چگونه بفهمیم که فرزندمان دچار اختلال اضطرابی است؟
بسیاری از افراد خاطرات واضحی از ترسهای دوران کودکی خود دارند، اما معمولا با گذشت زمان این نگرانیها را پشت سر میگذارند. با این حال، برای برخی از کودکان و والدینشان، تشخیص اینکه یک ترس طبیعی است یا در حال تبدیل شدن به یک فوبیا یا اختلال اضطرابی جدی است، دشوار میشود.
![چگونه بفهمیم که فرزندمان دچار اختلال اضطرابی است؟](https://cdn.khabarfoori.com/thumbnail/Pnjwo6Zzk1nW/Z16wE4UvYwwq6tR2EOJTejVKGi50irI1BRxa7rEvYTnP-Bf9ahgZsp-WJuyTV3Z4V6BMQR8T-nfsv9pue1duJF6mt3CwC2F-/download+%282%29.jpg)
شاید زمانی که کودک بودید، از هیولاهای زیر تخت، دزدانی که به خانه حمله میکنند یا ارواحی که در تاریکی پرسه میزنند، وحشت داشتید و این ترسها شما را دچار بیخوابی میکرد.
ترسها بخش طبیعی از رشد انسان هستند و بهعنوان سازوکارهای بقا عمل میکنند، زیرا به جلوگیری از رفتارهای پرخطر در کودکان و بزرگسالان کمک میکنند. اما اگر این ترسها به حدی برسند که ناتوانکننده باشند یا عملکرد روزانه را مختل کنند، میتوانند بهعنوان یک «فوبیا» یا «اختلال اضطرابی» در نظر گرفته شوند. توماس اولندیک، استاد ممتاز بازنشسته روانشناسی در دانشگاه ویرجینیا تک، که به خاطر کارهایش در حوزه کودکان و نوجوانان شناخته شده است، در اینباره توضیح میدهد.
وندی سیلورمن، مدیر برنامه اختلالات اضطراب و خلقی در مرکز مطالعات کودک دانشگاه ییل و استاد روانپزشکی کودک و روانشناسی در دانشکده پزشکی ییل، هشدار میدهد که اگر اختلالات اضطرابی و فوبیاها درمان نشوند، کودکان در معرض خطر مشکلات روانپزشکی یا جسمی دیگری قرار میگیرند که ممکن است تا بزرگسالی ادامه یابد.
ترسهای رایج در مراحل مختلف رشد
سیلورمن توضیح میدهد که کودکان ممکن است به دلایل مختلفی از جمله عوامل ژنتیکی، تجربههای منفی مستقیم، مشاهده واکنشهای دیگران یا شنیدن اطلاعات ترسناک، دچار فوبیا یا اختلالات اضطرابی شوند.
اختلالات اضطرابی و فوبیاها در کودکان نسبتا شایع هستند. بر اساس کتاب «راهنمای والدین برای کمکهای اولیه روانشناختی: کمک به کودکان و نوجوانان برای مقابله با بحرانهای قابل پیشبینی زندگی» که سیلورمن نیز در نگارش آن مشارکت داشته، تا یکسوم کودکان و نوجوانان به این اختلالات مبتلا هستند و میزان آنها از زمان شروع همهگیری کووید-۱۹ بهشدت افزایش یافته است.
با رشد کودکان و وفق یافتن آنها با محیطهای جدید، ترسها و اضطرابهای تازهای نیز ممکن است در آنها شکل بگیرد.
- نوزادان و کودکان نوپا معمولا از صداهای بلند، افراد ناآشنا و جدا شدن از والدین خود میهراسند؛
- کودکان پیشدبستانی که وارد مرحله بازیهای تخیلی میشوند، ممکن است از ارواح، هیولاها و حیوانات کوچک بترسند؛
- نوجوانان که تجربههای بیشتری از دنیای واقعی دارند، معمولا دچار اضطراب اجتماعی میشوند، بهخصوص زمانی که در معرض قضاوت و توجه دیگران قرار میگیرند.
تشخیص تفاوت میان ترس طبیعی و اختلال اضطرابی یا فوبیا
اولین گام برای شناسایی یک اختلال اضطرابی یا فوبیا، تشخیص علائمی است که خارج از محدوده یک ترس معمولی قرار دارند.
اولندیک در اینباره توضیح میدهد: «والدین ممکن است در تشخیص اضطراب کودکان خود با مشکل مواجه شوند، بهخصوص اگر کودک علائم آشکاری مانند امتناع از غذا خوردن، حالت تهوع یا نرفتن از خانه را نشان ندهد، یا نسبت به به اشتراک گذاشتن ترسهای خود مردد باشد.»
برای کمک به والدین در تشخیص اینکه آیا یک ترس میتواند به یک اختلال جدیتر تبدیل شود، متخصصان معیارهای فراوانی، شدت و مدت زمان را بررسی میکنند:
- ترس هر چند وقت یکبار رخ میدهد؟ آیا فقط سالی یکبار بروز میکند، یا به یک مشکل روزمره تبدیل شده است؟
- واکنش کودک چقدر شدید است؟ والدین میتوانند بر اساس پاسخهای کودک در موقعیتهای مختلف، شدت ترس را در مقیاس ۱ تا ۱۰ رتبهبندی کنند.
