سرنوشت زن بیوه در خانه مجردی مرد
متهم پرونده ادعا می کند این زن پس از خوردن سرکه جان سپرده است.
رسیدگی به این پرونده از زمستان سال ۸۸ به دنبال ناپدید شدن زن 43 ساله ای به نام سپیده آغاز شد.
شواهد نشان می داد این زن از خانه شان در بومهن (در شرق تهران )خارج شده و دیگر بازنگشته است.
دختر سپیده به پلیس گفت: مادرم برای خرید از خانه بیرون رفت اما حوالی عصر تماس گرفت و گفت به همراه سه نفر از دوستانش شام را بیرون می ماند اما او دیگر به خانه بازنگشت .
مادرم مدتی بود با یک مرد جوان به نام ایرج در ارتباط بود.
بازداشت ایرج دوست پنهانی سپیده
به دنبال اظهارات دختر نوجوان تلاش برای به دست آمدن ردی از زن گمشده آغاز شد و پلیس به ردیابی شماره موبایل سپیده پرداخت به این ترتیب یک مرد جوان به نام ایرج ردیابی و بازداشت شد.
ادعای دروغ
ایرج ادعا کرد سپیده را نمی شناسد و از سرنوشت او اطلاعی ندارد.
این درحالی بود که تماس های سپیده نشان می داد او با ایرج در تماس بوده است .
آشنایی با سپیده
سرانجام مرد جوان لب به اعتراف گشود و گفت : مدتی بود با این زن جوان آشنا شده بودم.
او آخرین بار به خانه ام آمد.
ما با هم صحبت کردیم و او یک باره سراغ یخچال رفت و مقداری سرکه نوشید ولی بعد از خوردن سرکه روی زمین افتاد و جان داد. من که ترسیده بودم بلافاصله با دوستم حمید تماس گرفتم.
او شبانه به خانه مان آمد و جسد را با نیسان برد .
با اظهارات این مرد دوستش نیز بازداشت شد اما ادعا کرد از ماجرایی که ایرج مطرح کرده است اطلاعی ندارد.
در گام بعدی از تحقیقات حمید به انتقال جسد اعتراف کرد .
وی گفت: من بعد از مرگ سپیده جنازه را به حاشیه تهران بردم و آن را آتش زدم و سپس بقایای جنازه را دفن کردم .
جنازه کجاست؟
با اظهارات جدید این مرد، پلیس به جست وجوی نشانی پرداخت که حمید ادعا کرده بود جنازه را آن جا دفن کرده است اما ساعت ها جست وجو و کندن زمین با لودر نتیجه نداد و بقایای جنازه پیدا نشد .
وی در ادعای بعدی اش گفت: جسد را در بیابان های حاشیه تهران رها کرده است ولی در آخرین بازجویی گفت هیچ اطلاعی از جسد ندارد و دوستش بی دلیل پای او را به این پرونده کشانده است.
در این میان ایرج گفت با همدستی دوستش جسد را در قبرستانی در حاشیه تهران که پدرش آن جا کار می کند دفن کرده ولی بار دیگر این ادعا را پس گرفت.
ادعای عجیب
در حالی که چند سال از این ماجرا گذشته بود وکیل مدافع حمید ادعای عجیبی را مطرح کرد. وی گفت رد سپیده را در مشهد یافته و فهمیده است او در مشهد با هویت جعلی چندین آپارتمان خریده و زندگی مخفیانه ای در پیش گرفته است.
با اطلاعات جدید، تحقیقات پلیسی بار دیگر از سر گرفته شد اما ردی از سپیده به دست نیامد و روشن شد وکیل مدافع ایرج ادعای دروغینی را مطرح کرده بود.
با گذشت حدود 10 سال از این ماجرا و در حالی که جنازه کشف نشده و ایرج وکیلش را عزل کرده بود برای وی کیفرخواست صادر و پرونده به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه
وی و دوستش دیروز در حالی به ریاست قاضی زالی و با حضور یک مستشار پای میز محاکمه ایستادند که اولیای دم برای آن ها اشد مجازات خواستند.
سپس ایرج به دفاع پرداخت و گفت: من سپیده را از قبل می شناختم.
او آن روز که من در خانه تنها بودم به آن جا آمد.
او به سراغ یخچال رفت و در یخچال را باز کرد ولی بعد از خوردن سرکه یک باره روی زمین افتاد باور کنید من دخالتی در قتل نداشتم و نمیدانم چرا فوت کرد.
حمید جسد سپیده را با خود برد.
سپس حمید که با قرار وثیقه آزاد بود به دفاع پرداخت و گفت: من نمی دانم ایرج چطور آن زن را کشته و جسد او را سر به نیست کرده است.
ایرج چون از وضعیت مالی من مطلع است به دروغ پای مرا به این پرونده کشانده تا من پول دیه را به اولیای دم بپردازم و رضایت آن ها را بگیرم.
حتی دومین روزی که در بازداشتگاه بودم از من خواست تا 30 میلیون تومان به او بدهم تا رضایت اولیای دم را بگیرد.
ولی چون بی گناه بودم پیشنهاد او را نپذیرفتم.
سپس وکیل جدید ایرج به دفاع پرداخت و گفت: زن گمشده چند سال قبل هم از خانه اش فرار کرده و حدود هفت ماه ناپدید بود ، همسر و فرزندانش گم شدن او را به پلیس اطلاع داده بودند تا این که او بار دیگر به خانه برگشت.
اما حالا روشن است این زن جان سپرده است.
به همین دلیل از اولیای دم تقاضا دارم تا با موکلم مصالحه و با دریافت مبلغی اعلام گذشت کنند.
با رد این درخواست از سوی اولیای دم قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
منبع: رکنا
68