزانشان سالم و سلامت هستند یا خیر. به بیان ساده تر، آنها مدام با اضطراب و نگرانی از اینکه مبادا عزیزانشان را از دست داده باشند و هنوز خود از این مساله اطلاع ندارند، روز را به شب میرسانند.
از نظر علم روانشناسی، وقتی افراد نتوانند روندِ عادی و طبیعی سوگواری برای عزیزان خود را طی کنند، دچار اختلالات روحی جدی میشوند. حال در مورد مردم فلسطین، آنها نه تنها باید مدام درگیری ذهنی داشته باشند که آیا عزیزانشان سالم هستند یا خیر، در عین حال، مدام در ذهن خود سناریوهای مختلف و رویدادهایی که شاید اتفاق هم نیفتاده باشند را مرور میکنند و دچار نوعی سردرگمی و تشویش مدام میشوند.
تکرار این روند در سالهای اخیر، آسیبها و ترومای عمیق را بر ذهن و روان فلسطینیهای ساکن در نوار غزه تحمیل میکند و البته که در بلند مدت نیز نمودهای عینیِ منفی خود را بر سلامتی آنها به صورت جدی تری به نمایش میگذارد.
۲. شوک جدی به کودکان
بدیهی است که کودکان از نظر ذهنی و فکری، کاملا آسیب پذیر هستند و مواجهه آنها با صحنههای تکاندهنده کشتار انسانها، پیامدهای وخیمی را برای سلامت فکری و روحی و آینده آنها خواهد داشت. در این راستا، در جریان حملات ارتش اسرائیل به نوار غزه، کودکان ساکن در این منطقه با سه شوک روحی و ترومای جدی رو به رو شده اند.
اولا، مواجهه کودکان فلسطینی با صحنههای فجیع کشتار ساکنان نوار غزه در نتیجه حملات هوایی و توپخانهای اسرائیل، عملا آنها را در موقعیتی قرار میدهد که به هیچ عنوان مناسب سنشان نیست. موقعیتی که حتی بزرگسالان نیز تاب تحمل آن را ندارند و برای آنها تشویش و آسیبهای جدی ذهنی و روانی را ایجاد میکند.
تاکنون در دلِ روایتهای فراوانی که از سوی خبرنگاران و روزنامه نگاران مختلف در بحبوحه جنگ غزه ارائه شده نیز به کرات به این موضوع اشاره شده که کودکان فلسطینی در مواجهه با جنازهها و کشته شدگان در نوار غزه، دچار بهت و سکوت و شوک عمیق شده اند. مسالهای که بدون تردید چالشهای جدی روحی را برای این گروه سنیِ آسیب پذیر ایجاد میکند.
دوم اینکه بسیاری از کودکان ساکن در نوار غزه، مادر، پدر، و یا مادر و پدر خود را در نتیجه حملات اسرائیل از دست داده اند. معادلهای که خود تحمیل کننده رنجی عمیق به این گروه سنی است و عملا آنها را با واقعیتهای تازهای آشنا میکند که عمدتا و منطقا، هیچ آمادگی را برای مواجهه با آن ندارند.
بسیار زود است که یک کودک با حقیقت تلخ از دست دادن والدین و یا بهتر بگوییم با حقیقتِ مرگ، آشنا شود. در این میان آن دسته از کودکانی که پدر و مادر خود را از دست میدهند، با یک بحران و خلاء جدی در زندگی خود رو به رو میشوند که بدون تردید تبعات بسیار منفی را در ادامه راه و زندگی آنها خواهد داشت.
سوم اینکه کشته شدن افراد جلوی چشم کودکان و اینکه این حس به آنها منتقل میشود که هیچ جای امنی برای زندگی آنها وجود ندارد، نوعی حس تشویش دائمی را به این گروه سنی و جمعیتی در نوار غزه منتقل میکند و خود موجب ایجاد بحرانهای روحی و روانی دیگر در آنها میشود. مسالهای که برای کودکان آن هم در شرایطی که بایستی از آنها محافظت شود و حس امنیت داشته باشد، ابعاد و ماهیت جدیتری را به خود میگیرد.
۳. والدین داغدار
در مدت اخیر تصاویر و ویدئوهای مختلفی در فضای مجازی منتشر شده که یک پدر یا مادر، فرزند شهید شده خود را در دست دارند و تاب جدایی از وی را ندارند. صحنهای تکان دهنده که دلِ هر انسانی را به در میآورد. نکته مهم و قالب تامل در این رابطه این است که با توجه به کشته شدن چیزی قریب به چهار هزار کودک و زخمی شدن صدها تن دیگر در بحبوحه جنگ کنونی غزه، والدین این کودکان (در صورت زنده ماندن)، با آسیبهای جدی روحی که خود را در قالب ترومای عمیق بر روح و روان آنها اشکار میسازد، رو به رو میشوند.
غمی سنگین که هضم آن برای هر انسانی در جهان بسیار سخت و دردناک است و البته که چندین دهه است ملت فلسطین با چالشهایی از این نوع، دست به گریبان هستند.
با این همه، اینطور به نظر میرسد که تحمیل ترومای روحی و روانی به مردم فلسطین، خود یک سیاست سازمان یافته از سوی رژیم اسرائیل است و این رژیم از این رهگذر، در پی تحقق اهداف میدانی و عملیاتی خود به ضرر ملت فلسطین است.