ایالات متحده و چین میخواهند اقتصادهای خود را از یکدیگر جدا کنندآیا امکان پذیر است؟
تنشها بین ایالات متحده و چین در حال افزایش است و صحبت از "جداسازی" اقتصاد دو کشور به میان آمده است، اما آیا این ایده خوبی خواهد بود؟ "کریستین لاگارد" رئیس بانک مرکزی اروپا این طور فکر نمیکند. او یکشنبه در برنامه Face the Nation شبکه سیبیاس گفت که جدایی ایالات متحده و چین منجر به رشد اقتصادی کمتر، رفاه کمتر و فقر بیشتر در سراسر جهان خواهد شد.
با این وجود، این جداسازی ممکن است از قبل در حال انجام باشد. شبکه خبری "بلومبرگ" گزارش میدهد در حالی که تجارت ایالات متحده و چین در سال ۲۰۲۲ میلادی به رکورد ۶۹۰ میلیارد دلار رسید نشانههایی وجود دارد که "ایالات متحده و چین هر دو به طور معناداری سهم واردات شان از یکدیگر را کاهش داده اند". ارقام دلاری زیاد هستند، اما کالاهای چینی تنها ۱۶.۶ درصد از واردات را در سال ۲۰۲۲ میلادی تشکیل میدادند که پنج درصد نسبت به سال ۲۰۱۷ میلادی کاهش یافته بود. سهم صادرات آمریکا به چین نیز کاهش یافت.
در حالی که چین و ایالات متحده برای یک جنگ احتمالی آماده میشوند هر دو طرف دلایل خود را برای جدایی اقتصادهای شان از یکدیگر دارند. چین مشاهده کرده که چگونه ایالات متحده پس از حمله به اوکراین اقتصاد روسیه را منزوی کرد بنابراین، رهبران آن کشور نمیخواهند اقتصاد خود را به صاردات به ایالات متحده وابسته کنند.
رهبران ایالات متحده نمیخواهند چین به پیشرفتهترین فناوری آمریکا دسترسی داشته باشد. با این وجود، چنین انشعابی پیامدهایی برای اقتصاد جهانی به همراه خواهد داشت. "آنتونیا تزینووا" یکی از شرکای شرکت حقوقی هالند اند نایت" به "نیویورک تایمز" گفت:"صنعت به نوعی متحد است. ما این را نمیخواهیم".
مفسران چه میگویند؟
مشخص نیست که جداسازی حتی قابل دستیابی است یا خیر. "جیمز کرابتری" برای "فایننشال تایمز" مینویسد: "در حالی که رهبران غربی تلاش میکنند دههها جهانی شدن را از بین ببرند. کشورهای آسیایی از بنگلادش و اندونزی گرفته تا مالزی و تایلند چین را محور آینده اقتصادی خود میدانند. تلاش ایالات متحده برای جدا کردن چین به جای منزوی کردن آن کشور اغلب کشورهایی را در مناطقی مانند جنوب شرق آسیا از نظر اقتصادی بیشتر و نه کمتر به چین وابسته میکند. حتی شرکتهایی که تولید خود را به کشورهای دیگر منتقل کرده اند هنوز قطعات را از چین خریداری میکنند. جداسازی واقعی به احتمال زیاد بسیار سختتر از آن چیزی است که به نظر میرسد".
"بیلاهاری کائوسیکان" در "فارین افرز" مینویسد: "حتی نزدیکترین متحد ایالات متحده هرگز از نظر سیاسی یا اقتصادی ارتباط خود را با چین قطع نخواهد کرد. تعداد کمی از کشورهای غربی حاضر به چشم پوشی از مزایای خرید و فروش از چین خواهند بود و در حال حاضر چین هیچ جایگزین واقعی جز غرب برای فناوریهای حیاتی و دسترسی به بازارهای مهم ندارد. ایالات متحده و چین به شدت رقابت خواهند کرد، اما در حال حاضر باید خطرات و آسیب پذیریهای مرتبط ماندن با یکدیگر را بپذیرند".
