انتشار جزئیاتی جدید از قتل داریوش مهرجویی و همسرش/ انتشار اسامی قاتلین و روایت کامل نحوه ورود به منزل تا انجام قتل

داوود می‌گوید من سر خانم را نگه‌ داشتم و اسکندر دو ضربه کشویی چپ و راست محکم و عمیق به ناحیه جلوی گردن همسر مرحومه وارد کرد.

انتشار جزئیاتی جدید از قتل داریوش مهرجویی و همسرش/ انتشار اسامی قاتلین و روایت کامل نحوه ورود به منزل تا انجام قتل

شب طولانی پاییزی ۲۲ مهرماه برای داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی فر، از همیشه کوتاه تر بود. آقای کارگردان روی مبل مشغول تماشای تلویزیون بود و همسرش هم در آشپزخانه آخرین پُک‌ها را به آخرین سیگار زندگی‌اش میزد.

آش پخته بودند و قرار بود دخترشان هم به ویلای زیبادشت بیاید و دور هم باشند. اما خبر نداشتند که چند متر آن طرف‌تر، درست پشت دیوار شهرک چه نقشه شوم و هولناکی تدارک دیده شده است.

حوالی ساعت ۸ شب است. نفر چهارم هم حالا سر قرار رسیده است. گروه عجیبی دور هم جمع شده‌اند؛ دو نفر برای انتقام‌جویی و قتل آمده‌اند و دو جوان دیگر را هم به هوای سرقت از منزل یک پیرمرد معروف و پولدار به آنجا کشانده‌اند.

این ۴ نفر حدود یک هفته قبل هم به سراغ خانواده مهرجویی آمده‌ بودند اما همسر مرحوم مهرجویی سایه آنها را دیده بود.
آن روز طراح و عامل قتل به در بسته خورد و نتوانست وارد خانه شود. همسر مهرجویی هم با آوردن نام پلیس، برنامه قاتلان را به هم زد و آن شب فرار کردند.
البته تا زمان قتل هیچگاه پلیس از این تهدید خبردار نشد؛ که اگر شده بود شاید این داستان هم اینطور تمام نمی‌شد.

از اولین روز اعلام خبر، جزئیات زیادی از این حادثه منتشر شده است. حالا همه می‌دانند که پای یک باغبان و چند نفر دیگر که سابقه کار برای مرحوم مهرجویی داشتند در میان است.

انگیزه قاتلان اما همچنان مبهم است و اخباری از اختلافات مالی، سرقت و چند اختلاف جزئی دیگر منتشر شده است که بازهم جوابگوی این همه کینه برای رقم زدن چنین جنایت فجیعی نیست. اینکه چطور وارد منزل شدند که هیچ دوربین و هیچ نگهبانی متوجه حضور آنها نشده است، چطور بدون آثار خرابی وارد منزل شده‌اند، سگ‌های نگهبان چرا واکنشی نشان نداده‌اند و ... و دهها سوال بی‌پاسخ دیگر که شاید اول از همه پاسخ متهمان قتل از سایر روایت‌ها قابل توجه‌تر باشد.

اولین ملاقات با قاتلان مهرجویی و همسرش؛ داستان آن شب هولناک به روایت ۴ متهم اصلی

این اولین ملاقات یک خبرنگار با قاتلان مهرجویی و همسرش است، قرار ملاقات هم با هماهنگی‌های صورت گرفته در رده‌های مختلف امنیتی و انتظامی، در پلیس آگاهی استان البرز است.

صبح روز جمعه ۲۸ مهرماه وارد مقر پلیس آگاهی می‌شویم؛ روز تعطیل است اما فرمانده و کارآگاهان آگاهی استان البرز، دادستان فردیس و معاونانش،‌ بازپرس پرونده و دیگر مقامات قضایی همگی در مقر پلیس هستند.
پرس و جو که می‌کنیم می‌گویند از فردای حادثه ۲۴ ساعته در محل حاضر بودند و با تشکیل اتاق مشترک عملیات، هم‌قسم شده‌ بودند که تا پیش از پایان هفته قاتلان این جنایت را شناسایی و دستگیر کنند.
دستگیری ها از فردای قتل با بازداشت چهار نفر از نزدیکان مرحوم مهرجویی و همسرش آغاز می شود و در روزهای بعد تعداد بازداشتی‌های این پرونده به حدود ۲۰ نفر می‌رسد.

خستگی و بی‌خوابی این روزها در چهره فرمانده آگاهی استان و دادستان و سایر اعضای گروه موج می‌زد اما با صبر و حوصله بسیار مقدمات این ملاقات را فراهم کردند.

طراح جنایت؛ در دوراهی اقرار و انکار

حدودا ۲۵ سال دارد. او همان فردی است که در خبرها به «باغبان» مهرجویی معروف شده است. قد نسبتا کوتاه و موهای بلندی دارد؛ که البته همین موی بلند در صحنه جرم کار دستش داده است و از قضا یکی از اولین سرنخ‌های بدست آمده از عامل قتل است.

سه نفر دیگر را همین باغبان برای این جنایت دور هم جمع کرده است.
همدستانش، کریم صدایش می‌کنند. از هرکدامشان هر سوالی می‌پرسی در نهایت همه جواب‌ها به کریم ختم می‌شود. گویی سه نفر دیگر هیچ اراده و اختیاری از خود نداشتند و کریم مغز متفکر آنهاست!

