همسرم را کشتم، چون به من توهین می کرد
آن لحظه هیچ چیزی نمیفهمیدم و در حال خودم نبودم. به همین دلیل آن قدر روسری را کشیدم که دیگر حرکتی نکرد و نقش بر زمین شد.
مردی که همسرش را در پی اختلافات خانوادگی به قتل رسانده بود، هنگام بازسازی صحنه جنایت در حضور قاضی ویژه قتل عمد مشهد مدعی شد همسرم هیچ احترامی برایم قائل نبود و مدام مرا تحقیر میکرد.
عصر هجدهم فروردین گذشته، آیناز دختر ۱۴ سالهای که شاهد مشاجره لفظی پدر و مادرش بود، کنار خواهر ۱۲ ساله اش قرار گرفت تا زمانی که سروصداها خوابید و درگیری پدر و مادرش به پایان رسید. همزمان با آغاز سکوتی ترسناک، «آیناز» نیز به همراه خواهرش از خانه بیرون آمد و به منزل یکی از دوستانش رفت که در همان مجتمع مسکونی زندگی میکرد و با یکدیگر همسایه بودند.
او قصد داشت برای ساعاتی خود و خواهرش را از فضای درگیری و مشاجرههای توهین آمیز پدر و مادرش دور کند، اما هنوز مدتی از این ماجرا سپری نشده بود که پیامکی عجیب روی گوشی «آیناز» نقش بست «دخترم مرا حلال کنید! و به همه فامیل هم بگویید!».
دختر ۱۴ ساله با دیدن این پیامک که رنگ «جنایت» داشت، وحشت زده کفش هایش را پوشید و در حالی که خواهرش را به دوستش میسپرد، سراسیمه خود را به خانه رساند. او که با چهرهای رنگ پریده قدم به پذیرایی گذاشته بود، پیکر مادرش را دید که کف اتاق افتاده و تکان نمیخورد!
هراسان به داخل آشپزخانه دوید و مقداری آب روی سروصورت مادرش پاشید، ولی باز هم هیچ عکس العملی ندید. از شدت نگرانی جیغ میکشید و چشم به روسری دوخته بود که روی گردن مادرش قرار داشت؛ بنابراین گزارش، با فریادهای دلخراش «آیناز» همسایگان متوجه ماجرا شدند و با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتند.
طولی نکشید که گروهی از نیروهای تجسس کلانتری سپاد با دستور سرگرد جعفر عامری، رئیس کلانتری عازم خیابان درودی در بولوار توس شدند و به بررسی موضوع پرداختند.
ماموران انتظامی با مشاهده روسری که محکم به دور گردن زن ۴۵ ساله پیچیده شده بود، فرضیه وقوع جنایت را بررسی کردند و با حفظ صحنه حادثه، بی درنگ مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد مشهد اطلاع دادند. دقایقی بعد با حضور قاضی «محمود عارفی راد» در ساختمان مذکور، تحقیقات قضایی در این باره آغاز شد.
بررسیهای مقدماتی قاضی شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد حاکی از آن بود که «ع- ث» توسط همسرش به قتل رسیده است چرا که شواهد موجود از اختلافات خانوادگی شدیدی بین مقتول و همسرش حکایت داشت. به همین دلیل قاضی «عارفی راد» بلافاصله دستور ردیابی و دستگیری مرد ۴۶ ساله را صادر کرد و از نیروهای انتظامی خواست برای شناسایی مخفیگاه متهم فراری اقدام کنند.
در پی صدور دستور قضایی، گروهی از نیروهای انتظامی ماموریت یافتند تا به طور ویژه عملیات ردزنی «قاتل فراری» را آغاز کنند. از سوی دیگر با انتقال جسد مقتول به پزشکی قانونی، بررسیهای میدانی در صحنه جنایت ادامه یافت.
دختر ۱۴ ساله مقتول به قاضی ویژه قتل عمد گفت: پدر و مادرم از مدتها قبل با یکدیگر اختلاف داشتند به طوری که در مرز طلاق بودند. او ادامه داد: البته دخالت اطرافیان در زندگی خانوادگی ما نیز بی تاثیر نبود. پدرم از مدتی قبل ما را رها کرده و با خودرویی که مادرم برایش خریده به شهرستان رفته بود که مادرم خودرو را توقیف کرد.
این گزارش حاکی است: هنوز تحقیقات برای ریشه یابی این جنایت هولناک، ادامه داشت که خبری در بی سیمهای پلیس پیچید و به روند قضایی این پرونده جنایی سرعت بخشید. «جواد – الف» (متهم تحت تعقیب) خود را به نیروهای انتظامی در قوچان معرفی کرد!
این گونه بود که با دستور مقام قضایی، بلافاصله «قاتل» به مشهد انتقال یافت و پرده از این جنایت برداشت. او پس از اعتراف صریح به قتل همسرش، با انگیزه اختلافات خانوادگی روانه زندان شد تا این که مقدمات بازسازی صحنه قتل فراهم شد و این مرد ۴۶ ساله در حضور قاضی «محمود عارفی راد» به تشریح جزئیات این حادثه تلخ پرداخت.
او که در کنار مبلهای منزل مسکونی اش قرار گرفته بود درباره چگونگی وقوع حادثه مقابل دوربین قوه قضاییه گفت: از همان سالهای آغازین زندگی مشترک اختلافات بین من و همسرم آغاز شد. او همواره به من توهین میکرد و با الفاظ زشتی سخن میگفت. رفتارهای ناپسند همسرم به جایی رسید که دیگر هیچ حد و مرزی در توهین به من قائل نبود و مدام نزد فرزندانم مرا تحقیر میکرد.
اختلافات ما آن قدر شدت گرفت که تصمیم به جدایی گرفتم و به همین دلیل هم همسرم مهریه اش را به اجرا گذاشت. او حتی حکم توقیف خودروی پراید را گرفته بود که آن را به پارکینگ بردند و من از این رفتارهای او به شدت عصبانی بودم تا این که روز حادثه وقتی به خانه بازگشتم باز هم مشاجره بین من و او آغاز شد.
هنگامی که دخترانم از خانه بیرون رفتند و پسرم نیز سرکار بود، این مشاجرهها به درگیری انجامید و من هم که دیگر نمیتوانستم در برابر توهینهای او خودم را کنترل کنم، همان گونه که روی مبل نشسته بود، روسری اش را دور گردنش حلقه زدم و پیکرش را به زمین انداختم.
آن لحظه هیچ چیزی نمیفهمیدم و در حال خودم نبودم. به همین دلیل آن قدر روسری را کشیدم که دیگر حرکتی نکرد و نقش بر زمین شد. وقتی فهمیدم چه کار کرده ام خیلی ترسیدم و با خودروهای عبوری به قوچان رفتم که بعد هم به دلیل عذاب وجدان پیامکی برای دخترم «آیناز» فرستادم و خودم را به کلانتری قوچان معرفی کردم.
با پایان اعترافات متهم، وی با صدور قرار قانونی روانه زندان شد تا این پرونده جنایی نیز دیگر مراحل رسیدگی قضایی را طی کند.
این اعمال معلول یک جامعه عصبی و ناسالم بنام ولایت اسلامی ( ایران سابق ) است که اخوندها ساخته اند
تف به شرف تو مردک چرا طلاق ندادی؟