از دستگیری دزدان لندکروزها تا بازداشت گیتاریست سارق
با اجرای طرح کاشف، 352 مجرم پایتخت دستگیر شدند
با اجرای تازهترین طرح کاشف توسط پلیس آگاهی پایتخت، 352مجرم دستگیر شدند که برخی از آنها پروندههای عجیبی دارند. مانند مدرس گیتاری که سرقت میکرد، راهزنان جادهای که وانتهای حامل کالا را میدزدیدند و دزدان خودروهای گرانقیمت لندکروز. به گزارش همشهری، سومین طرح کاشف پلیس آگاهی تهران در سال جدید از چند روز قبل با تلاش مأموران پلیس آگاهی تهران شروع شد که با دستگیری 352مجرم پایان یافت. بهگفته سردار حسن رحیمی، رئیس پلیس پایتخت، متهمان دستگیر شده سارق، جاعل، کلاهبردار، زورگیر، کیفقاپ و قاتل هستند که به دام پلیس افتادند. به گفته وی در این طرح، 76باند سارق منزل، زورگیر و موبایل قاپ شناسایی و منهدم شدهاند و 235نفر از افرادی که در این مرحله از طرح کاشف دستگیر شدند، سابقهدار هستند.
سردار رحیمی با اشاره به اینکه سارقان شیوهها و شگردهای خود را بهروز میکنند، گفت: پلیس برای کشف جرم بیوقفه تلاش میکند و مردم نیز باید هوشیار باشند تا فریب مجرمانی که شیوههای خود را بهروز میکنند نخورند.
گفتوگو1
راهزنان مسلح
اعضای یک باند سرقت مسلحانه صورت خود را با نقاب میپوشاندند، اسلحه بهدست میگرفتند و راننده خودروهای نیسان که محموله باری داشتند را به دام میانداختند تا با گروگان گرفتن آنها، بارشان را سرقت کنند. سرکرده این باند در گفتوگو با همشهری جزئیات سرقتهای مسلحانه و ماجرای فرار از بازداشتگاه را شرح داد.
از نحوه سرقتهایتان بگو، چطور محمولهها را سرقت میکردید؟
ما یک گروه 4نفره بودیم که مدتی قبل دور هم جمع شدیم و نقشه سرقت مسلحانه کشیدیم. برای اجرای نقشه، یک خودروی پژو405 سرقتی از دوستانمان که خلافکار بودند کرایه میکردیم و با آن راهی سرقت میشدیم. معمولا به کنار جادههای اطراف تهران میرفتیم و به محض شناسایی سوژه که خودروهای نیسان بودند و محموله باری داشتند، به سراغشان میرفتیم. راه ماشین را سد میکردیم و با تهدید اسلحه راننده نیسان را گروگان گرفته و به داخل ماشین خودمان انتقال میدادیم. سپس یکی از همدستانم پشت فرمان نیسان مینشست و به سمت انباری که در اطراف تهران اجاره کرده بودیم میرفتیم. پس از سرقت بارها، راننده نیسان را که گروگان گرفته بودیم به همراه ماشینش در خیابان رها میکردیم.
معمولا محموله باری رانندگان نیسان چه بود؟
آهن، آلومینیوم، مس و....
با آنها چه میکردید؟
به مالخر میفروختیم.
سابقه داری؟
سابقه زورگیری و فرار از زندان دارم.
ماجرای فرار از زندانت چه بود؟
بیشتر کل کل میان زندانیان بود و میخواستم کم نیاورم.
توضیح بده چه اتفاقی افتاد؟
به اتهام زورگیری دستگیر شده و در بازداشتگاه یکی از شهرستانهای تهران زندانی شده بودم. بهجز من، 7 یا 8 نفر دیگر هم بودند که نقشه فرار کشیدیم.آن شب وقتی سربازان در را باز کردند تا به ما غذا بدهند، به سمتشان حمله کردیم و خشاب اسلحه را در آوردیم و همگی فرار کردیم.
چند وقت بعد بازداشت شدید؟
7ماه بعد، پلیس تهران در اسلامشهر مرا بازداشت کرد و 10ماه به زندان افتادم و اواخر امسال با سند آزاد شدم که با دوستانم نقشه سرقت مسلحانه را کشیدیم غافل از اینکه خیلی زود دستگیر خواهیم شد.
