قاتل دکتر داروساز به قصاص محکوم شد
کارمند داروخانهای که متهم است خانم دکتر داروسازی را به خاطر اختلاف مالی به قتل رسانده است، با حکم قضات دادگاه کیفری یک استان تهران به قصاص محکوم شد.
۱۹اسفند سال۹۹ زن سالخوردهای سراسیمه به اداره پلیس رفت و مأموران را از ناپدید شدن ناگهانی دختر ۶۳سالهاش به نام میترا باخبر کرد.
او در توضیح گفت: «دخترم دکتر داروساز است و در یکی از محلههای تهران، داروخانه بزرگی دارد و خودش هم در آنجا کار میکند. چند سال قبل شوهر میترا فوت کرد و بعد از مرگ او، فرزندانش که دو پسر بودند برای ادامه تحصیل و کار به کشور کانادا رفتند.
دخترم در ایران ماند و تنها زندگی میکرد. من و میترا هر روز تلفنی با هم صحبت میکردیم و از حال همدیگر خبر داشتیم، اما چند روزی است او پاسخ تماسهایم را نمیدهد. نگرانش شدم و به داروخانه اش رفتم که یکی از کارمندان داروخانه گفت از سوی دخترم پیامکی دریافت کرده است و در آن پیامک میترا نوشته بود مجبور شده زودتر از تاریخ سفر به کانادا برود!»
شاکی در ادامه گفت: «دخترم میخواست برای تعطیلات نوروز پیش بچههایش برود به همین خاطر وقتی کارمندش گفت او زودتر به این سفررفته تعجب کردم. دخترم هیچ وقت بدون اطلاع به سفر نمیرفت. وقتی این خبر را شنیدم با خودم گفتم شاید ناگهانی بلیت گرفته است.
این شد که با نوهام در کانادا تماس گرفتم، اما او هم از مادرش بیخبر بود. او میگفت مادرش پاسخ تماسهایش را نمیدهد و چند روزی است در شبکههای مجازی نیز آنلاین نشده است. او هم خیلی نگران بود که احتمال دادیم، اتفاق بدی برای دخترم افتاده است. از پلیس میخواهم مرا در پیدا کردن دخترم کمک کند.»
کشف جسد مومیایی در چمدان
با طرح این شکایت، مأموران تحقیقات خود را آغاز کردند و با حضور در محل زندگی خانم دکتر در آپارتمانی حوالی خیابان یوسفآباد از همسایهها تحقیق کردند که مشخص شد همسایهها هم چند روزی است، خانم دکتر را ندیدهاند.
پس از این مأموران با تخریب قفل در وارد خانه شدند، اما همه جا به هم ریخته بود و بوی تعفن خانه را پر کردهبود. با دیدن آن صحنه مأموران خانه را مورد بررسی قرار دادند تا اینکه در یکی از اتاق خوابها با مقدار زیادی لباس که کنار تخت افتاده بود روبهرو شدند.
مأموران با کنار زدن لباسها چمدان بزرگی را دیدند که بعد از باز شدن در آن با جسد خانم دکتر در داخل آن روبهرو شدند که با مقدار زیادی لباس مومیایی شده بود.
جسد خانم دکتر که چند روز از مرگ او میگذشت به پزشکی قانونی فرستاده شد و روند تحقیقات نشان میداد عامل یا عاملان قتل بعد از ارتکاب جرم، اسناد، پول، دلارها و طلاهای مقتول را به همراه گوشی موبایلش سرقت کردهاند.
ردپای مرد آشنا در قتل
در تحقیقات میدانی از محل حادثه مشخص شد قاتل فردی آشنا است که به راحتی وارد خانه مقتول شده بود. با بهدست آمدن این سرنخ، مأموران در بررسی دوربینهای مداربسته در اطراف محل حادثه دریافتند، روز حادثه مرد میانسالی وارد ساختمان خانم دکتر میشود و ساعتی بعد در حالیکه سراسیمه و وحشتزده بود محل را ترک میکند.
با ثبت مشخصات آن مرد بررسیها نشان داد او یکی از کارمندان داروخانه و همان فردی بود که مدعی شده بود خانم دکتر زودتر از موعد به کانادا رفته است.
بازداشت قاتل
به این ترتیب آن مرد که محمود نام داشت بازداشت شد. او وقتی مورد تحقیق قرار گرفت قتل را انکار کرد و گفت: «میترا صاحب داروخانه بود و من هم در آنجا کار میکردم. او رابطه خوبی با من داشت و معمولاً هرچه میخواست برایش فراهم میکردم. چند روز قبل از حادثه، او گفت میخواهد قبل از تعطیلات نوروز به کانادا برود تا بچههایش را ببیند.
