تبرئه پسر جوان از قتل نامزدش چند روز قبل از عروسی
پسر جوان بعد از 5 سال کش و قوس قضایی بالاخره از اتهام قتل نامزدش تبرئه و پرونده او بسته شد.
متهم به نام مرتضی که از سوی خواهران و برادران دختر جوان به قتل متهم شده بود، ادعا کرد در مرگ نامزدش نازنین نقشی نداشت و مرگ نامزدش فقط چند روز قبل از عروسی یک اتفاق بود.
مرتضی5 سال قبل با ماموران اورژانس تماس گرفت و درخواست کمک کرد. او گفت نامزدش یکباره بیهوش شده و نمیداند باید چه کار کند. با حضور ماموران اورژانس مشخص شد قلب نازنین از کار افتاده است. عملیات احیاء انجام شد اما بعد از یک ساعت راه به جایی نبرد و ماموران جسد او را به پزشکی قانونی منتقل کردند.
تکنسینهای اورژانس اعلام کردند احتمالا دختر خفه شده است چون آثار کبودی روی گردن او مشهود بود. با انتقال جسد مرتضی مورد بازجویی قرار گرفت.
او گفت: من و نازنین برای تعمیرات خانه آنجا بودیم و قرار بود چند روز دیگر مراسم عروسی بگیریم و زندگیمان را شروع کنیم. نازنین پایش درد میکرد. خودش در یک درمانگاه پرستار بود.
یکی از همکارانش به او گفت آمپول متوکاربامول و یک آمپول دیگر تزریق کند.
بعد از تزریق هم کمی بهتر شد. من از بیرون غذا گرفته بودم. غذا را خوردیم و زبالهها را بیرون بردم. سر شب بود که نازنین گفت سرگیجه دارد.
او بلند شد که به سمت آشپزخانه برود؛ اما حالش بد شد و به زمین افتاد. بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم و تکنسینها که آمدند گفتند قلب نازنین ایستاده است.
چند روز بعد برادر نازنین به پلیس مراجعه و شکایتی را علیه دامادشان مطرح کرد. او گفت: همسایهها میگویند صدای کوبیده شدن چیزی به زمین را شنیدهاند و بعد هم فریاد کمک از خانه نازنین بلند شده است. ضمن اینکه مرتضی بعد از آمدن تکنسینهای اورژانس دوباره به داروخانه رفته و آمپول خریده و پوکههای آمپول قبلی را نداده است. من فکر میکنم او در مرگ خواهرم نقش داشت بخصوص اینکه این اواخر تنش هم زیاد داشتند.
با این شکایت مرتضی بازداشت شد. او در پاسخ به اتهاماتی که علیهاش مطرح شده بود، گفت: نازنین وقتی بلند شد که به سمت آشپزخانه برود حالش بد شد و با سنگ اوپن روی زمین افتاد صدای مهیب و آثار کبودی روی گردنش به همین خاطر است.
درباره آمپول هم باید بگویم که وقتی زبالهها را بیرون بردم پوکه آمپول را هم دور انداختم.
وقتی تکنسینهای اورژانس از من پوکه خواستند تا ببینند چه آمپولی تزریق شده است من هم دوباره به داروخانه رفتم تا خود آمپول را بگیرم و نشان بدهم نازنین چه آمپولی تزریق کرده است.
به این ترتیب متهم آزاد شد اما همچنان به قتل متهم بود و پرونده به شعبه 17 دادگاه کیفری استان تهران در شهریار رفت. متهم در جلسه دادگاه با درخواست قصاص روبهرو شد اما در نهایت دادگاه رای بر برائت صادر کرد.
در این میان خانواده نازنین شکایت کردند و خواستار رسیدگی مجدد شدند. برادر نازنین گفت دوست نازنین شاهد تنش بین مرتضی و خواهرش بوده است. به این ترتیب حکم نقض و پرونده به شعبه هم عرض فرستاده شد.
در ادامه قضات در شعبه 4 دادگاه کیفری تحقیقات را ناقص تشخیص دادند و پرونده برای رفع نواقص به دادسرا ارجاع شد.
دوست نازنین در این مرحله به بازپرس گفت: نازنین با مرتضی خیلی تنش داشت. آنها مدام با هم جر و بحث میکردند و وضعیت خوبی نداشتند. ممکن است مرتضی او را زده باشد.
نامزد سابق مرتضی هم مورد بازجویی قرار گرفت و گفت مرتضی مردی خشن است و در دوماهی که با هم نامزد بودند چندین بار او را کتک زده بود.
در نهایت دادگاه از هیات هفت نفره پزشکی قانونی درخواست کرد تا نظر خود را درباره علت مرگ نازنین اعلام کنند. آنها گفتند هرچند آثار کبودی روی بدن مقتول وجود دارد اما علت مرگ آریتمی قلب بوده است.
بالاخره جلسه دادگاه تشکیل شد و مرتضی یکبار دیگر اتهام قتل را رد کرد. در پایان هیات قضات برای تصمیم گیری وارد شور شدند و متهم را از اتهام قتل عمدی تبرئه کردند.
به این ترتیب بعد از 5 سال این پرونده بسته شد.
طبق معمول مملکت عدالت علی یک زن به دست یک وحشی کشته شد خونش پایمال شد
خب تشخیص این که این مشکل قلبی باعث مرگش شده که نیازی نبوده 5 سال بگذره که بدونن که!
اگز هم مستقیم نگشته ولی باعث مرگش شده .بعضی وقتا این قضات حکم هایی میدن که مرده هم تو گور خندش میگیره .خوب تو دادگاه ها قیمت قتل یه چیزه قیمت سرقت و آدم ربایی و مواد مخدر هم یه چیزه .