خیانت به جنایت ختم شد
مرد قصاب که در جریان آشنایی با زنی جوان، شوهر وی را با همدستی یکی از دوستانش به قتل رسانده بود بازداشت و به جرمش اعتراف کرد.
۲۱ تیرماه امسال قاضی محمد جلالی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس مأموران کلانتری ۱۴۴ جوادیه از قتل مرد جوانی در یک ساختمان مسکونی باخبر شد و همراه تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی به محل رفت. شواهد اولیه حکایت از آن داشت که یکی از ساکنان ساختمان با ضربات متعدد چاقو در پارکینگ به کام مرگ رفته است که جسد به پزشکی قانونی منتقل شد. کارآگاهان پلیس با بررسی دوربینهای مداربسته و بررسی رد خون مقتول دریافتند عاملان حادثه دو مرد و موتورسوار هستند که لحظاتی قبل در حالی که نقاب به صورت داشتند با کلید وارد ساختمان شدهاند. آنها خود را به طبقه منفی یک میرسانند و با مقتول درگیر میشوند. در آن درگیری یکی از آنها دست به چاقو و بعد از وارد کردن ضربات متعدد به مقتول همراه همدستش از محل متواری میشود. مقتول نیز در حالی که خون زیادی از او میرفت، دو مرد نقابدار را تا پارکینگ خانه تعقیب میکند، ولی بر اثر شدت خونریزی همانجا روی زمین میافتد و فوت میکند.
با ثبت مشخصات دو مرد نقابدار و ثبت شماره پلاک موتورسیکلت، عامل قتل شناسایی و بازداشت شد.
مرد جوان که ساسان نام داشت در شعبه دوم دادسرای امور جنایی تحت بازجویی قرار گرفت. او با اقرار به جرمش در شرح ماجرا گفت: «مقتول را نمیشناختم و با او اختلافی نداشتم. دو هفته قبل سوار موتور بودم که در یکی از خیابانهای اطراف سر جای پارک با مقتول درگیر شدم.
درگیری با وساطت رهگذران تمام شد، اما به خاطر فحاشی کینه به دل گرفتم و یعقوب را تا خانهاش تعقیب کردم و آدرس خانه را یاد گرفتم. سپس در این باره با دوستم صحبت کردم و از او خواستم برای انتقام مقابل خانهشان برویم. قدیر قبول کرد و روز حادثه وقتی به آنجا رفتیم، مقتول در طبقه منفی یک ساختمان مشغول کار بود. به محض اینکه با او روبهرو و شدم با هم درگیر شدیم، سپس چند ضربه چاقو زدم و فرار کردم.»
بعد از ثبت این اظهارات از آنجایی که متهم با کلید در ساختمان را باز کرده بود گمان میرفت او با تناقضگوییهایش قصد گمراه کردن پلیس را دارد. به این ترتیب همدست او تحت تعقیب قرار گرفت و فردای آن روز بازداشت شد.
قدیر در روند بازجوییها به بازپرس پرونده گفت: «چند روز قبل از حادثه، ساسان به دیدنم آمد و گفت مردی مزاحم همسرش شده است. او گفت آدرس خانه آن مرد را دارد، سپس از من کمک خواست تا او را گوشمالی دهیم، به خاطر اینکه مسئله ناموسی بود قبول کردم و همراه ساسان مقابل خانه مقتول رفتیم. ساسان کلید داشت و در حالی که صورتمان را پوشانده بودیم وارد ساختمان شدیم و به محض اینکه با مقتول روبهرو شدیم، ساسان با چاقو چند ضربه زد و با هم فرار کردیم.»
بعد از این توضیحات، ساسان بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت. او اینبار خلاف اظهارات اولیه درباره انگیزهاش گفت که به خاطر ارتباط با همسر مقتول مرتکب قتل شده است. با اقرارهای متهم، همسر مقتول که ژاله نام داشت هم بازداشت شد و به همدستی با متهم و قتل شوهرش اعتراف کرد.
گفتگو با متهم
سابقه داری؟
خیر.
چه شغلی داشتی؟
قصاب بودم، اما مسافرکشی هم میکردم.
چطور با همسر مقتول آشنا شدی؟
اولین بار او را به عنوان مسافر سوار کردم.
بعد..
در مسیر آن زن از من خواست گوشیام را به او بدهم تا تماس بگیرد. بعد از تماس سر صحبت باز شد و گفت با شوهرش اختلاف دارد. همین بهانه آشنایی ما شد و مدتی با هم تلفنی صحبت میکردیم تا اینکه قرار ملاقات گذاشتیم.
چه شد تصمیم به قتل گرفتی؟
پیشنهاد ژاله بود. او میگفت اگر شوهرش را به قتل برسانم، میتوانیم با هم ازدواج کنیم. از آنجایی که به او علاقهمند شده بودم، قبول کردم.
از نقشه قتل بگو
طبق نقشه کلید ساختمان را از ژاله گرفتم تا در فرصت مناسب وارد خانه شوم. آن روز ژاله تماس گرفت و گفت شوهرش در طبقه منفی یک مشغول کار است. همراه قدیر صورتمان را برای اینکه شناسایی نشویم، پوشاندیم و به آن خانه رفتیم. وقتی با مقتول روبهرو شدم چند ضربه به او زدم و فرار کردیم.
پشیمان نیستی؟
چرا، امیدوارم اولیای دم مرا ببخشند. فریب خوردم.
باز هم هی از زنان دفاع کنید این هم یک نیرنگ دیگه از زنان