گفتوگو2
گیتاریست مالباخته تبدیل به سارق شد
مرد جوان مدرس گیتار و موسیقیدان بود اما چند ماه قبل خودش قربانی نقشه سرقت یکی از هنرجویانش شده و تمام سرمایه زندگیش را از دست داد. از آن پس گیتاریست مالباخته بهشدت دچار افسردگی و ناراحتی روحی شد تا اینکه تصمیم عجیبی گرفت؛ او پا در دنیای مجرمان گذاشت و به بهانه آموزش گیتار به خانه طعمههای خود میرفت تا پس از سرقتهای سریالی، سرمایه از دست رفتهاش را جبران کند.
به چهرهات نمیخورد که سارق حرفهای باشی؟
من تحصیل کردهام و لیسانس دارم. استاد گیتار و ساز دهنی هستم و برای خودم برو و بیایی داشتم اما یک اتفاق در زندگیم رخ داد که نابودم کرد. یکی از شاگردانم که مدتها بود او را میشناختم تمام سرمایهای که سالها برای بهدست آوردن آن زحمت کشیده بودم را دزدید و رفت.
چطور دست به سرقت زد؟
برای یادگیری گیتار به خانهام میآمد و من به او خیلی اعتماد داشتم. معمولا شاگردانی که به آنها اعتماد دارم را اجازه میدهم به خانهام رفتوآمد کنند. میلاد هم یکی از آنها بود اما در حق من نامردی کرد. یک روز که برای آموزش دیدن به خانهام آمده بود با آبمیوه مسموم، بیهوشم کرد و وقتی چشمانم را باز کردم متوجه شدم که تمام اموال گرانقیمتم مانند سکههای طلا، پول، دلار و وسایل عتیقهای که در خانه داشتم را سرقت کرده و فراری شده است.
از او شکایت نکردی؟
اتفاقا شکایت کردم و دستگیر هم شد اما تمام اموالی که از خانه من دزدیده بود را فروخته و خرج بدهیهایش کرده بود. آهی در بساط نداشت که برگرداند و من که حسابی ضرر دیده بودم تصمیم گرفتم برای جبران این اتفاق، خودم نیز مانند شاگرد سارقم دست به سرقت بزنم.
سوژههایت را چطور شناسایی میکردی؟
در اینستاگرام تبلیغ آموزش گیتار میگذاشتم و افراد مختلف برای آموزش با من تماس میگرفتند. وقتی قرار میگذاشتیم تا برای آموزش به خانه هایشان بروم اقدام به تهیه داروهای خوابآور میکردم. وقتی از من پذیرایی میکردند، در فرصتی مناسب داروی بیهوشی را در آبمیوه یا چای افراد میریختم و آنها پس از نوشیدن بیهوش میشدند. آنجا بود که نقشه سرقت را اجرا میکردم و هرچه اموال ارزشمند در خانه بود را میدزدیدم.
چه وسایلی سرقت میکردی؟
اغلب وقتها خودم به خانه هنرجوها میرفتم و معمولا طلا، سکه و وسایلی که ارزش زیادی داشتند را سرقت کردم. بهعنوان مثال از یک خانه حدود 14ساعت اصل سرقت کردم. صاحبخانه عاشق ساعت بود و کلکسیونی از ساعتهای اورجینال در خانهاش داشت که همه را سرقت کردم. اگر قرار بود شاگردان به خانه من بیایند، خانهای با مدارک جعلی بهمدت 24ساعت اجاره میکردم و وقتی شاگردان میآمدند با داروی بیهوشی آنها را بیهوش کرده و رمز کارت هایشان را در حالت گیجی میگرفتم تا حساب هایشان را خالی کنم.
گفتوگو3
خواننده مجالس، سارق بود
ماموران پلیس آگاهی تهران در تازهترین طرح کاشف، پسر 18سالهای را دستگیر کردند که با همدستی یک خواننده، زنان را فریب میداد و دست به سرقت موبایل گرانقیمت آنها میزد. متهم دستگیر شده علاوه بر اتهام سرقت با اتهام آزار و اذیت هم روبهرو است اما این اتهام را قبول ندارد. گفتوگو با او را بخوانید.
تو چه نقشی در سرقتها داشتی؟
من فقط در سرقتها نقش داشتم و اتهام آزار و اذیت را که به من نسبت داده شده قبول ندارم. دوستم ماکان که دی جی و خواننده مجالس بود با زنان و دختران در فضای مجازی دوست میشد و آنها را به مهمانی شبانه دعوت میکرد. بعد به آنها آبمیوه یا مشروبات الکلی مسموم میداد و پس از آن نقشهاش را عملی میکرد و آنها را مورد آزار و اذیت قرار میداد. در این میان گاهی پیش میآمد که من موبایلهای طعمهها را سرقت میکردم. البته چیزی از سرقت یادم نمیآید چون معتاد به قرصهای روانگردان هستم و هر وقت قرص میخورم دچار فراموشی میشوم.
