گفت و گو با متهم به ۵ قتل/ «اگر کسی اثبات کرد من را به رگبار ببندید»
فردی که متهم به قتل ۵ نفر است در اداره آگاهی با خنده اتهامش را رد میکند، اما اثر انگشتش روی آلت قتاله، فرار عجیب و غریب با همدستش و وجود یک شاهد عینی او را در مظان اتهام قرار داده است.
رفتارهای عجیب این متهم نشان میدهد که این پرونده همچون دیگر پروندههای قتلهای زنجیرهای (بیجه، خفاش شب، سعید حنایی و…) نیاز به یک تحقیق روانشناسی جدی دارد. از سوی دیگر قرار بود فعالیت بخش روانشناسی در تشخیص هویت اداره آگاهی شروع شود.
سرهنگ علی ولیپور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ در پاسخ به این سوال که شروع به فعالیت بخش روانشناسی در اداره آگاهی تهران بزرگ به کجا انجامید؟ گفت: اول باید عرض کنم که کارآگاهان پلیس آگاهی بر اساس تجربهای که دارند خودشان روانشناس هستند.
معمولا با افرادی که مالباخته هستند یا در جرم جنایی، کلاهبرداری یا سرقت آسیبدیدهاند افسران مانند یک روانشناس با آنها صحبت میکنند. در اولین قدم به آسیبدیدگان تصلی خاطر داده و آنها را آرام میکنند و با همدردی نشان میدهند که به صورت جدی پیگیر پرونده او هستند. در قدم دوم؛ پرونده به سرعت پیگیری میشود تا حق و حقوقی از مراجعان گرامیمان ضایع نشود و به رضایتمندی شهروندان برسیم.
او افزود: پیگیر راهاندازی بخش روانشناسی در اداره آگاهی هستیم. برخی اقدامات برای این راهاندازی انجام شده و به محض فراهم شدن زیرساختها این بخش راهاندازی خواهد شد. اما فراهم شدن این زیرساختها زمانبر است چون فعلا امکان دسترسی به پزشکان مورد نظر وجود ندارد.
سرهنگ علی ولیپور گودرزی درباره فردی که به جرم قتل ۵ نفر دستگیر شده تاکید کرد: دو برادر سال گذشته در یک درگیری طایفهای در خوزستان سه نفر را به قتل رساندند و در ادامه همان درگیریها دو نفر دیگر را در تهران هم به قتل رساندند.
این موضوع در دستور کار پلیس قرار گرفت و این دو نفر در ورامین و مشهد شناسایی و در حالی که به صورت مخفیانه زندگی میکردند، دستگیر شدند. تعدادی پلاکها و کارتهای جعلی از این دو نفر کشف شده و در حال تکمیل پرونده هستیم و هفته آینده تحویل مرجع قضائی میشود.
رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ در پاسخ به این سوال که «چرا این فرد از قتل نه پشیمان است نه اضطرابی در چهره او دیده میشود؟ متهمان پروندههای خاص که بیش از یک قتل مرتکب شدهاند، از نظر روانشناسی معاینه میشوند؟» گفت: قسمتی در پلیس به عنوان تحقیقات کاربردی وجود دارد. این بخش تحقیقات پلیسی را کامل کرده و برای آینده برنامهریزی و هدفگذاری میکنند.
در بخش تحقیقات با این افراد مصاحبه میشود و از نظر روانشناسی هم مورد معاینه قرار میگیرند. اما نباید از یاد برد، کسی که ۵ نفر را به قتل میرساند عاطفهای ندارد و ارتکاب جرم برای او عادی شده است. به همین دلیل پلیس باید این افراد خطرناک را با تمام توان زودتر از هر اولویتی شناسایی و دستگیر کند تا به کسی آسیب نرسانند. با تلاشهای بدون وقفه پلیس و با لطف خدا دو متهم هفته گذشته دستگیر شدند.
