از پرورشگاه تا زندان/ محسن طمع کرد
پسر جوانی که از کودکی در پرورشگاه بزرگ شده بود، مرتکب سرقت شده و دستگیر شد.
محسن و برادرش پس از فوت پدرو مادرشان، برای ادامه زندگی به پرورشگاه منتقل شدند، امیر از محسن بزرگتر بود برای همین زودتر از پرورشگاه مرخص شد و توانست برای خود شغلی در بازار دست و پا کند.
سالها بعد نیز، محسن به برادرش پیوست و توانست خودش کار کند و خرج زندگی اش را دربیاورد، اما او طمع کرد و به خاطر سرقت گرفتار قانون شد.
این متهم به سرقت گفت: بعد از پرورشگاه، برادرم برای من کاری در بازار میوه دست و پا کرد و توانستم در یک مغازه هم کار کنم و هم شبها را همان جا بمانم.
وی افزود: من به زندگی بیرون از پرورشگاه عادت نداشتم و با هر کسی که از راه میرسید دوست میشدم که همین رفاقتها نیز کار دستم داد.
این سارق بیان کرد: چند سال بود که از پرورشگاه دور شده بودم و برای خودم زندگی درست کرده بودم، اما فریب خوردم و همه چیزم را از دست دادم.
محسن گفت: به پیشنهاد یکی از دوستانم، برای اولین بار دست به سرقت زدم که همان روز اول دستگیر شدم.
وی درباره روش سرقت خود افزود: دوستم موتورسیکلت داشت، او با موتور میآمد و من پیاده سراغ افرادی میرفتم که حواسشان از اطراف پرت بود. تا خیابانهای خلوت آنها را دنبال میکردم و در فرصت مناسب، با کشیدن گوشی از دستشان، سوار موتور میشدم و فرار میکردیم.
این سارق ۲۴ ساله اذعان کرد: همان روز اول، دو گوشی موبایل در خیابان قاپ زدم و فرار کردم، اما خیلی زود به همراه دوستم دستگیر شدم.
منبع: میزان
68