اعتراف نابغه بیمار به قتل مادر
جوان نابغه که از بیماری روانی رنج میبرد و به دلیل شیوع کرونا از آلمان به تهران بازگشته بود در جریان حادثهای خونین مادرش را به قتل رساند.
ساعت ۲۱ شامگاه شنبه ۲۵بهمنماه زنی با اداره پلیس تماس گرفت و گفت که یکی از همسایههایشان با داد و فریاد درخواست کمک میکند.
وی تلفنی به مأموران گفت: همسایه طبقهچهارم ما زن ۶۶سالهای به نام مهشید است که همراه پسر جوانش زندگی میکند.
نیم ساعت قبل صدای او را میشنیدیم که از تک تک همسایهها درخواست کمک میکرد که ما احتمال دادیم با پسرش درگیر شده است و تصمیم گرفتیم دخالتی نکنیم، اما دقایقی قبل صدای او ناگهان خاموش شد که فکر میکنیم برای او اتفاقی افتادهباشد و به همین خاطر موضوع را به اداره پلیس اطلاع دادیم.
قتل زن میانسال
با اعلام این خبر تیمی از مأموران کلانتری ۱۰۴عباسآباد در محل حادثه حاضر شدند، اما کسی در را روی آنها باز نکرد. از آنجایی که احتمال میرفت برای زن میانسال اتفاق تلخی رخ دادهباشد، مأموران به دستور قضایی قفل در را تخریب کردند و وارد خانه مهشید شدند که در قسمتی از اتاق پذیرایی با جسد خونین مهشید در حالی که دست و پایش با طناب بسته شده و تلفن خونینی هم کنارش رها شده بود روبهرو شدند.
کمی آنطرفتر پسر جوان مقتول هم که حال خوبی نداشت کنار دیوار پذیرایی نشسته و به جسد مادرش خیره شده بود که بررسیهای محل حادثه حکایت از آن داشت پسر جوان مادرش را با ضرباتی که با تلفن به سرش وارد کرده به قتل رسانده است.
نابغه قاتل
لحظاتی پس از اعلام این حادثه قاضی مصطفی واحدی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی در محل به تحقیق پرداختند.
تحقیقات مأموران نشان داد مقتول که معلم بازنشسته است پس از فوت شوهر داروسازش که در تهران داروخانه دارد تنها زندگی میکرده است و پسر و دخترش هم در خارج از کشور زندگی میکردهاند.
همچنین مشخص شد پسر ۲۹ساله مقتول که مجرد است پس از گرفتن مدرک کارشناسی مهندسی نفت از تهران برای ادامه تحصیل راهی کشور آلمان میشود و در آنجا در دانشگاهی در رشته مهندسی حفاری و استخراج نفت مشغول به تحصیل بوده که به خاطر بیماری کرونا از یکسال قبل به ایران بازگشته و همراه مادر تنهایش زندگی میکرده است.
در حالی که حرکات و رفتارهای قاتل نشان میداد وی از مشکل روحی و روانی رنج میبرد، دختر مقتول هم که تلفنی در خارج از کشور در جریان قتل مادرش قرار گرفته بود به مأموران پلیس اعلام کرد برادرش شایان مشکل روحی و روانی دارد و تحت درمان بوده و دارو مصرف میکرده است.
بنابراین همزمان با ادامه تحقیقات متهم به دستور بازپرس جنایی برای درمان در بیمارستان روانی بستری شد تا اینکه صبح دیروز پس از بهبودی نسبی برای تحقیق به دادسرای امور جنایی منتقل شد.
وی در بازجوییها مقابل بازپرس سکوت کرد، اما در نهایت با یک کلمه که «مادرم را به قتل رساندم» سکوتش را شکست.
او گاهی هم ادعا میکرد که مادرش فوت نکرده است. قاتل خود را نابغه قرن میخواند و میگفت از دوران کودکی علاقه زیادی به حل مسائل ریاضی داشته است.
متهم در ادامه برای مشخص شدن صحت سلامت روحی و روانیاش در اختیار پزشکی قانونی قرار گرفت.
گفتگو با متهم
شایان میگویند مادرت را به قتل رساندی.
مادرم را آن شب شبیه جن دیدم و فکر کردم جن است که با او درگیر شدم.
با مادرت اختلاف داشتی؟
نه، (سؤال میکند) مگر شما با مادر اختلاف داری؟ مگر شما مادرت را دوست نداری؟
اما میگویند مادرت به دست تو کشته شده است؟
من مادرم را نکشتهام، شما از کجا خبر داری که او را کشته ام، مادرم فوت کرده است.
چرا روی تابلوهای خانهتان را با پارچه پوشانده بودی؟
من دوست نداشتم آنها مرا نگاه کنند، چون آنها عدد شش بودند و من هم عدد شش را دوست ندارم.
از طرفی من یک نابغهام از دوران کودکی علاقه زیادی به حل معادلات ریاضی داشتم و الان هم دارم.
به نظر من زندگی و هر فردی سه صفحه است، خود فیزیکی، اسکلت و حقیقت.
چطور شما یک نابغهای؟
من به سه زبان، مادری، انگلیسی و آلمانی مسلط هستم و در کشور آلمان هم مشغول به تحصیلم. (آلمانی و انگلیسی صحبت میکند)
منبع: روزنامه جوان
68