از سندرم ایمپاستر یا خودویرانگری چه می دانیم؟
اغلب هراس دارید که کسی متوجه شود شما به اندازهای که دیگران فکر میکنند، شایستگی ندارید؟ کمالگرا هستید و از شکست میترسید؟ خودتان را سزاوار جایگاهی که اکنون در آن هستید، به رغم زحمتی که برایش کشیده اید، نمی دانید؟ اگر چنین است، ممکن است یکی از پنج نوع سندرم ایمپاستر یا خودویرانگری را تجربه می کنید.

شاید در نگاه اول سندرم ایمپاستر یا خودویرانگری ناآشنا به نظر برسد. اما با ذکر نمونه ای که به دست می دهیم، به سرعت درمی یابید که خود و بسیاری از اطرافیان تان آن را تجربه کرده اید.
نیل گیمن، نویسنده رمانها و داستان های مصور بسیار مطرح در دنیا روایت می کند که وقتی جوانتر بود، به یک رویداد مهم دعوت شد. کارش را تازه شروع کرده بود، با این حال به ناگاه خود را در میان بسیاری از شخصیتهای معروف در زمینههای هنر و علم یافت. در چنین شرایطی اولین چیزی که به ذهنش رسید این بود که او شایسته بودن در چنین جایی نیست، زیرا به اندازه کافی حرفه ای و متبحر نیست.
در همین حین با آقایی مودب و مهربان برخورد کرد که به او گفت: “من به همه این افراد نگاه میکنم و فکر میکنم که من اینجا چه کار میکنم؟ آنها کارهای شگفتانگیزی انجام دادهاند. اما من فقط به جایی رفتم که آنها فرستادندم.”
گیمن جوان وقتی این اظهارنظر را شنید تردید نکرد و بلافاصله گفت: “بله. اما شما نخستین انسانی بودید که بر روی ماه قدم گذاشتید. فکر میکنم این خیلی ارزشمند است.”
بله، درست حدس زدید شخصی که گیمن در مراسم ملاقات کرد نیل آرمسترانگ بود. آرمسترانگ هم درست مثل گیمن به شدت تحت تأثیر سندرم مزاحم خودویرانگری قرار داشت.
این باور آزاردهنده که شایسته احترامی که دیگران به تو می گذارند و ارزشی که برای کار و هنرت قائل هستند، نیستید.
این ویژگی معمولاً با روان رنجوری یا نوروتیسیسم و همچنین کمالگرایی و خودکارآمدی مرتبط است.
هرچه باشد، اگر ارزش خود را زیر سوال ببرید، رشد و پتانسیل خود را به هر نحوی محدود میکنید. بنابراین، شناخت انواع مختلف این پدیده به شما این امکان را میدهد که ریشههای آن را بهتر درک کنید و با آن کنار بیایید.
انواع سندرم ایمپاستر یا خودویرانگری
بیش از ۴۰ سال پیش، روانشناسان پلین آر. کلنس و سوزان ایمز این اصطلاح را ابداع کردند. آنها متوجه شدند که این احساس نادرست فکری نسبت به خود بهویژه در میان زنان شایع است. نویسندگان این پدیده را به عوامل آموزشی و نقشهای جنسیتی و نیز به به آن دسته از باورهای فرهنگی نسبت دادند،که اغلب ارزش جنس مؤنث را دستکم میگیرد.
با نگاه به گذشته، اکنون میتوانیم بگوییم که سندرم ایمپاستر یا خودویرانگری بر هر دو جنس به طور مساوی تأثیر میگذارد. این پدیده میتواند هر کسی را تحت تأثیر قرار دهد، صرفنظر از وضعیت اجتماعی یا سن.
علاوه بر این، مهم است که روشن کنیم که این یک اختلال روانی نیست. در واقع، این یک ویژگی است که تحت تأثیر ابعاد بسیار متغیر قرار دارد. به عنوان مثال، خودپنداره پایین، اضطراب، خودباوری پایین و غیره.
مطالعهای که توسط دانشگاه تگزاس (ایالات متحده) انجام شد ادعا کرد که افرادی که از سندرم ایمپاستر یا خودویرانگری رنج میبرند، سطوح بالاتری از استرس، فرسودگی شغلی و نیز کاهش رضایت شغلی را تجربه میکنند.
واقعاً، شک کردن به خود و زندگی تان، با این فکر که روزی دست تان رو می شود، و شما اصلاً ان طور که دیگران فکر می کنند نیستید- ان هم در حالی که حتی بیش از آن هم هستید- قطعاً آزاردهنده است.
