قتل بر سر نشستن با کتانی روی زیرانداز
کینه بر سر نشستن با کتانی روی زیرانداز به حادثهای خونین منجر شد، عامل حادثه در حالی پای میز محاکمه حاضر خواهد شد که با درخواست قصاص از سوی اولیای دم مواجه شده است.
۲۴ شهریورماه سال ۹۹، مأموران پلیس تهران از درگیری خونین در بزرگراه آیتالله سعیدی باخبر و راهی محل شدند. بررسیهای اولیه نشان میداد درگیری بین سرنشینان دو خودروی سواری پژو ۲۰۶ و پرشیا رخ داده است و در آن درگیری یکی از سرنشینان خودروی ۲۰۶ با شلیک گلوله زخمی و راهی بیمارستان شده است. تحقیقات در این زمینه ادامه داشت که از بیمارستان خبر رسید محمد ۲۱ ساله بر اثر شدت خونریزی فوت کرده است.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی پرونده با موضوع قتل عمد در دستور کار قرار گرفت و در تحقیق از شاهدان حادثه عامل قتل به نام احسان ۲۲ ساله تحت تعقیب قرار گرفت.
چند روز از حادثه گذشت که احسان در مخفیگاهش شناسایی و بازداشت شد. متهم به پلیس آگاهی منتقل شد و تحت بازجویی قرار گرفت. او با اقرار به جرمش در شرح حادثه گفت: «مدتی قبل به پارک سرخه حصار رفته بودیم. احسان و دوستانش را دیدم که در پارک بودند.
نزدیکشان رفتم و روی زیراندازی که پهن کرده بودند با کتانی نشستم. احسان اعتراض کرد و گفت کتانیهایت را در آور و بعد بنشین، او گفت نباید با کفش روی زیرانداز آنها بنشینم.
جوابش را دادم و گفتم مراقب هستم که زیرانداز را کثیف نکنم، اما همین بهانهای شد تا با هم درگیری لفظی پیدا کنیم، اما این درگیری با عذرخواهی من و احسان تمام شد.
بعد از تفریح و خوردن غذا در پارک، سوار ماشین شدیم که به خانه برگردیم، اما احسان دوباره در ماشین با من درگیر شد و این درگیری هم با دخالت دوستانمان تمام شد. این رفتار دوستم در دلم ماند و باعث شد از او کینه به دل بگیرم.»
متهم در خصوص روز حادثه گفت: «آن شب با دوستانم سوار خودروی ۲۰۶ شدیم و برای تفریح و گشت زنی به خیابان رفتیم. نیمههای شب در بزرگراه آیتالله سعیدی خودروی پرشیای سفیدرنگی را دیدم که چند سرنشین در آن نشسته بودند.
فکر کردم احسان و دوستانش هستند. از دوستم خواستم نزدیک خودرو شود. وقتی نزدیک شدیم متوجه شدم اشتباه کردهام. کمی جلوتر رفتیم که ناگهان خودروی پرشیای سفید رنگ دیگری را دیدم که احسان و دوستانش سوار آن بودند.
با دیدنشان دوباره از دوستم که رانندگی میکرد خواستم نزدیک آنها برود. دوستم نزدیک خودروی آنها شد، اما نتوانست ماشین را کنترل کند، به همین دلیل با خودروی آنها برخورد کرد و سپس متوقف شد.
بعد از توقف هر دو خودرو، دوستان احسان با قمه و چاقو از ماشین پیاده شدند و کار به درگیری کشید. در آن درگیری احسان هنوز در ماشین بود که دیدم در ماشین را باز کرده و میخواهد از ماشین پیاده شود و به من حمله کند.
برای اینکه او را بترسانم با اسلحهای که همراهم بود یک تیر به ماشینشان شلیک کردم که ناخواسته به او خورد.
مقتول خونین روی زمین افتاده بود که از ترس همگی فرار کردیم. چند روز بعد از حادثه فهمیدم احسان در بیمارستان فوت کرده است.»
متهم، پس از اقرار به قتل و بازسازی صحنه جرم راهی زندان شد و پرونده بعد از کامل شدن تحقیقات به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
به این ترتیب متهم با درخواست قصاص از سوی اولیای دم به زودی با تعیین شعبه دادگاه محاکمه خواهد شد.
هفت تیر پر همراهش بعدا ادعا میکنه ناخواسته زده
خدا او را لعنت کند.
هم مرتکب قتل نفس شده.
و هم یک طور عجیبی دروغ میگوید که عمدی نبوده، قلب هر انسان آزاده را به لرزه درمی آورد.
این بنده خدای که جانی هست چقدر رومانتیک تعریف می کند ماشین رفیقشان را تعقیب کردند به انها ضربه زدند برای توقف و در گیری و تیر شلیک کردند این همه کار کردند همه بدون برنامه ریزی بوده واقعا چقدر بد
خدایا موقع عصبانیت خودت کمکمون کن به خودمون و دیگران ضرر نزنیم. الهی آمین
ميگم خوب شد توايران مثل آمريكا حمل اسلحه آزاد نيست ،واگرنه چه گشتارى از هم ميگرديم خوبه ممنوع است واسلحه حمل ميكنند
اسلحه عین نقل ونجات ریخته
این جوجه قاتل سلاج را از کجا اورده است؟احتمالا یک اقازاده یا از نیروها ست.
از صبح تاشب دنبال یه لقمه نونیم باز هم کم میاریم نه استراحتی نه تفریحی .چطوری همش توی تفریح و خوشی بودند به کشتن و دعوا فکر می کردن معلومه هم وقت داشتید هم پول . پس چی شده خوشی زده زیر دلتون. به عاقبتش فکر نکردید؟
عواقب ناخوشاینداجتماعی دارد به خود مورد فکرزیادی نکن عاقبت این همه بیکاری واقتصاد ضعیف همچون مواردی پیش میاید رابنگر