سایه مرگ بر سر قاتل اتاقک نگهبانی در بزم شبانه
پسر جوان که در بزم شبانه در اتاقک نگهبانی دست به قتل زده بود به اعدام محکوم شد.
رسیدگی به این پرونده از شامگاه 20 دی ماه سال ۱۴۰۰ به دنبال کشته شدن پسر ۲۲ سالهای به نام نیما که نگهبان یک کارگاه در خیابان فداییان اسلام بود آغاز شد.
شواهد نشان میداد پسر جوان در بزم شبانهای که در اتاقک نگهبانی کارگاه به راه انداخته بود با یکی از میهمانان به نام پیمان درگیر شده و هدف ضربات چاقو قرار گرفته است.
بدین ترتیب با پیگیری مأموران کلانتری 160 خزانه، جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و مأموران پلیس به بازجویی از شاهدان پرداخته و متهم فراری را ردیابی کرده و صبح روز بعد کارآگاهان اداره 10 پلیس آگاهی تهران با اقدامات فنی و پلیسی پیمان ۲۱ ساله را بازداشت کردند.
متهم پس از دستگیری به درگیری با قربانی در بزم شبانه اعتراف کرد و گفت: در بزم شبانه در دفاع از خودش نیما را کشته است.
وی به بازسازی صحنه جرم پرداخت و در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
در دادگاه
در آن جلسه دایی قربانی که تنها ولی دم بود درخواست قصاص را مطرح کرد و گفت: متهم با انگیزه سرقت، خواهرزادهام را بیرحمانه کشته و با دروغگویی سعی دارد حقیقت را پنهان کند. من شک ندارم انگیزه او از قتل سرقت بوده است. به همین خاطر من حاضر به گذشت نیستم و برای او قصاص میخواهم.
سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و اتهام قتل را گردن گرفت.
تشریح جنایت در بزم شبانه
وی گفت: آن روز یکی از دوستانم به نام مرتضی سراغم آمد و با بیان اینکه یکی از دوستانش به نام نیما که نگهبان یک کارخانه است میهمانی شبانه راه انداخته است از من خواست تا همراهش به میهمانی بروم.ما باهم به آنجا رفتیم و بعد از چند ساعت وقتی مرتضی خواب بود نیما سراغم آمد.او که حال طبیعی نداشت از من خواست تا لباسهایم را در بیاورم. او اسیر وسوسههای شیطانی شده و میخواست مرا آزار دهد که مقاومت کردم.اما نیما به رویم چاقو کشید و میخواست با تهدید مرا مجبور کند تسلیم خواسته شومش شوم.
وی ادامه داد: پیمان یک لحظه به سمتم حمله و پیراهنم را پاره کرد تا اینکه چشمم به چاقویی افتاد که کنار بخاری قرار داشت.من برای دفاع از خودم چاقو را برداشتم و چند ضربه به او زدم.سپس فرار کردم.
متهم به قضات گفت: باور کنید اگر نیما را نزده بودم احتمالاً در آن میهمانی کشته میشدم.من اصلاً نیما را نمیشناختم و هیچ خصومتی با او نداشتم. من فقط همراه دوستم به مهمانی رفته بودم که گرفتار شدم.
سپس وکیل وی به دفاع پرداخت و گفت موکلش در دفاع از خودش دست به قتل زده است.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدارک موجود در پرونده ، ادعای پیمان مبنی بر دفاع مشروع را نپذیرفتند و وی را به قصاص محکوم کردند.
با اعتراض متهم به حکم صادره، پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و قضات شعبه 39 دیوان عالی کشور حکم قصاص پیمان را تأیید کردند.