قتل به خاطر تصادف جزئی
متهم میگوید یک تصادف جزئی باعث شروع درگیری شد اما او هرگز قصد قتل نداشت.
درگیری پسر جوان به خاطر یک تصادف جزئی منجر به قتل فرد معترض شد و حالا متهم با درخواست قصاص مواجه شده است.
سال گذشته به ماموران کلانتری۱۲۰ سیدخندان خبر رسید درگیری چند جوان در خیابان بنیهاشم منجر به زخمیشدن جوانی به نام جلال شده است و حال او اصلاً خوب نیست.
برادر جلال که شاهد درگیری خونین بود به ماموران گفت: من مقابل مغازه برادرم ایستاده بودم که راننده پرایدی را دیدم که قصد داشت اتومبیلش را پارک کند. او هنگام پارک خودرو با موتوری که در گوشهای متوقف شده بود برخورد کرد و من با اینکه نمیدانستم صاحب موتورسیکلت چه کسی است، به او اعتراض کردم؛ اما او و دو پسر دیگر که همراهش بودند به سمتم حملهور شدند.
همین موضوع باعث درگیری میان ما شد. برادرم که از داخل مغازه سروصدای ما را شنیده بود بیرون آمد؛ اما راننده پراید با میلهای که از صندوق عقب ماشینش بیرون آورده بود ضربهای به سر برادرم زد و فرار کرد.
با اطلاعاتی که این مرد به پلیس داده بود، ماموران به ردیابی راننده پراید پرداختند و مشخص شد دوربین مداربسته خیابان صحنه درگیری را ضبط کرده است.
دوربین مداربسته رازها را برملا کرد
ماموران با بازبینی فیلم دوربین مداربسته دریافتند عامل جنایت مرد ۳۰سالهای به نام ساسان است. ماموران پلیس به استعلام پلاک خودرو او پرداختند اما دریافتند ساسان بلافاصله پس از درگیری به مکان نامعلومی رفته است.
در حالی که تحقیقات برای دستگیری متهم ادامه داشت به پلیس خبر رسید جلال جانش را از دست داده است. پلیس چند ماه بعد از مرگ جلال موفق شد عامل قتل را در غرب کشور ردیابی و بازداشت کند. ساسان به قتل جلال اعتراف کرد و گفت قصد قتل نداشته و ضربه را به نیت کشتن مقتول نزده است.
ساسان در اعترافاتش گفت قصد داشته چند روز دیگر خودش را تسلیم پلیس کند.
برادر ساسان و دوستش نیز به اتهام شرکت در نزاع منجر به قتل ردیابی و بازداشت شدند.
به این ترتیب برای ساسان به اتهام قتل و برای برادر و دوستش به اتهام شرکت در نزاع دستهجمعی کیفرخواست صادر و پروندهشان به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
درخواست قصاص
در ابتدای جلسه دادگاه پدر و مادر قربانی درخواست قصاص را مطرح کردند. سپس ساسان در حالی که سرش را پایین انداخته بود و اشک میریخت ابراز پشیمانی کرد و گفت: باور کنید من قصد کشتن جلال را نداشتم. اصلاً او را نمیشناختم و خصومتی با او نداشتم.
او در تشریح جزئیات درگیری گفت: من و برادرم کاشیکار هستیم. آن روز همراه دوستمان سوار ماشین به خیابان بنیهاشم رفته بودیم. قرار بود آنجا کاشی تهیه کنیم و سر کار برویم. میخواستم پرایدم را در خیابان پارک کنم اما ماشینم با یک موتورسیکلت برخورد کرد.
برادر جلال که شاهد ماجرا بود با لحن بدی به من اعتراض کرد و به سمتم حملهور شدند. از صندوق عقب ماشینم میلهای را که مربوط به کاشیکاری بود بیرون آوردم و ضربهای به سر جلال زدم؛ هرگز فکر نمیکردم ضربه کشنده باشد ولی او متاسفانه دو ماه بعد فوت شد و من شرمنده پدر و مادرش هستم.
متهم ادامه داد: من واقعاً پشیمان هستم و هنوز باور ندارم به خاطر درگیری بچگانه قاتل شدهام. من زن و یک فرزند دارم که حالا زندگی آنها هم تباه شده است.
سپس دو متهم دیگر یکبهیک به دفاع ایستادند و منکر شرکت در نزاع منجر به قتل شدند. آنها گفتند: وقتی متوجه درگیری شدیم سعی در وساطت داشتیم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.
خدا رحمتش كند!حالا بيشتر بررسي شود شايد مقتول بيماري زمينه اي داشته!