به همین خاطر از من خواست ۸۰۰هزار دلار برایش تهیه کنم. آخرین بار روز حادثه بود که به خانهاش رفتم و دلارها را به او دادم. بعد از انجام این کار به خانهام برگشتم و دیگر از او اطلاعی ندارم. همان روز بود که از میترا پیامکی آمد که نوشته بود توانسته است، بلیت تهیه کند و زودتر از موعد به کانادا رفته است.»
متهم بعد از تناقضگویی در اظهاراتش سرانجام چند روز بعد به قتل اعتراف کرد و گفت در درگیری با خانم دکتر مرتکب قتل شدهاست. متهم در شرح ماجرا گفت: «چند سال در داروخانه میترا مشغول کار بودم. مدتی بود در زمینه خرید و فروش دارو سرمایهگذاری کردیم و مشغول کار شدیم. در این شراکت پول زیادی به خانم دکتر بدهکار شدم که توانایی پرداخت آن را نداشتم. از آنجاییکه با خانم دکتر به خاطر مسائل کاری و شراکت رفت و آمد زیادی داشتم، روز حادثه نیز به خانه او رفته بودم تا درباره مسائل کاری با هم صحبت کنیم. بین صحبتها او دوباره موضوع بدهی ام را پیش کشید. به او گفتم توان پرداخت ندارم، اما او اصرار داشت پولش را نیاز دارد تا برای فرزندانش به کانادا بفرستد.»
متهم ادامه داد: «اصرارهای خانم دکتر باعث شد نقشه قتل به سرم بزند. به همین خاطر وقتی او از من خواست ماسکش را به صورتش بزنم آنرا آغشته به ماده بیهوشی کردم و سپس آنرا مقابل دهانش گرفتم. خانم دکتر بیحال شده بود که او را خفه کردم.
وقتی مطمئن شدم او مرده است جسدش را داخل چمدان قرار دادم تا آنرا از خانه خارج کنم، اما نتوانستم این کار را انجام دهم. برای رد گم کردن و فریب مأموران پلیس از تلفن همراه خانم دکتر برای خودم پیامکی فرستادم که در آن نوشته بودم «زودتر از موعد به کانادا میروم» جسد را به خاطر رفت و آمد همسایهها نتوانستم از خانه خارج کنم به همین خاطر آنرا با لباسهای زیادی مخفی کردم تا کسی آن را پیدا نکند.»
محاکمه و صدور حکم قصاص
با اقرارهای متهم، وی بعد از بازسازی صحنه جرم راهی زندان شد و پرونده بعد از صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. روز گذشته متهم مقابل هیئت قضایی شعبهپنجم دادگاه به ریاست قاضی بابایی قرار گرفت.
ابتدای جلسه وکیل اولیایدم در غیاب موکلشان که مادر و پسران مقتول هستند درخواست قصاص کرد.
در ادامه متهم خلاف اظهاراتش قتل را انکار کرد و گفت: «قبول دارم آن روز دستمالی را آغشته به مواد بیهوشی کردم، اما قصد کشتن او را نداشتم. آن روز خانم دکتر اصرار داشت بدهیاش را بپردازم، ولی توان پرداخت این بدهی را نداشتم. این شد دستمالی را جلوی دهان او گرفتم تا بیهوش شود و بعد از آن ازخانه خارج شدم.»
او در ادامه، درباره کشف اموال سرقتی خانم دکتر از جمله، کارت ماشین، کارت سوخت و دسته چک مقتول در خانهاش گفت: «خانم دکتر به من اعتماد داشت به همین خاطر چند سال قبل وصیت نامهاش را به من دادهبود تا بعد از مرگش آنرا به وارثانش بدهم. من هم وصیتنامه او را در گاوصندوقی که داشتم گذاشته بودم. احتمالاً بقیه مدارک نیز همراه وصیتنامه به من داده شده بود که دقت نکرده بودم و دسته چک هم مشترک بود.»
متهم در آخرین دفاعش گفت: «من ۲۷سال با خانم دکتر رابطه کاری داشتم و او به من اعتماد داشت. باور کنید او را نکشتم و اظهارات اولیهام تحت فشارهای بازجویی بود.»
در پایان هیئت قضایی با اعلام ختم جلسه وارد شور شد، سپس با توجه به مدارک و شواهد موجود متهم را به قصاص محکوم کرد.