- آیا این ترس فقط یک مرحله موقتی است، یا ادامهدار شده است؟ بر اساس نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5)، ترس باید حداقل شش ماه ادامه داشته باشد تا بهعنوان یک فوبیا یا اختلال اضطرابی بالینی در نظر گرفته شود.
ترس باید حداقل شش ماه ادامه داشته باشد تا بهعنوان یک فوبیا یا اختلال اضطرابی بالینی در نظر گرفته شود.
سیلورمن معتقد است که بااینحال، اگر ترس مانع رشد طبیعی کودک، عملکرد خانوادگی یا موفقیت تحصیلی او شود، منتظر ماندن برای گذراندن دوره ششماهه ممکن است غیرمنطقی باشد و بهتر است زودتر به یک متخصص مراجعه شود.
چگونه والدین میتوانند از کودکان خود حمایت کنند؟
بسیاری از والدین هنگام مواجهه با ترسهای کودکان خود، بهطور غریزی سعی میکنند آنها را از موقعیتهای اضطرابزا دور نگه دارند. اما سیلورمن هشدار میدهد که این «محافظت والدین» تنها بهطور موقت کودک را آرام میکند و درعوض، ترس را تقویت میکند بهجای اینکه به کودک کمک کند آن را پشت سر بگذارد.
اگر والدین خودشان دچار اضطراب هستند، بهتر است روی واکنشهای غیرمنطقی و افراطی خود کار کنند تا کودک بتواند رفتارهای سالمتری را الگو بگیرد.
تعادل برقرار کنید یعنی ترس کودک را تأیید کنید، اما درعینحال، احتیاطهای لازم را توضیح دهید و درباره احتمال وقوع آن در شرایط خطر صحبت کنید.
برای ترسهای مربوط به تهدیدهای واقعی (مانند تیراندازی در مدارس یا بلایای طبیعی)، گفتوگوی باز و صادقانهای با کودک داشته باشید تا احساس نگرانی و انزوا را کاهش دهید.
والدین میتوانند احساسات خود را به شیوهای متناسب با سن کودک به اشتراک بگذارند تا نشان دهند که صحبت کردن درباره موضوعات دشوار و آسیبپذیر طبیعی است.
پاداشهای کوچک یا امتیازاتی مانند انجام یک بازی یا رفتن ناگهانی برای خرید بستنی، باید بلافاصله پس از مواجهه کودک با ترسش ارائه شود تا اعتمادبهنفس او تقویت گردد.
در برخی موارد، توضیح این موضوع که برخی ترسها مربوط به رویدادهایی با احتمال وقوع بسیار کم هستند، یا ارائه یک برنامه عملی، میتواند به کودک اطمینان خاطر بدهد. سیلورمن دراینباره میگوید که برای کودکانی که در مناطق ساحلی مستعد طوفان زندگی میکنند، صحبت درباره اقداماتی که اعضای خانواده باید در شرایط خطر انجام دهند، میتواند موجب آرامش آنها شود.
والدین باید کودکان را تشویق کنند تا با ترسهای خود روبهرو شوند، نه اینکه به رفتارهای اجتنابی پناه ببرند. بهویژه برای کودکان خردسال، تقویت مثبت میتواند به آنها انگیزه دهد تا با ترسهایشان مقابله کنند. طبق گفته سیلورمن، پاداشهای کوچک یا امتیازاتی مانند انجام یک بازی یا رفتن ناگهانی برای خرید بستنی، باید بلافاصله پس از مواجهه کودک با ترسش ارائه شود تا اعتمادبهنفس او تقویت گردد.
مراجعه به متخصص در صورت لزوم
بر اساس توصبههای سیلورمن، اگر اضطراب کودک بیش از شش ماه ادامه داشت و اقدامات والدین مؤثر نبود، مشاوره با یک متخصص ضروری است.
برای کودکان کوچکتر، ثبت رفتارها و دریافت بازخورد از معلمان یا مراقبان میتواند به روانشناسان در ارزیابی مشکل کمک کند.
درمان شناختی-رفتاری، بهویژه مواجههدرمانی، یکی از مؤثرترین روشهای درمانی برای اضطراب و فوبیا است. مواجههدرمانی شامل معرفی تدریجی شیء یا موقعیت ترسناک به کودک در یک محیط کنترلشده است، بهگونهای که از مواجهه کوچک آغاز شده و بهتدریج بر شدت آن افزایش یابد.
درمان شناختی-رفتاری، بهویژه مواجههدرمانی، یکی از مؤثرترین روشهای درمانی برای اضطراب و فوبیا است. مواجههدرمانی شامل معرفی تدریجی شیء یا موقعیت ترسناک به کودک در یک محیط کنترلشده است، بهگونهای که از مواجهه کوچک آغاز شده و بهتدریج بر شدت آن افزایش یابد.