اینک استاندار خوزستان در دولت چهاردهم
دولت چهاردهم با انتخاب محمدرضا موالیزاده که نقطه اتصال و حلقه وصل اغلب اقوام، جناحها، نمایندگان و نخبگان استان خوزستان بود به عنوان استاندار استان حساس و استراتژیک خوزستان قدم اول در حرکت به سوی توسعه خوزستان را با دقت و پختگی برداشت.
موالیزاده اصلاحطلب است چون با همه وجودش معتقد به تغییر رویهها و بازمهندسی فرآیندها و آشتی با منتقدین و معترضین است.
موالی زاده اصولگراست چون معتقد به تمامیت ارضی، یکپارچگی کشور و تعامل با همه سویهها و نگرههاست.
او عمیقاً باورمند به ریشههای ایران است و برای اینکه ایران از ددان مصون بماند خون دلها خورده است.
موالیزاده نسل جوان را میفهمد، معتقد است باید با جوانان گفتوگو کرد و راستی واجد اهلیت گفتوگو است و فهم اقتضائات دنیای مدرن را دارد.
او از نسل دهه چهل است اما دیدهام که میکوشد زبان مشترکی با نسلنو بیابد و این یعنی باید امیدوار باشیم، مدیریت فرسوده، پیر و بیانگیزه در خوزستان جای خود را به نخبگان جوان بدهد.
افسوس که امروز خوزستانِ پُر از ظرفیت به ویترینی برای مدیران دوربینی و گودبایپارتی مدیران فسیلی تبدیل شده و باید مدیری بیاید با اراده و انگیزه استفاده از نخبگان بیرون از باندها و حلقهها که امیدواریم موالیزاده چنین باشد.
موالیزاده ایرانی است. خوزستانی است و از قوم شریف عرب است. و البته پس از سالها تجربهاندوزی در سطوح بالای دولت و مجلس و رسانه و دانشگاه به دلیل شایستگیهایش که معجونی از تخصص و تجربه اوست به استاندار اول دولت چهاردهم تبدیل شده است و این امتیاز برای این دولت محفوظ خواهد بود که قفل انتخاب استانداری از میان برادران شایسته عرب را شکست و این هم بار سنگینی بر دوش موالیزاده است که نمادی از وحدت اقوام در رنگینکمان زیبا و متکثر خوزستان باشد.
موالیزاده معتقد به وفاق است.او در دوران انتخابات، خطر تمامیتخواهی و تحجر و جمود را فهمید و از این رو، شهر به شهر و خانه به خانه در خوزستان گشت و خواستار حضور مردم پای صندوقها شد و انگشت اشاره به سمت پزشکیان گرفت. او یکی از ما بود. از خوف هزینه رفتار سیاسی، خانهنشین نشد و خود را به دریای مردمی که خواستند تغییر را رقم بزنند، پیوست.
موالیزاده ادب اجتماعی و تدبیر سیاسی دارد. گذشتگان را نفی و تکفیر نمیکند. دیگرستیز نیست و مرزبندی با خودیها ندارد. خوزستان را به این و آن و راست و چپ و شمال و جنوب تقسیم نمیکند. همه را از یک دریچه میبیند و این عدالت اگر در دوره استانداریاش برقرار باشد، میتواند توفیق یابد.
موالیزاده فرزند خوزستان است، کوچه به کوچه اهواز را میشناسد، خوزستانگرد بوده و از لایهها و زوایای استان با خبر است.
موالیزاده چون تار و پودش در جنوب تنیده از روز اول استاندار است. سرمایههای انسانی خوزستان را میشناسد و با گوشت و پوست خود از محرومیتهای استان آگاهی دارد. با این سطح دانستگی و اشراف به مساله و موضوع خوزستان این پیشبینی و انتظار میرود که در عصر موالیزاده، خوزستان یک گام به پیش رود.
ما البته نگرانیم. در خوزستان، حلقههای متنفذ و قدرتمندی وجود دارند که در پای استاندار و هر مدیری که میخواهد کار کند، میپیچند و او را محکم به زمین میزنند.
در خوزستان، مافیاهایی وجود دارد که مدیرانِ کاری را میبلعند.
در خوزستان لعبتکانی هستند که بر محرومیت مردم مظلوم این دیار موجسواری میکنند و نان خود را در استمرار و تداوم این محرومیت میدانند.
موالیزاده ستیز سختی خواهد داشت با این حلقههای متنفذ قدرت در خوزستان که اگر او را مرعوب خود نبینند و او را در مدار منافع خود نپندارند، شروع میکنند به سنگاندازی و بحرانسازی.
از اینروست که موالیزاده باید با چشم باز به استانداری خوزستان بیاید. باید مخاطرات و تهدیدها را بشناسد. باید با احتیاط، پروندهها را بگشاید، باید میدانهای مین پیشرو را خنثی کند.
و در یک کلام، تکیهگاه موالیزاده در استانداری خوزستان به مردم باشد. او سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی خود را با صداقت و خدمت خالصانه به مردم خوزستان افزایش دهد.
به هر قیمتی نماند. قیمتی بماند. و یادش باشد نگاه مرکز به خوزستان در یک قرن گذشته، نگاه به مادرخرج، قلک، استانشرکت و مخزن پمپاژ نفت و انرژی بوده است و این نگاه غلط، توسعه خوزستان را با شکست مواجه ساخته است. هر قدم توفیق موالیزاده در استانداری خوزستان در گرو تغییر نگاه مرکز به این استان است.
موالیزادهِ استاندار؛ با قدرت، حق خوزستان را ستاند و بداند روزی خواهد رفت که زود میرسد، برای آن روز، کاری کند که شرمنده مردماش و هماستانیهایش نباشد.
نویسنده: محمد مالی
خوزستان سرزمین وعده های توخالی