علی آقا آمد / بوی خاک سوخته شلمچه در شهر پیچید

مراسم استقبال از پیکر پاک شهید علی خوش لفظ در همدان با حضور پرشور مردم در میدان فرودگاه آغاز شد و بار دیگر مردم همدان حماسه‌ آفریدند؛ با ورود شهید خوش‌لفظ بار دیگر مشام شهر مملو از بوی خاک سرد و سوخته شلمچه شد.

علی آقا آمد / بوی خاک سوخته شلمچه در شهر پیچید

به گزارش خبر فوری به نقل از فارس از همدان، مراسم استقبال از پیکر پاک شهید علی خوش لفظ در همدان با حضور باشکوه مردم شهیدپرور در میدان فرودگاه آغاز شد و بار دیگر مردم حماسه‌ آفریدند شاید پاداش خود را از شهدا بگیرند.

راستش را بخواهید هشت سال دفاع مقدس برای خود هم داستان جالبی دارد، نمی‌دانم شاید درکش برای ما که جنگ را ندیدم سخت باشد و یا باید حتما عاشق باشی تا بفهمی آن هشت سال چه گذشت.

تقریباً آنچه داشت، پس از آن هشت سال به فراموشی سپرده می‌شد با بازگشت غواصان دست‌بسته دوباره شکوفا شد تا اینکه حاج حسین همدانی به رفقایش در دوران جنگ تحمیلی پیوست، حاج حسین سردار دلیر ما ایرانی‌ها، انگار مانده بود که مأموریت خود را تمام کند و پس از حدود 30 سال به شهادت برسد. انگار مردان جبهه و جنگ نباید عاقبتی جز شهادت داشته باشند. حاج حسین که رفت انگار موج تازه‌ای به راه افتاد، حالا نوبت علی آقای خوش لفظ است، علی آقا واقعا هم خوش‌لفظ و خوش‌بیان بود. حالا او باید پس از فرمانده برود تا مأموریت به طور کامل انجام شود.

یادم هست که سردار حسام می‌گفت، هر وقت شهید همدانی به استان می‌آمد، از او سراغ کتاب‌های جدیدش را می‌گرفت، مشخص است که امروز وظیفه سنگینی بر عهده اوست، علی آقا هم انگار پس از اینکه کتابش را سردار حسام نوشته و به تقریظ رهبری رسید، مأموریت دنیایش تمام شد و باید می‌رفت.

همدانی‌ها از زمان هشت سال دفاع مقدس برای تشییع پیکر شهدایشان گل کاشتند، آنقدر گل کاشتند که در زمان تشییع فرمانده، حضرت آقا هم لب به سخن گشود و این عظمت را تقدیر گفت. حالا همه آمدند از ورودی شهر، همان بلواری که امروز نام شهید همدانی را بر پیشانی دارد.

علی آقا پیامت رسید، مطمئن باشد همه آمدند تا بگویند، همچنان دلشان با همان آرمان‌هایی است که تو و همرزمانت به خاطرش جان دادید. علی آقا شرمنده، تو زجری کشیدی که این همه سال ما حتی تصور آن دردها را هم نداریم. مزدش را هم گرفتی، به راستی بالاتر از شهادت چه پاداشی می‌تواند بهتر از شهادت برای انسان در دنیای خاکی باشد؟

علی آقا این اشک‌هایی را که الان می‌بینی برای تو نیست، راستش برای خودمان است، چه کار کنیم با آخرین درجه ممکن این دنیا را ترک کنیم و پیش شما بیاییم.

علی آقا! جمعتان آن طرف جمع است، خودتان که عاشق رفتن بودید، می‌دانیم! اما فکر نمی‌کنید که شماها هم بروید آدم‌های آسمانی زمین کم می‌شوند و آنگاه ما باید چه کار کنیم؟

علی‌آقا! رفتند مبارک باشد، دست ما را هم بگیر، دعا کن برای همه آن‌هایی که امروز آمدند زیر تابوتت را بگیرند، شاید شهادت هم گیر آن‌ها آمد.

آن‌هایی که آمدند استقبال، برای خودشان بیشتر آمدند، این هم از عجایب روزگار است دیگر، حسودی هم می‌کنند، چه مقامی برتر از آن که جانباز شویم و در نتیجه آن شهید. همه ما چشم‌مان به دستان شما است، شفاعتی هم همشهریان خود را بکنید، استقبالشان بدون پاداش نماند.

سلام ما را هم برسانید، حتماً حاج حسین، ستار ابراهیمی، علی چیت‌ساز و مصیب مجیدی و ... منتظر هستند، جمعتان جمع است، دعا یادتان نرود.

این داستان‌ها همچنان در این آب و خاک ادامه دارد، هنوز آدم‌های خدا روی این آب و خاک هستند...

منبع: فارس

58

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید