روزنامه هم میهن مطرح کرد:
سکوت و نگرانی عربستان درباره ایران
از زمان آغاز اعتراضات در ایران، بسیاری از کشورهای خارجی درباره آن موضعگیری کردند و حمایتهایی صورت دادند. اما گذشته از برخی یادداشتهای رسانهای، همسایههای جنوبی ایران سکوت محتاطانهای در پیش گرفتهاند. از همه اینها عجیبتر سکوت عربستان سعودی است؛ کشوری که به نظر میرسد حامی اصلی ناآرامی در ایران باشد.
روزنامه هممیهن در ادامه نوشت: کیم غطاس، تحلیلگر مسائل جهان عرب در یادداشتی در نشریه آتلانتیک علت سکوت سران عربستان سعودی در برابر ناآرامیهای داخلی ایران را تشریح کرده است. براساس این گزارش سکوت عربستان سعودی ناشی از درسهایی است که آلسعود از حوادثی گرفته که در ایران ختم به انقلاب اسلامی شده است؛ اینکه باید صبر کند تا نتیجه مشخص شود و سپس کمی بیشتر صبر کند. اعتراضاتی که شاه را در سال ۱۹۷۹ سرنگون کرد، تقریبا در یک سال به بار نشست. اگرچه اعتراضات امروز ایران به چالش مهم نظام سیاسی از آن زمان تاکنون تبدیل شده، اما هیچ نتیجه سریعی محتمل به نظر نمیرسد. از این رو، سیاست عربستان، نظارهگر بودن است. در زمان انقلاب اسلامی، سعودیها پس از برکناری متحد خود، شاه، نتیجه را اشتباه ارزیابی کردند، زیرا معتقد بودند که میتوانند با جانشین وی، آیتالله (امام)خمینی همکاری کنند. این بار نتیجه هر چه که باشد، به نظر میرسد که عربستان سعودی در عین حفظ موقعیت خود، سعی دارد در قضاوت احتیاط کند.
خاندان آلسعود در حال حاضر با اصلاحات اخیری که محمد بنسلمان انجام داده، موقعیت بهتری دارد. از بسیاری از جنبهها، آلسعود قرن بیستویکمیتر شده است: زنان میتوانند رانندگی کنند، حجاب اجباری دیگر اجرا نمیشود و پلیس مذهبی تا حد زیادی ناپدید شده است. دختران و پسران نسل زد عربستان میتوانند در ملاءعام با هم اختلاط کنند، برقصند، سینما بروند و در استادیومها فوتبال تماشا کنند. تضاد با ایران شدید است. در ایران نسل جدید به اعتراض زده است.
وقایع امروز نمایانگر یک تغییر جهت خیرهکننده نسبت به دهه ۱۹۶۰ است؛ زمانی که بنا بر گزارشها، شاه ایران به ملک فیصلبنعبدالعزیز آلسعود چندین نامه فرستاد و از او خواست که از کمکش برای مدرن شدن بهره بگیرد و «مدارس زنان و مردان را مختلط کند، به زنان اجازه بدهد دامن کوتاه بپوشند، دیسکو داشته باشند و مدرن باشند. در غیر این صورت نمیتوان تضمین کرد که آلسعود در تاج و تخت خود بماند.» پادشاه عربستان در آن زمان در پاسخ به شاه نوشت که اشتباه میکند. او نوشت:«تو شاه فرانسه نیستی. تو در کاخ الیزه نیستی. تو در ایران هستی. ۹۰ درصد جمعیت ایران مسلمان است.»
اکنون امکان چنین دیالوگهای صمیمانهای بین حاکمان دو کشور وجود ندارد، اما قبل از سال ۱۹۷۹، عربستان سعودی و ایران، شرکای منطقهای بودند. این دو کشور، دو ستون اقدامات آمریکا در دوران جنگ سرد در خاورمیانه برای مهار اتحاد جماهیر شوروی بودند. این دو پادشاهی - یکی سنی و دیگری شیعه – یک کلوپ مشترک اطلاعاتی به نام «باشگاه سافاری» را هم تشکیل داده بودند و در آن عملیاتهای مخفیانه مشترکی را اجرا میکردند که از جمله آن به ایجاد کودتا در سراسر آفریقا برای جلوگیری از نفوذ شوروی میتوان اشاره کرد.
با توجه به این رابطه، سعودیها اعتراضات بعد از سال ۱۹۷۷ در ایران را در ابتدا بهعنوان یک امر داخلی تلقی و از اظهارنظر خودداری کردند. اما با رشد جنبش سرنگونی شاه، ریاض و واشنگتن هر دو نگران بودند که رژیمی طرفدار شوروی تحت سلطه چپها و ناسیونالیستها قدرت را در تهران در دست بگیرد.
اوایل سال ۱۹۷۹، ولیعهد وقت عربستان سعودی فهدبنعبدالعزیز آلسعود آشکارا حمایت خود را از شاه بهعنوان حاکم مشروع ایران اعلام کرد. اما اواسط ژانویه، شاه از ایران رفت و در عرض دو هفته، آیتالله خمینی پیروزمندانه به تهران بازگشت. انقلابیون سکولار فکر میکردند که میتوانند از حمایت مذهبی آیتالله سوءاستفاده کنند و او را تحت کنترل خود داشته باشند، اما آنها اشتباه میکردند.
عربستان سعودی به سرعت اقداماتی برای پذیرش نتیجه انجام داد. عربستان از دیدن به قدرت رسیدن مردی که به زبان دین صحبت میکرد، آسودهخاطر شده بود. این کشور ابتدا به مهدی بازرگان نخستوزیر جدید ایران تبریک گفت و انقلاب ایران را بهدلیل همبستگی با «مبارزه اعراب علیه دشمن صهیونیستی» تحسین کرد. در ماه آوریل، شاهزاده عبداللهبن عبدالعزیز آلسعود، حاکم آینده عربستان سعودی، از اینکه ایران جدید قرار است «اسلام را به اهرم سازماندهی همکاری» بین دو کشور تبدیل کند، ابراز آسودگی خیال کرد.
با این حال، دیری نگذشت که سعودیها با شورش داخلی مواجه شدند. در نوامبر ۱۹۷۹، برخی چهرههای مذهبی، مسجدالحرام را به مدت دو هفته محاصره کردند. در آن زمان عربستانسعودی به شدت محافظهکار، بهتازگی وارد عرصه تلویزیون و سینما شده بود تا کمی از سختگیریهای خود بکاهد. این پیشرفتهای بحثبرانگیز به یکباره پایان یافت. آلسعود از ترس اینکه ممکن است سرنوشتی مشابه شاه داشته باشد، آینده خود را به سمت پیوریتانیسم سنی سوق داد و نهاد روحانیت را تقویت کرد و بودجهها را به سمت پلیس مذهبی سرازیر کرد. سعودیها نمیدانستند آیتالله خمینی چه در سر دارد. انقلاب ایران منطقه را متحول کرد و شوک مواجهه ناگهانی با یک دشمن سرسخت، ترسی عمیق از خیزشهای مردمی در عربستان سعودی و کشورهای همسایه ایجاد کرد. سعودیها سال ۲۰۱۱، میلیونها معترض را دیدند که برای سرنگون کردن حسنیمبارک یکی از رهبران مورد حمایت آمریکا، این بار در جهان عرب، در خیابانها جمع شدند. این وحشت هنوز در ذهنشان باقی است.
عربستان سعودی به سرعت اقداماتی برای پذیرش نتیجه انجام داد. عربستان از دیدن به قدرت رسیدن مردی که به زبان دین صحبت میکرد، آسودهخاطر شده بود
امروز، عربستان سعودی و همسایگانش از تغییرات در ایران استقبال خواهند کرد، اما عدم اطمینان از نتیجه، بر رفتار محتاطانه عربستان میافزاید. بعید است که اعتراضات به تغییرات بنیادین در ایران منجر شود. اما آیا نظام سیاسی با تسلیم شدن در برابر برخی مطالبات، مهار گشت ارشاد، تمرکز بیشتر بر سیاست و اقتصاد داخلی ایران و تسلط کمتر بر هژمونی منطقهای، تلاش خواهد کرد تا فشارهای داخلی را کاهش دهد؟
با توجه به فشار داخلی، نظام سیاسی ممکن است برخی اقدامات را با هدف از میان بردن تهدیدات خارجیاش صورت دهد. پیش از این، در ماه سپتامبر، ایران مناطق کردنشین شمال عراق را با موشکهای بالستیک مورد حمله قرار داد. ایران اعلام کرده بود که از این مناطق ناامنی مسلحانه به داخل ایران سرریز میشود. در ماه اکتبر، عربستان سعودی اطلاعاتی را با ایالات متحده به اشتراک گذاشت که در مورد حمله قریبالوقوع به این کشور هشدار داده بود؛ ریاض نگران است که روابط کنونی پرتنش با ایالات متحده، آنها را در برابر حمله آسیبپذیرتر کند. لازم به ذکر است که گزارش اکتبر حاوی جزئیات خاصی نبود، اما ایالات متحده در عین اینکه صحت این ادعاها را تائید نکرد، سطح آمادهباش نیروهای خود را در منطقه افزایش داد.