تو که میگویی دچار فراموشی میشوی، پس چطور یادت است که فقط مرتکب سرقت شده ای؟
هر وقت دوستم کسی را فریب میداد، قرص میخوردم و وقتی بهخودم میآمدم میدیدم گوشی موبایل دختران نزد من است! گاهی هم دوستم از من میخواست دختران و زنان را در خیابان رها کنم. یعنی آنها را درحالیکه نیمه بیهوش بودند سوار بر ماشین کرده و در یکی از مناطق تهران رهایشان میکردم و فقط همینها را به خاطر دارم.
سابقه داری؟
سابقه موبایل قاپی دارم و در 17سالگی به اتهام موبایل قاپی دستگیر و یک سال در کانون اصلاح و تربیت زندانی شد.
گفتوگو4
فروش لندکروزهای سرقتی در مرز
اعضای یک باند نقش خریدار را بازی میکردند تا دست به سرقت خودروهای گرانقیمت لندکروز بزنند. آنها پس از سرقت خودروها را در منطقه مرزی به قاچاقچیان بینالمللی میفروختند. گفتوگو با طراح نقشه سرقت و مغز متفکر باند را بخوانید.
خودروها را چطور سرقت میکردید؟
در سایتهای خرید و فروش خودرو، افرادی که برای فروش خودروی لندکروز خود آگهی داده بودند را شناسایی میکردیم.سپس با مالکان آن تماس میگرفتیم و نقش خریدار را بازی میکردیم و برای بازدید خودرو، آدرس از آنها میگرفتیم. اگر راننده در پارکینگ خانهاش با ما قرار میگذاشت، بیخیال نقشه سرقت میشدیم اما اگر در منطقه دیگری قرار میگذاشتند، با یکی از دوستانم راهی آنجا میشدیم.نزد فروشنده، طوری نقش بازی میکردیم که اعتمادشان جلب میشد و فکر میکردند ما آدم حسابی هستیم. سپس به بهانه اینکه میخواهیم با ماشین دوری بزنیم و خودرو را امتحان کنیم سوار آن میشدیم و بعد در فرصتی مناسب راننده را به بیرون از خودرو پرتاب میکردیم. چنانچه مقاومت میکرد دست به سلاح میشدیم و او را تهدید به قتل میکردیم تا اینکه از ترس جانش دست از تقلا برمیداشت.
با خودروهای سرقتی چه میکردید؟
به مرز ایران و عراق میرفتیم و ماشینها را در آنجا میفروختیم.
چرا فقط لندکروز سرقت میکردید؟
من عاشق لندکروز هستم. بهنظرم میان خودروهای شاسی بلند، حرف اول را میزند و خب با قیمت بالایی میتوانستیم آن را بفروشیم. تصور کنید 3سال قبل 500میلیون از هر سرقت گیرمان میآمد. البته ما 3سالی است که دورسرقت را خط کشیدهایم.
دلیل اینکه 3سال سرقت را کنار گذاشتید چیست؟
وقتی تعداد سرقتها زیاد شود، آن هم سرقت خودروی مدل بالایی مانند لندکروز خب حساسیت پلیس بیشتر شده و احتمال گیرافتادنمان زیاد است. به همین دلیل برای مدتی سرقت را کنار گذاشتیم تا لو نرویم.
پس چه شد که در نهایت لورفتید و به دام پلیس افتادید؟
یکی از خودروها زیر پایمان بود و گاهی با آن در شهر تردد میکردیم که پس از 3سال گیر افتادیم.
گفتی خودروها را به مرز میبردید، در جریان تردد به شهرهای مرزی پلیس به شما مشکوک نشد؟
فکر آنجا را هم کرده بودیم، پلاک ماشین را عوض میکردیم. یا پلاک یک خودروی لندکروز در خیابان را سرقت میکردیم و یا با دیدن یک ماشین با مشخصات خودروی سرقتی، مشابه پلاک را میساختیم و روی ماشین سرقتی میزدیم که اگر پلیس هم استعلام کند مشکلی برایمان پیش نیاید.
از این سرقتها چقدر گیرت آمد؟
حدود 3سال قبل، یک میلیاردتومان که پولش را خرج تفریح و سفرهای مختلف کردیم.
ولایت اسلامی ،روزی دهها دزد خرده پا دستگیر و لی پلیس جریت ندارد به اختلاسگران کلان که با مسئولین شراکت دارند و ازادانه بکار خود ادامه میدهند ، نزدیک شود