محاکمه ۲ مرد به اتهام آزار ۷ زن
دو مرد جوان که متهم هستند هفت زن را مورد آزار و اذیت قرار دادهاند در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شدند.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه ۹ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد متهمان مدعی شدند شکات دروغ میگویند، این در حالی است که مدارکی علیه متهمان وجود دارد.
اولین گزارش یک تجاوز
تابستان سال ۱۴۰۰ به دنبال شکایت دختر جوانی به نام رها این پرونده تشکیل شد. او که هراسان به پلیس آگاهی رفته بود از مرد جوانی به نام آرش که او را به تله شیطانی انداخته و آزار داده بود شکایت کرد.
دختر جوان در تشریح شکایتش گفت: من مدتی است در اینستاگرام در زمینه فروش پوشاک فعالیت دارم و مدتی قبل مردی جوان به نام آرش به من پیام داد و مدعی شد او هم در اینستاگرام فعالیت دارد. او به من پیشنهاد کار داد و خواست برای صحبت کردن در زمینه شراکت به ملاقاتش بروم. او گفت در حوالی خیابان آیتالله کاشانی منتظرش بمانم تا خودش با ماشین دنبالم بیاید و در زمینه کاری با هم صحبت کنیم.
شاکی ادامه داد: آرش با یک پژو ۲۰۶ دنبالم آمد و من سوار ماشین او شدم. او سر صحبت را باز کرد و برایم یک آبمیوه خرید. به محض اینکه آبمیوه را خوردم بیهوش شدم و وقتی به هوش آمدم، فهمیدم آرش و دوستش به نام مهران به من تعرض کردهاند. آنها مرا تهدید کردند در این باره با کسی حرفی نزنم وگرنه مرا میکشند. سپس مرا از خانه شیطانیشان بیرون کردند. من مقابل در خانه از فرصت استفاده کردم و از طریق اینترنت لوکیشن آنجا را برای خواهرزادهام فرستادم و به خانه برگشتم.
دختر جوان گفت: حال روحیام به هم ریخته بود. ماجرا را به خواهرزاده و سپس نامزدم گفتم و تصمیم گرفتم از دو پسر شیاد شکایت کنم.
با این شکایت، دختر جوان به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان آزار و اذیت وی را تایید کردند. در حالی که پلیس به ردیابی دو شیطان پرداخته بود شکایت دیگری به پلیس رسید و مشخص شد دختر جوانی به همین شیوه در دام دو پسر گرفتار شده و تحت آزار قرار گرفته است.
تحقیقات پلیسی وارد فاز تازهای شده و شمار شاکیها به هفت زن و دختر رسیده بود که ماموران توانستند مخفیگاه آرش را در غرب تهران شناسایی و او را بازداشت کنند.
پلیس در بازرسی از مخفیگاه این متهم تعدادی سیمکارت، گوشی موبایل و داروی بیهوشی به دست آورد و همدست او را نیز بازداشت کرد.
در حالی که متهمان منکر جرم خود بودند هفت شاکی در مواجهه حضوری آنها را شناسایی کردند و به این ترتیب برایشان کیفرخواست صادر شد.
سپس دو متهم در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند. در ابتدای جلسه هفت شاکی به تشریح شکایتشان پرداختند و برای دو متهم حکم اعدام خواستند.
یکی از شاکیها گفت: من ساکن شهرک غرب هستم. همسرم وضع مالی خوبی دارد و به همین خاطر نیاز مالی ندارم، اما برای سرگرم شدن در فضای مجازی دنبال کار خانگی میگشتم که با آرش آشنا شدم. او با من قرار ملاقات گذاشت و گفت خودش برایم اسنپ میگیرد. آرش خودش با اسنپ دنبالم آمد و مرا با خوراندن آبمیوه مسموم بیهوش کرد. وقتی به هوش آمدم، در خانهای بودم که آرش و دوستش مرا آزار داده بودند.
او در حالی که اشک میریخت به قضات گفت: این ماجرا باعث شد زندگیام سیاه شود. نامزدم وقتی به ماجرا پی برد حرفهای مرا باور نکرد و از من جدا شد. من برای دو متهم درخواست اشد مجازات دارم.
دومین شاکی گفت: وقتی به تله دو شیطان افتادم و به خانه برگشتم ماجرا را به نامزدم گفتم و فوراً به پزشکی قانونی رفتم. کارشناسان پزشکی قانونی، مواد بیهوشی را در خونم تشخیص دادند که حاوی هروئین بود. بر اثر مواد بیهوشی مغزم دچار التهاب شده و هنوز بعد از گذشت چند ماه دارو میخورم و به حال عادی برنگشتهام.
سومین شاکی گفت: بعد از آشنایی با آرش، او برایم اسنپ گرفت تا به دیدنش بروم. بین راه او مرا با آبمیوه مسموم کرد و وقتی به هوش آمدم فهمیدم به من تعرض شده است. آرش و دوستش به زور رمز کارت عابربانکم را گرفتند و مرا از ماشین پیاده کردند. سه روز گیج بودم و وقتی حالم بهتر شد گوشی موبایلم را بررسی کردم که متوجه شدم اثری از شماره تلفن آرش و پیامکهای او نیست.
سپس سایر شاکیها به تشریح ماجرا پرداختند و برای دو متهم اشد مجازات خواستند.
وقتی متهمان روبهروی قضات ایستادند جرمشان را نپذیرفتند و مدعی شدند شاکیها با میل خودشان با آنها رابطه برقرار کردهاند و اجبار و تهدیدی نبوده است.
با پایان دفاعیات دو متهم قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.
ادمخندهاشمیگیردوقتیکهبهاین راحتیخانمهاسرقرارمیروند وهماناولابمیوهمرگشونمیکنند کاردبخورهبهاونشکمتون
هرچند این خانم ها حماقت کرده و سر قرار رفته و سوار ماشین ناشناس شده و خلاف کرده اند ولی ان دو نفر حرامزاده باید معدوم شوند و نیاز به این همه دادگاه هم نبود.
زن آزادی زندگی....
همین بود نه؟؟؟.
هنوز کجاشو دیدین
هرزه خانه ای بشه ایران آوازش تا ناکجاآباد بره......
مسخره کله چه ربطی به مچ پا داره فکر کنم فهمیدی چی گفتم نخواستم اصل ضرب المثل را بگم. فقط همه چی از دید شماها هرزگیه اختلاس فساد مواد مخدر گرانی تورم بیکاری اینها چیه حتما کار رستم سر دو راهی قپانه نه !!!! شعور هم خوبه .