"تاماس مسزاروس" در "دیپلمات" مینویسد:"تمام این صحبتها درباره جدایی ممکن است تاثیرات مهم بر سایر کشورها را نادیده بگیرد. لفاظیها درباره جدایی این واقعیت را پنهان میسازند که ایالات متحده و چین نقشهای اقتصادی بسیار متفاوتی در شرق آسیا بازی میکنند و منابع بسیار متفاوتی از قدرت اقتصادی را در اختیار دارند. چین یک قطب کلیدی برای ساخت قطعات و تولید در سراسر منطقه است در حالی که ایالات متحده یک بازار کلیدی برای همه این کالاها و هم چنین به مراتب بزرگترین منبع سرمایه گذاری خارجی میباشد. رهبران در آسیا به هر دو قدرت بزرگ نیاز دارند تا در شرق آسیا فعال بمانند و واقعیتهای اقتصادی نشان میدهد که آنان به خوبی این کار را انجام میدهند".
از این پس وضعیت چگونه خواهد بود؟
احتمالا جدایی کامل برای ایالات متحده و چین در چشم انداز قرار ندارد مگر آن که دو کشور وارد جنگ با یکدیگر شوند. "مایک گالاگر" نماینده مجلس نمیاندگان امریکا از ویسکانسین به "بلومبرگ" میگوید با این وجود، "جداسازی انتخابی" حتمی خواهد بود. شرکتهای بزرگی مانند اپل و دیزنی باید تحت یک بازسازی "پیچیده" و "پرهزینه" قرار گیرند تا اطمینان حاصل شود که زنجیرههای تامین مواد حساس به خارج از چین منتقل میشوند. ایالات متحده میخواهد سرمایه گذاریها و اشتراک گذاری فناوری در زمینههایی مانند "محاسبات کوانتومی، مهندسی زیستی، نیمه رساناهای پیشرفته" که میتوانند برای اهداف نظامی مورد استفاده قرار دهند را محدود کند.
نشریه "آسیا تایمز" گزارش میدهد که قانون تراشه امریکا که سال گذشته تصویب شد برای افزایش سرمایه گذاری آمریکا در صنعت نیمه هادی داخلی در نظر گرفته شده در حالی که دولت بایدن تصمیم گرفته کنترل صادرات برای فناوریهای حساس را تقویت کند.
یکی از نگرانیهای اقتصاد جهانی این است که اطمینان حاصل شود که فناوری درجه نظامی با فناوری سطح غیرنظامی ترکیب نمیشود. "آسیا تایمز" میافزاید: "اگر مرز مشخص نشود بخش خصوصی با ابهامات بزرگی مواجه خواهد شد که ممکن است تجارت و سرمایه گذاری را کاهش دهد".
همانطور که نظرات "لاگارد" نشان میدهد کاملا مشخص نیست که نزدیکترین متحدان آمریکا با تلاشهای ایالات متحده برای جدایی همراهی کنند. "اورسولا فون در لاین" رئیس اتحادیه اروپا اخیرا در یک سخنرانی گفته بود که برخی از ریسک زداییها ضروری هستند، اما صرفا به میزان محدود. او گفته بود جداسازی اقتصادی به وضوح برای اروپا "قابل دوام"، "مطلوب" و یا حتی "عملی نخواهد بود".
من نظرم این است که امریکا با ایجاد جنگ همان حذف سرمایه طلای اروپا که انجام داد را برای چینی ها با مصادره سهام چند صد میلیارد دلاری انان را رقم خواهد زد تا از شر چین خارج شود
آمریکا و چین هیچ وقت اقتصاد خودشون را از هم جدا نمیکنند.
درسته که تنشهای لفظی بینشون زیاده اما آنچه که در روابط این دو کشور حاکمه عقل و منطق و مصلحت گراییه.
ساختار حاکمیت دو کشور به شدت شایسته سالاریه برعکس ایران.