از دوستی در پارتی تا آزار شیطانی در باغ

سارینا علیه پسری به نام فرهاد شکایت کرده و حالا پرونده در حال رسیدگی است.

وی از رابطه‌اش با فرهاد می‌گوید:

در یک پارتی آشنا شدم. دوستم من را به مهمانی تولدش دعوت کرده بود. چند پسر هم که از دوستان دوستم بودند، آنجا بودند. من با فرهاد آشنا شدم و رابطه ما شروع شد.

حدود 6 ماه بود که با هم دوست بودیم و رفت و آمد داشتیم.

در این مدت رابطه شما چطور بود؟

علیه فرهاد شکایت کرده‌ای که تو را مورد آزار و اذیت قرار داده در حالی که می‌گویی به خواست خودت با او رابطه داشتی.

من با او دوست بودم، این را انکار نمی‌کنم اما به من تعرض کرد. شوکه شده بودم،

وقتی به سمتم حمله کرد خیلی سعی کردم مقاومت کنم و دعوا کردیم اما کار خودش را کرد.

بله. پزشکی قانونی تایید کرده است.

از فرهاد نپرسیدی چرا این کار را کرد؟

فرهاد مدعی شده این رابطه به خواست خودت بوده.

دروغ می‌گوید. آن روز فرهاد من را دعوت کرد که به باغ برویم. گفت چند نفر از دوستانش هم هستند و باغ متعلق به پدر دوستش است من هم حرفش را باور کردم.

وقتی رفتم دیدم هیچ‌کس جز من و فرهاد در باغ نیست، بعد هم من به من تعرض کرد.

پدرم خبر ندارد اما مادرم در جریان است. او به من کمک کرد که شکایت کنم.

نمی‌خواهی گذشت کنی؟