رشد سریع کسب و کار چگونه ممکن است؟
در شرایط فعلی اقتصاد شاید صحبت از توسعه و رشد کسب و کار کردن، برای خیلی از مدیران شاید عجیب باشد، ولی حقیقت امر اینستکه در همین شرایط و با کمی تحقیق و اموزش واجرا میتوان کسب و کار را رشد داد.
رشد کسب و کار به عوامل بسیار زیادی وابسته است، از جمله:
1-مدیریت توانمند مدیران ارشد و مدیران میانی
2-تدوین چشم انداز و ماموریت سازمان به صورت دقیق وکاربردی
3-استخدام کارکنان عالی و حفظ انها
4-اموزش کارکنان به صورت دائم
5-داشتن سیستم بازاریابی و فروش حرفه ای
6-داشتن سیستم کنترلی قدرتمند
7- بررسی دائم شرایط محیط بیرونی و درونی سازمان
8-وفق دادن خود با شرایط محیط درونی و بیرونی سازمان
9- و.....
از میان تمام عوامل و ابزارها، امروزسه ابزار قدرتمند یک مدیر برای رشد کسب و کار را بررسی خواهیم کرد.
1-ایجاد دائم ایده های ثروت ساز
همانطور که میدانید سازمانها و محصولات مثل ما انسانها موجوداتی زنده هستند و دارای نمودار زندگی هستند.
این نمودار از تولد سازمان شروع میشود و مرحله بعد دوران نوجوانی و جوانی سازمان و مرحله بعد دوران بلوغ سازمان است و در نهایت دوران مرگ سازمان یا محصول فرا خواهد رسید.
سازمانهای هوشمند دائم در حال بازسازی و نوسازی این نمودار هستند و همیشه به دنبال ایده ای جدید هستند. این ایده ها ممکن است در عوامل زیر باشد:
1-تولید محصولات جدید
2-ارتقاء محصولات قدیمی
3- بسته بندی جدید برای محصولات
4-تبلیغات نوین و اثر بخش
6-گسترش راههای ارتباطی با مشتریان و نزدیک شدن هر چه بیشتر به انها
و....
در تمام این مراحل سازمان سعی میکند ایده های جدیدی را که میتواند باعث رشد سازمان شود، به کار بگیرد .
اجازه بدهید یک مثال بزنیم:
شرکت که یکی از بزرگترین تولید کنندهای پرینتر در تمام دنیا میباشد، متوجه رقابت بسیار شدید در حوزه کاری خودش شد و تصمیم گرفت که ایده ای جدید خلق کند تا مزیت رقابتی عالی داشته باشد و سهم بازار خودش را حفظ و بعد افزایش دهد.
بعد از بررسی صدها ایده به یک ایده عالی رسیدند:
شرکت HP درامد خود را به جای سود بردن از فروش دستگاههای پرینتر ، روی خدمات قرار داد. یعنی شروع به فروش دستگاههای پرینتر با قیمت بسیار پایین تر از رقبا کرد، به صورتی که فروختن هر دستگاه برای شرکت ایجاد ضرر میکرد.
ولی این ضرر و بدنبال ان سود را با شارژ کردن پرینترها و خدمات بعد از فروش جبران کرد.
این ایده عالی به شرکت کمک کرد بتواند کسب و کارش را به خوبی رشد دهد.
2- استخدام کارکنان عالی و حفظ انها
تا چند سال قبل، بزرگترین دارایی هر سازمان را میزان سرمایه نقدی، زمین ها و ساختمانها، تجهیزات و دستگاهها، ماشین الات و... میدانستند و فکر میکردند که این عوامل به سازمان قدرت میدهد.
در عصر نوین مدیریت و رهبری متوجه امری بسیار مهم شدند، سازمان میتواند سرمایه زیاد مالی داشته باشد ولی اگر کارمندان عالی نداشته باشد در طولانی مدت همه چیز را از دست خواهد داد.
اجازه بدهید یک مثال بزنیم:
چند سال قبل، بانکها در تبلیغات تلوزیونی حضوری وسیعی داشتند و این موضوع بیشتر مربوط به حضور بانکهای خصوصی در سیستم بانکی کشور بود.