طایفه حسودم مرا در پرونده ۵ قتل انداختند تا از بین بروم
دو متهم به هم دستبند خوردهاند. آنها پس از شناسایی محل زندگی مخفیانه در مشهد و ورامین به جرم قتل ۵ مرد در تهران و خوزستان دستگیر شدهاند. اولین ساعات روز ۱۰ شهریور گزارش قتل دو مرد جوان در یک خودروی برلیانس به پلیس گزارش شد. پس از آن بازپرس شعبه یکم دادسرای امور جنایی تهران و کارآگاهان اداره دهم آگاهی به محل رفتند و مشخص شد دو مرد جوان با ماشین برلیانس دو مرد موتورسوار را به رگبار بستند. تحقیقات کارآگاهان به آنجا رسید که این دو مرد در خوزستان هم سه نفر دیگر را به قتل رسانده و فراری شدهاند.
گفت و گو با یکی از این متهمان
به چه جرمی دستگیر شدید؟
بارها اتهام قتل به من زدند که از آن عبور کردم.
چطور از اتهام قتل عبور کردید؟
دوبار دستگیر شدم اما بیگناهیام اثبات شد و آزاد شدم.
پس چرا متواری شدید؟
در نظامآباد و کنار خانه ما دو نفر کشته شده بودند. وقتی به من اتهام زدند ترسیدم. به همین خاطر فرار کردم.
چرا از چند پلاکهای جعلی برای ماشینتان استفاده کردید؟
پلیس دنبالمان بود.
شاهدی علیه شما شهادت داده است
شاهدی که ما را دیده بیاید رو در رو صحبت کند. کجا من ۵ نفر را کشتهام؟ هیچ چیزی قابل قبول و اثبات نیست. اگر کسی چیزی را اثبات کرد من را اعدام نکنید به رگبار ببندید.
پس چرا در این پرونده افتادهاید؟
حقیقتا من وضع مالی خوبی داشتم. فوقالعاده مرتب بودم و در تهران هم زندگی میکردم. طایفه ما در خوزستان از حسادت و بدبختی پای من را به این پرونده باز کردند.
طایفه ما مردمی شرور و فتنه هستند و پیرمردها به بچههای کوچک یاد میدهند که ضربه بزنید تا آبروی طرف برود. از سال ۱۳۶۴ تا الان در طایفه ما صدها نفر کشتهاند. افرادی که مردهاند هم چند نفر را کشته بودند.
در طایفه جنگ داشتند یا با طایفههای دیگر؟
هم در طایفه و هم با طایفههای دیگر جنگ داشتند. سال ۶۴ با یک طایفه جنگ کردند و جمال ۸ نفر را زد که چند نفرشان مردند و حکم اعدامش آمد.
اینها آدمهای جنگجو، حسود و بی فرهنگی در روستاها بودند که به شهر مهاجرت کردند. فقط خوششان میآید به کسی ضربه بزنند که رشد کرده است.
پس چرا پلیس اسناد و مدارکی (مانند شاهد عینی و فیلم دوربینهای مدار بسته) علیه شما دارد؟
اینها قبول نیست. باید مدارک اثبات شوند. طایفه ما تصمیم گرفت بلایی سر من بیاورد. به نظر خودم تا یکسال آینده بیگناهی من به اثبات میرسد و از این هم عبور میکنم.
چند سالتان است؟
۳۶ سال.
تحصیلاتتان چیست؟
دیپلم ریاضیات.
چرا تحصیلات خود را ادامه ندادید؟
به خاطر این که وضع مالیمان خوب نبود و پدرم فوت کرد. دو سال برای بورسیه نفت خواندم اما با رتبه ۱۰ هزار نشد بورسیه نفت شوم. چون خیلی پرانرژی بودم و کار را شروع کردم.
چه کاری میکردی؟
اول دو ماه پیک موتوری بودم. بعد وسایل جوشکاری خریدم و یکسال جوشکاری کردم. بعد شرکت حمل و نقل (اسباب کشی) زدم و بعد آمدم در ساخت و ساز. از پیک موتوری تا ساخت و ساز.
بچه داری؟
(نیشخندهای تمسخرآمیزش تبدیل به بغض میشود) دو تا دختر دارم. سه و یکساله.
الان کجا هستند؟
با همسرم خوزستان و پیش خانواده پدرزنم هستند. پول به همسرم دادم و گفتم که برود خوزستان.
بعید میدانم که همسرم بداند اینجا هستم. از آن موقع تا الان با او تماس نگرفتم.