روایت جدید از قتل جوان مهمان
یک جنایت مسلحانه هولناک در مشهد که متهم به قتل دوست برادرش است، روایت جدیدی را هنگام بازسازی صحنه جنایت مطرح کرد.
متهم این پرونده جنایی که به «رمضان کلاچ» معروف است، با صدور دستوری از سوی قاضی ویژه قتل عمد مشهد به محل وقوع جنایت مسلحانه هدایت شد تا جزئیات و چگونگی این قتل وحشتناک را بازسازی کند.
این متهم که پس از 16 ماه فرار و با تلاش شبانه روزی کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی در یک عملیات ضربتی در منطقه گلبهار دستگیر شد، در حالی که حلقه های قانون دستانش را می فشرد، به شهرک نوید هدایت شد و در خیابان نوید 15 (محل جنایت) مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفت. ابتدا سرهنگ کارآگاه ولی نجفی، افسر پرونده به تشریح خلاصه ای از محتویات این پرونده جنایی پرداخت و درباره چگونگی دستگیری و اقاریر متهم در مراحل اولیه بازجویی توضیحاتی را ارائه داد.
در ادامه قاضی دکتر حسن زرقانی با تفهیم مواد قانونی از متهم خواست مواظب اظهارات خود باشد و حقیقت ماجرا را بیان کند چرا که اظهارات او در مراحل دادرسی مورد استناد قضایی قرار می گیرد.
سپس متهم جوان که دارای سوابق متعدد کیفری است اما مدعی بود از مدتی قبل دیگر خلاف نمی کند، در شرح جنایت مسلحانه ادعای جدیدی را مطرح کرد و به قاضی ویژه قتل عمد گفت: از چند ماه قبل ،اختلافات بین من و برادرم بر سر منزل ارثیه ای پدرم شروع شده بود چرا که برادرم در آن منزل سکونت داشت و خانه را تخلیه نمی کرد.
مشاجرات لفظی و تلفنی ما همچنان ادامه داشت تا این که روز حادثه (پنجم مهر سال 98) من که دیگر به شدت عصبانی شده بودم، اسلحه شکاری را برداشتم و به همراه برادر دیگرم سوار بر موتورسیکلت به محل سکونت برادرم (در منزل ارثیه ای) در خیابان نوید 15 رفتیم.
متهم به جنایت مسلحانه در ادامه اعترافاتش ادعا کرد: وقتی به داخل کوچه رسیدیم، برادرم به همراه دوستش سیدمصطفی و یک فرد دیگر درون خودرو نشسته بودند.
آن ها وقتی ما را دیدند، از خودرو پیاده شدند و هر سه نفر فرار کردند ولی در همین هنگام مصطفی (مقتول) اسلحه ای را به طرف من گرفت و قصد شلیک داشت که ناگهان گلوله در سلاح گیر کرد و من هم که هول شده بودم، از ترس به سوی او شلیک کردم که گلوله های اسلحه شکاری به او اصابت کرد و نقش بر زمین شد.
بعد هم دوباره با موتورسیکلت از صحنه حادثه فرار کردیم و من اسلحه را با خودم به یکی از شهرهای شمالی کشور بردم.
قصد داشتم آن را قطعه قطعه کنم تا بتوانم به راحتی به مکان دیگری انتقال بدهم ولی بعد نتوانستم قطعات آن را سر هم کنم و آن ها را در همان شهر، بیرون انداختم
اما برادر متهم و دوست مقتول، ماجرای دیگری را از این جنایت هولناک بیان کرد. او به قاضی زرقانی گفت: آن روز تلفنی با برادرم مشاجره کرده بودیم که مصطفی به خانه من آمد تا خودروام را امانت بگیرد. او به من گفت که می خواهد خودرو را با شیلنگ آب بشوید ولی من مخالفت کردم.
دوستم گفت: به خاطر بهای آب نمی گذاری آن را بشویم، من هم با این شنیدن این جمله دیگر حرفی نزدم و برای استراحت به داخل اتاق رفتم اما بعد صدای در حیاط را شنیدم و لحظاتی بعد هم صدای «تق» بازکردن در را متوجه شدم و همزمان صدای گلوله هم بلند شد که من هراسان خودم را به داخل حیاط رساندم و برادرم رمضان را دیدم که با اسلحه روبه رو ایستاده و دوستم مصطفی به چارچوب در تکیه داده است.
وقتی فریاد کشیدم، برادرم فرار کرد و من پیکر خون آلود مصطفی را به داخل حیاط کشیدم و بعد هم با اورژانس و پلیس تماس گرفتم، به دنبال اعترافات صریح متهم به ارتکاب جنایت مسلحانه درمقابل دوربین قوه قضاییه، متهم به چند سوال تخصصی و فنی قاضی دکتر حسن زرقانی درباره زوایای پنهان این جنایت پاسخ داد و سپس قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد با اعلام پایان بازسازی صحنه قتل، دستور انتقال متهم به زندان را صادر کرد تا این پرونده دلهره آور جنایی دیگر مراحل قانونی خود را طی کند.
سابقه خبر
پنجم مهر سال گذشته، شلیک گلوله با اسلحه شکاری در شهرک نوید مشهد، اهالی را از منازل شان بیرون کشید. در این هنگام جوان 30 ساله ای به نام سید مصطفی حسینی که بر اثر اصابت گلوله به شدت مجروح شده بود، به مرکز درمانی انتقال یافت اما جان خود را از دست داد و این گونه پرونده ای جنایی روی میز قاضی کاظم میرزایی، قاضی ویژه قتل عمد در زمان حادثه گشوده شد.
با صدور دستورات ویژه ای از سوی مقام قضایی تلاش کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی برای دستگیری عامل این جنایت مسلحانه درحالی آغاز شد که بررسی ها نشان می داد: قتل جوان مهمان به خاطر اختلافات ریشه ای بین چند برادر رخ داده است.
با گذشت 16 ماه از این حادثه وحشتناک و درحالی که قاضی دکتر زرقانی بر صندلی رسیدگی ویژه به پرونده های جنایی تکیه زده بود، کارآگاهان به سرنخ هایی از مخفیگاه متهم در گلبهار دست یافتند و با کسب دستورات قضایی ، «رمضان» را در یک عملیات ضربتی به دام انداختند.
منبع: خراسان
68