تا قبل از حضور بانکهای خصوصی، چیزی به نام مشتری مداری وجود نداشت، یعنی شما پول خودتان را به بانک میدادید و بانک با پول شما وام میداد و کسب درامد میکرد و ملک میخرید و همه جوره سود میبرد ولی برای شما حتی یک صندل در بانک قرار نمیدادند که شما بنشینید و یا دستگاهی برای نوبت دادن وجود نداشت تا مجبور نباشید، در صف سرپا منتظر بمانید
و از همه بدتر وقتی که نوبت شما میشد، کارمندان بانک طوری با شما رفتار میکردند که انگار دارند به شما لطف میکنند
همه این موارد بود تا زمانی که بانکهای خصوصی ایجاد شد و انها تحولات خاصی به بانکداری دادند. از جمله
1-نمای داخلی بانکها خیلی زیبا و شیک شد.
2-دستگاههای نوبت دهی در بانک نصب شد.
3-صندلیهای شیک در بانکها قرار داده شد.
4-از همه مهمتر کارمندان عالی و خوشرو کار شما را انجام میدادند.
و این برای همه مردم بسیار تعجب اور بود. چون تا مدتی قبل از این کارمندان اخمو منتظر شما بودند تا کارتان را انجام دهند ولی ناگهان مردم مواجه با کارمندان جوان و بسیار خوش سیما و خوش برخورد شدند، که به مشتریان احترام میگذاشتند و با لبخند کار انها را انجام میدادند.
این کار باعث رشد سریع بانکهای خصوصی شد و همین یک الارم برای بانکهای دولتی بود که اگر به سرعت خودشان را متحول نکنند، در رقابت با بانکهای خصوصی عقب می مانند و انها هم شروع به تحول در خیلی از امور کردند.
و نکته برجسته و بسیار اثر گذار کارمندان عالی این بانکها بود که مزیت رقابتی انها شده بود و این اهمیت استخدام کارکنان عالی و اموزش انها و حفظ انها را یاداور میشود.
3-توجه علمی به بازاریابی و فروش
بررسی ها نشان میدهد، یکی از مهمترین اختلاف اساسی بین شرکتها و سازمانهای موفق و ناموق در مورد نگرش و نوع عملکرد انها در بازاریابی و فروش است.
یعنی :
1-شرکتهای موفق سیستم و نیروهای بازاریابی و فروش قوی و قدرتمندی دارند
2- شرکتهای ناموفق، سیستم و نیروهای بازاریابی و فروش ضعیفی دارند
3-شرکهای متوسط، سیستم و نیروهای بازاریابی و فروش متوسطی دارند
اگر بخواهیم الگویی قابل استناد داشته باشیم، میگوییم که:
سازمانها موفق این الگو را انجام میدهند:
تولید 25%
عملیات 65%
بازاریابی و فروش 10%
و شرکتهای ناموفق این الگو را انجام میدهند:
تولید 25%
عملیات 10%
بازاریابی و فروش 65%
همانطور که مشاهده میکنید، تمرکز اصلی در سازمانهای موفق روی بازاریاب و فروش است واین اعتقاد در سطح مدیریت کلان و کلیه پرسنل وجود دارد، که بازاریابی قلب کسب و کار و فروش جریان خون کسب و کار است.
بنابراین بیشترین انرژی و توان خودمان را روی بازاریابی و فروش میگذارند .
وقتی این دیدگاه بوجود امد، انوقت مباحث مرتبط را مد نظر قرار دادند، از جمله:
1-تحقیقات بازاریابی علمی و اثر بخش
2-اسخدام مدیران و کارمندان متخصص واثر بخش در بازاریابی و فروش
3-اموزش بازاریابی به صورت علمی
4- آموزش فروشندگی حرفه ای به صورت علمی
5- ایجاد سیستم های فروش نوین و به روز
6-ایجاد سیستم های ارتباط با مشتری
7-گرفتن مشاوره های تخصصی برای بازاریاب و فروش
و...
از میان تمام مواردی که گفته شد، ما سه مورد را در این مقاله بررسی کردیم
1-ایجاد دائم ایده های ثروت ساز
2- استخدام کارکنان عالی و حفظ انها
3-توجه علمی به بازاریابی و فروش
و نتایج شرکتها و سازمانهای موفق نشان داده است که این موارد میتواند به رشد هر کسب و کار کمک بسیار زیادی داشته باشند، چون ستونهای هر کسب و کار موفق به شمار میروند.
در صورتیکه تمایل به اموزش نکات نوین و کاربردی در زمینه بازاریابی و فروش ،مشتری مداری، مذاکره حرفه ای، اصول مدیریت ، مدیریت زمان و... دارید، میتوانید از سایت mohamadbahrami.ir دیدن فرمایید.
3931