یکی از جنبههایی که به درک این پدیده روانشناختی کمک میکند، شناخت انواع مختلف آن است.
به نظر عجیب میرسد، اما بسیاری از مردم از این که از سندرم ایمپاستر یا خودویرانگری رنج میبرند آگاه نیستند. مشخصاً با این ادعا که فکر میکنند موفقیت شان ناشی از شانس است. علاوه بر این، آنها از اشتباه کردن میترسند و دستاوردهای خود را دستکم می گیرند.
۱. کمالگرا
آیا شکلی تخریبکنندهتر از رنج بردن به خاطر به سرحد کمال رسیدن وجود دارد؟ این تمرکز ذهنی فرد را روز به روز به ورطه اضطراب، وسواس بر جزئیات بیاهمیت و نارضایتی دائمی می کشاند. واقعاً، اگر هرگز از کار خود، از آنچه انجام میدهید یا از اینکه چه کسی هستید راضی نباشید، محکوم به رنج بردن دائمی از سندرم ایمپاستر خواهید بود.
۲. کارشناس
این که شما به یادگیری و کسب علم و دانش علاقه داشته باشید، یک چیز است و اینکه فکر کنید به رغم اینکه اینقدری دانش کسب کرده اید که بتوانید خود را کارشناس در این زمینه بدانید چیزی دیگر.
به همین دلیل، همیشه توصیه میشود که تواضع فکری را تمرین کنیم.
با این حال، برخی افراد با وجود اینکه قبلاً هوش و تخصص خود را در یک حوزه خاص نشان دادهاند، احساس میکنند که استحقاق کارشناس بودن در یک حوزه خاص را ندارند.
تواضع فکری به معنای این است که افراد باید به این آگاهی برسند که همیشه چیزهای بیشتری برای یادگیری وجود دارد و این که هیچ کس نمیتواند همه چیز را بداند. این نگرش میتواند به فرد کمک کند تا با اعتماد به نفس بیشتری در زمینههای مختلف عمل کند.
۳. ابرقهرمان یا ابرقهرمانانه
این نوع از سندرم ایمپاستر رایجترین نوع خودویرانگری است. این افراد نیاز دارند که بیشتر از بقیه عمل کنند تا به خودشان ثابت کنند که شایسته هستند. یکی از مثالها، کارمندی است که بیش از حد معمول کار میکند. همچنین، کسانی که احساس میکنند باید تمام وظایف خانواده و آشنایان خود را بر عهده بگیرند تا احساس مفید بودن و خوبی نسبت به خود داشته باشند.
۴. نابغه ناامید
برخی از مردان و زنان آرزو دارند که فردی کلاسیک از دوره رنسانس باشند، واقعی مانند لئوناردوداوینچی، قادر به تسلط بر تمام هنرها. نکته جالب درباره این افراد این است که آنها در زمینههای مربوطه خود شخصیتهای استثنایی هستند.
با این حال، ایده عدم شایستگی در ابعاد فراتر از رشته خود باعث میشود که احساس کنند در هیچ چیزی واقعاً خوب نیستند.
به عنوان مثال، میتوان به ریاضیدانی اشاره کرد که از اینکه در ترجمه یونانی خوب نیست، ناامید است. یا اقتصاددانی که از عدم دانش درباره نجوم پشیمان است. در میان انواع سندرم ایمپاستر، این نوع بیشک یکی از چشمگیرترینهاست.
۵. تکرو و منزوی
برخی افراد از درخواست کمک یا پرسیدن سوال امتناع میکنند زیرا غرورشان مانع آنها میشود. واقعاً، بسیاری از مردان و زنان وجود دارند که ترجیح میدهند از هیچکس چیزی نخواهند. آنها از کار گروهی دوری میکنند و در تنهایی نسبی بهترین عملکرد را دارند.
با این حال، این امر ناشی از غرور نیست. در واقع، آنها میترسند که در برخی مواقع کسی کشف کند که آنها به اندازهای که دیگران تصور میکنند، باهوش نیستند. بنابراین، آنها از فاصله به عنوان یک مکانیزم محافظتی استفاده میکنند تا خود را در معرض خطر قرار ندهند.
در نتیجه، راههای زیادی برای کمارزش کردن و دستکم گرفتن خود وجود دارد. نکته جالب این است که این ویژگی در درخشانترین افراد وجود دارد؛ کسانی که اگر کمی صدای درونی خود را کاهش دهند، میتوانند بسیار بیشتر از خود ارائه دهند. کار کردن بر روی عزت نفس و باورهای غیرمنطقی، همچنین وسواس بر کامل بودن، به کاهش این واقعیت خستهکننده کمک میکند.