اضطراب شدید آمریکا ناشی از ترس از دست دادن هژمونی
ایالات متحده معتقد است که موقعیت هژمونیک این کشور تحت تاثیر هجوم چین قرار گرفته و متزلزل شده، به این سبب ابزارهای مختلفی را برای مهار توسعه چین اتخاذ کرده است.
«وانگ یی»، عضو شورای دولتی و وزیر امور خارجه چین سه شنبه 31 مه (10 خرداد) در سمینار آنلاین «کیسینجر و روابط چین و ایالات متحده» خاطرنشان کرد که فضای کنونی روابط چین و آمریکا بسیار غیرعادی و اضطراب شدید ایالات متحده کاملاً غیرضروری است. «هنری کیسینجر» وزیر امور خارجه 99 ساله اسبق آمریکا نیز در این نشست با جدیت گفت که چین و ایالات متحده باید راهی برای همزیستی و اجتناب از رویارویی بیابند، زیرا تقابل بین دو طرف ممکن است به درگیری یا حتی درگیری نظامی منجر شود.
مدتی است که خصومت ایالات متحده با چین افزایش یافته و «اضطراب از دست دادن» بالا رفته است، علت اصلی آن ترس از دست دادن هژمونی است. خط اصلی دیپلماسی آمریکا همواره بر مدار حفظ و تثبیت هژمونی حرکت کرده است؛ در سالهای اخیر قدرت ایالات متحده تاحدی زوال یافته و این در حالی است که چین به دستاوردهای توسعه چشمگیری دست یافته است. ایالات متحده معتقد است که موقعیت هژمونیک این کشور تحت تاثیر هجوم چین قرار گرفته و متزلزل شده، به این سبب ابزارهای مختلفی را برای مهار توسعه چین اتخاذ کرده است.
سیاستمداران آمریکایی نمیتوانند انتقال هژمونی به دیگران را تحمل کنند، زیرا در این صورت با تکیه بر هژمونی فرصت «پیروزی در عین استراحت» را از دست خواهند داد. پس از پایان جنگ جهانی دوم، هژمونی نظامی، هژمونی مالی و هژمونی گفتمانی ایالات متحده، منافع عظیمی برای آن به همراه آورده است. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده به تنها ابرقدرت تبدیل شد و دائماً کشورها را مجبور به شناسایی به جهان تک قطبی و ترویج ارزشهای آمریکایی و سیستمهای دموکراتیک در سراسر دنیا کرد. از راه انداختن «بهار عربی» در غرب آسیا و شمال آفریقا و ترویج «انقلاب رنگی» در آسیا و اروپا گرفته تا اجرای «دکترین جدید مونرو» در آمریکای لاتین و مشارکت در «انتقال قدرت صلح آمیز» در بسیاری از کشورها، ایالات متحده برای حفظ هژمونی و جهان تک قطبی از هیچ کوششی برای سرکوب کشورهایی که گوش به فرمانش نیستند، دریغ نکرده و منشاء هرج و مرج در دنیای امروز محسوب میشود.
اما نظم جهانی تک قطبی با منافع اساسی مردم جهان همخوانی ندارد و چندقطبی شدن انتظار و هدف تلاش اکثر کشورها و مردم است. ایالات متحده باید توهم برقراری جهان تک قطبی را کنار بگذارد و روند تاریخی چند قطبی شدن جهان و دموکراتیک شدن روابط بینالملل را دنبال کند.
برخی از افراد پیشنهاد کردهاند که اگر چین از توسعه فناوری پیشرفته دست بردارد و به پنیر آمریکاییها دست نزند، روابط چین و آمریکا تا حد زیادی بهبود خواهد یافت. این یک درخواست کاملا غیر واقعی و غیر منطقی به نظر میرسد. چین مانند سایر کشورهای در حال توسعه حق توسعه فناوری پیشرفته را دارد و غیر ممکن است که چین همیشه فقط محصولات ارزان قیمت دست پائین را تولید کند. از نظر توسعه فناوری پیشرفته، کشورها میتوانند با همکاری بر پایه برد-برد به طور مداوم کیک را بزرگتر کنند و همچنین میتوانند به طور مداوم قدرت خود را در جریان رقابت سالم بهبود بخشند. کشورهای توسعهیافته نمیتوانند تصور کنند که برای همیشه دست بالای زنجیرهی صنعتی را در انحصار خود داشته باشند و در واقع باید بپذیرند که تلاشهایشان برای جلوگیری از پیشرفت علمی و فناوری چین با استفاده از «سرکوب» یا «قطع ارتباط» در نهایت بیثمر و ناکام خواهد بود.
با گذشت بیش از دو سال از شیوع کووید-19، بیش از یک میلیون مبتلای کرونا در ایالات متحده جان خود را از دست دادهاند و بیش از 200 هزار کودک به عنوان «یتیم کرونا» گزارش شدهاند. حوادث تبعیض نژادی و تیراندازیهای دسته جمعی مکررا رخ داده است؛ این نشان میدهد که مدیریت ایالات متحده دچار مشکلات سیستماتیک شده و آمریکا باید با مشکلات داخلی روبرو شود و روی مبارزه با همه گیری در داخل، کاهش شکافهای اجتماعی و مهار تورم تمرکز کند. ایالات متحده باید درک کند که نمیتواند برای درمان بیماری خود به دیگران دارو دهد. به عبارت دیگر با اتهامزنی به چین مشکل اساسی آمریکا حل نخواهد شد.
از زمانهای قدیم، چینیها به اندیشه «مردم سراسر جهان برادران هستند» اعتقاد داشتند. «صلح بیشترین ارزش را دارد» به یک ژن فرهنگی تبدیل شده است که در خون ملت چین ریشه دوانده است. چین نه آرزوی هژمونی دارد و نه قصد دارد جایگزین ایالات متحده شود. هدف اساسی توسعه چین این است که مردم خود را قادر سازد تا زندگی بهتری داشته باشند. در عین حال، چین همیشه متعهد به ساختن جامعهای بشری با سرنوشت مشترک بوده وسهم مستمری به پیشبرد اهداف توسعه جهانی ادا کرده و خواهد کرد.
راست میگه اما اگه امریکا نبود چین سالها پیش تایوان را بلعیده بود .