سکوت رسمی عربستان سعودی در مورد ناآرامیها در ایران، بر مواضع فعالتر در قبال این اتفاقات میچربد. این فرض وجود دارد که دربار آلسعود به ایراناینترنشنال، شبکه تلویزیونی فارسیزبان مستقر در لندن کمک مالی میکند. شبکه ایراناینترنشنال سال ۲۰۱۷ بهعنوان یک ایستگاه اپوزیسیون راهاندازی شده و اکنون تصاویری از ناآرامیها در ایران را مخابره میکند. اگرچه در ایران داشتن دیشهای ماهوارهای غیرقانونی است، اما تخمین زده میشود که ۷۰ درصد از خانوارهای ایرانی ماهواره دارند و ایراناینترنشنال به یک منبع حیاتی اطلاعات در داخل کشور تبدیل شده است.
ایران بارها از عربستان سعودی خواسته که این شبکه را تعطیل کند. حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ماه گذشته گفت: «این آخرین هشدار ماست؛ شما از طریق این رسانهها در امور داخلی ما دخالت میکنید... شما خودتان در این موضوع دخیل هستید و میدانید که آسیبپذیرید.» سرلشکر یحیی صفوی مشاور نظامی مقام معظم رهبری هم این هشدارها را تکرار کرده است.
این شبکه خبری، همچنین اخبار منطقه و داخل عربستان را گزارش میکند. زندگی جوانان سعودی در سالهای اخیر بسیار تغییر کرده است. در اوایل ماه مارس ۲۰۲۰، آلسعود یک «شب ایرانی» موسیقی را در مکان مشهور کویری «الاولا» ترتیب داد و از خوانندههای معروف ایرانی دعوت کرد در این کشور روی سن بروند. این رویداد از تلویزیون ایراناینترنشنال پخش شد. سعودیها دوست دارند چنین مقایسههایی را انجام دهند تا نشان دهند که عربستان چقدر از ایران پیشروتر است.
اما در پادشاهی بهشدت محافظهکار عربستان، اصلاحات اجتماعی و فرهنگی جدید و سرعت اجرای آنها، به مذاق همه خوشایند نیست؛ به همین دلیل است که آزادیهای جدید نیز محدودیتهای سختی دارند. در دوران بنسلمان، عربستان سعودی اقتدارگراتر شده است. جدا از قتل جمال خاشقچی روزنامهنگار برجسته، که در کنسولگری عربستان در استانبول به قتل رسید، آلسعود هر کسی را که دور از این تغییرات انتقاد میکند، سرکوب کرده است. عربستان سعودی اخیرا یک مادر جوان عربستانی را که صاحب دو فرزند است و در لیدز انگلیس تحصیل میکند در زمان بازگشت به عربستان به دلیل ریتوئیت کردن یک توئیت علیه آلسعود، به اتهام نشر اکاذیب به زندان انداخته است. آنها یک تبعه آمریکایی و عربستانی را به خاطر توئیتهای انتقادی به ۱۶ سال زندان محکوم کردهاند.
با نگاهی به وقایع ایران، ولیعهد سعودی ممکن است به خاطر خنثی کردن نارضایتیهای اجتماعی که سالها در عربستان در جریان بوده، خوشحال باشد، اما او احتمالاً بیسروصدا به رویه سرکوب خود ادامه خواهد داد. اگر پوشش ایراناینترنشنال را نادیده بگیریم، اینها نتیجه درسی است که عربستان از پیامدهای ژئوپلیتیکی ناشی از انقلاب ۱۹۷۹ گرفته است. آنها میدانند که این پیامدها همه منطقه را فرا خواهد گرفت.