مجازات مرگ برای جوانی که در دعوای خانوادگی خون به پا کرد
پسر جوانی که ناپدری نامزد خواهرش را به خاطر یک درگیری خانوادگی کشته است به قصاص محکوم شد.
متهم که مرد جوانی است وقتی متوجه شد خواهرش و نامزدش با هم درگیر شدهاند به خانه ناپدری پسر جوان رفت و او را با ضربه چاقو به قتل رساند. این خواهر و برادر، پسر ناتنی مقتول را متهم کرده بودند.
رسیدگی به این پرونده از شامگاه دهم اسفند سال ۹۹ آغاز شد. صدای درگیری چند مرد و یک زن مقابل خانهای در پردیس پیچید و در این درگیری مرد میانسالی به نام امیر که چاقو خورده بود به بیمارستان منتقل شد.
در بررسیها روشن شد دختر جوان به نام مهتاب که همراه برادر ناتنیاش نیما برای تسویهحساب مقابل خانه نامزدش به نام کامران رفته بود با او درگیر شد و این دعوا با زخمی شدن ناپدری کامران خاتمه یافت. مرد میانسال در بیمارستان تحت درمان قرار گرفت اما ساعتی بعد به خاطر شدت جراحات جان سپرد.
با مرگ مرد 60ساله تحقیقات پلیسی آغاز و مهتاب و برادر ناتنیاش نیما بازداشت شدند.
ماموران پلیس به تحقیق پرداختند و کامران در بازجوییها گفت: مدتی قبل با مهتاب آشنا شدم و ما با هم نامزد کرده بودیم.
اما چون با هم اختلاف داشتیم میخواستم نامزدی را به هم بزنم. ساعت دو نیمهشب مهتاب و برادر ناتنیاش نیما درِ خانه ما آمدند و شروع به داد و فریاد کردند. من مقابل در رفته بودم که مهتاب با چاقویی که خودم آن را به او هدیه داده بودم ضربهای به دستم زد که زخمی شدم.
برادر ناتنیاش هم به سمت من حملهور شد. همان موقع پدر ناتنیام که سروصدا را شنیده بود مقابل آپارتمان آمد، اما مهتاب و نیما به سمتش حملهور شدند و او را کشتند.
در حالی که کامران چنین ادعایی کرده بود مهتاب و برادر ناتنیاش خودشان را بیگناه خواندند و کامران را عامل جنایت معرفی کردند.
آنها مدعی شدند در آن درگیری کامران به خاطر کینهای که از قبل از پدر ناتنیاش داشته او را با چاقو زده است.
برای متهمان که جنایت را گردن یکدیگر میانداختند به اتهام مشارکت در قتل کیفرخواست صادر و پروندهشان به منظور رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و آنها پای میز محاکمه ایستادند.
در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند و گفتند میخواهند حقیقت فاش شود تا بدانند قاتل اصلی کیست.
سپس نیما در جایگاه متهم ایستاد و گفت: من میدانستم مدتی است خواهرم و نامزدش اختلاف پیدا کردهاند. آخرین بار وقتی مهتاب با کامران تلفنی صحبت کرد و عصبانی شد ساعت دو نیمهشب بود. خواهر ناتنیام خانه را ترک کرد تا مقابل خانه کامران برود.
به همین خاطر من همراه او آنجا رفتم و قصد میانجیگری داشتم، اما وقتی کامران و ناپدریاش مقابل در آمدند درگیری میان ما بالا گرفت و کامران با ناپدریاش درگیر شد و او را با چاقو زد.
مهتاب نیز اظهارات برادر ناتنیاش را تایید کرد و مدعی شد دستی در قتل نداشته و برای تسویهحساب مقابل خانه نامزدش رفته بود.
دختر جوان گفت: نامزدم همیشه از ناپدریاش تنفر داشت و وقتی دعوا بالا گرفت به خاطر کینه قدیمیای که از امیر به دل داشت او را با چاقو زد.
وقتی کامران در جایگاه متهم ایستاد مهتاب و نیما را دروغگو خواند و گفت: آن شب نامزدم و برادر ناتنیاش مقابل در آمده بودند تا با من تسویهحساب کنند.
آنها به سمت من حمله کردند و حتی مهتاب با چاقو به دستم ضربه زد که زخمی شدم. ناپدریام مقابل درآمد و آنها با ناپدریام درگیر شدند و او را مقابل چشمانم کشتند. اما حالا با دروغگویی قصد دارند قتل را گردن من بیندازند. من در این ماجرا بیگناه هستم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدارک موجود در پرونده نیما را به قصاص محکوم کردند. کامران و مهتاب از دست داشتن در این جنایت تبرئه و آزاد شدند.