کریم سال‌ها باغبان مرحوم مهرجویی و امین او بوده و به دلیل برخی اختلافات مالی و کاری، رابطه اش با خانواده مهرجویی تیره شده است.

همان اوایل بازداشت پس از مواجهه با سایر همدستان و اسناد و شواهد متقن بدست آمده، اقرار کرده و داستان جنایت را با جزئیات برای بازپرس‌ پرونده و ضابطان شرح داده است و پای اعترافاتش را هم انگشت زده است.

اما در چند نوبت بعدی،‌ تلاش می‌کند با دادن اطلاعات غلط در مسیر تحقیقات انحراف ایجاد کند.

کریم یک بار نیز در بازداشتگاه اقدام به خودکشی می‌کند که با هشیاری ماموران، ناکام می‌ماند.

کریم همان فردی است که هفته قبل از حادثه به همراه سه نفر دیگر به ویلای مرحوم مهرجویی رفته و همسرش را تهدید کرده‌ بودند.

آن روز سایه کریم بر روی در ورودی خانه می‌افتد و موهای بلند او هم نشانه خوبی برای شناسایی اوست.

به گفته یکی دیگر از همدستان کریم که در قتل نیز همدست او بوده، آن شب کریم با عوض کردن صدای خود، با تهدید از همسر مهرجویی می‌خواهد که در را باز کند. مرحوم محمدی‌فر هم این تهدید را با تهدید تماس با پلیس پاسخ می‌دهد و ‌آن‌شب در نهایت فرار می‌کنند.

کریم اما دست بردار نبود. از همان روز برنامه‌ریزی می‌کند تا در فرصت بعدی نقشه قتل را پیاده کند. شب حادثه این بار کریم نقشه دیگری طراحی می کند.

از بعدازظهر روز حادثه هماهنگی کریم با سه نفر دیگر آغاز می شود.

محل قرار پشت دیوار ویلای مهرجویی است. حوالی ۸ شب هر چهار نفر آماده هستند. این بار به دو گروه دو نفره تقسیم می‌شوند؛ کریم و "میر ویس" برای کشتن داریوش مهرجویی و "اسکندر" و "داوود" هم برای همسر مهرجویی.

میر ویس ۲۱ سال دارد؛ او هم کارگر و سرایه‌دار ویلاهای زیادی در آن منطقه بوده و تقریبا از هرجایی که کار می‌کرده، یک یادگاری به سرقت برده است.

به همین دلیل هم با شکایت آقای مهرجویی و دیگر اهالی او را از شهرک بیرون می‌کنند.

کریم هم با شناخت از این حواشی و انگیزه میر ویس، به او پیشنهاد همراهی در این جنایت داده است. میر ویس هم یک دختر دارد که شب قبل از حادثه مریض بوده.

اما انگار انتقام از مهرجویی آنقدر برای میر ویس اهمیت داشته که روز جنایت دخترش را به دکتر برده و به سرعت خود را به محل جنایت رسانده‌ است.

"داوود" برادر کوچک‌تر میر ویس است. خودش می‌گوید کریم او را برای این جنایت تحریک و دعوت کرده است.

اما نمی‌داند برای چه انگیزه‌ای! می‌گوید قرار بود هرچیزی سرقت کردند بین خودشان تقسیم کنند.

نفر چهارم "اسکندر" است. او هم هم‌سن‌وسال داوود است. اسکندر هنوز گیج و گنگ است و گویی نمی‌داند چه اتفاقی افتاده و اصلا نمی‌داند در قتل چه کسانی مشارکت داشته! می‌گوید بعد از جنایت، برگشته به محل سکونتش و صبح روز بعد هم سر کار رفته!

اسکندر اینطور روایت می‌کند: «ما رفتیم از در آشپزخانه وارد شدیم؛ خانم در آشپزخانه و پشت به در نشسته بود و مشغول کشیدن سیگار بود.

آرام در را باز کردیم و وارد شدیم .

آقای مهرجویی هم روی مبل داشت تلویزیون نگاه می‌کرد. خانم با دیدن ما ترسید و به سمت اتاق خواب فرار کرد.

سعی کرد در را ببندد اما با زور وارد اتاق شدیم. با پارچه و شلواری که همانجا بود دست و دهن خانم را بستیم.»

داوود می‌گوید من سر خانم را نگه‌ داشتم و اسکندر دو ضربه کشویی چپ و راست محکم و عمیق به ناحیه جلوی گردن همسر مرحومه وارد کرد. و همان دو ضربه تقریبا کار را تمام کرده بود.
ضربات آنقدر شدید بوده که دست داوود که سر و گردن مقتوله را نگه‌داشته بود،‌ مجروح می‌شود.

داوود می‌گوید بعد از ضربات اسکندر دید که دستش بریده و خون شدیدی می آید. برای همین دستش را در دستشویی همانجا می‌شوید و همین سرنخ برای اثبات او کافی است! رد خون داوود روی شیر آب و ظرفشویی باقی ماند و از چشم ماموران هم پنهان نماند.

همزمان با حمله اسکندر و داوود به مرحومه محمدی‌فر، کریم و میر ویس هم به سراغ مهرجویی می‌روند و ابتدا با چوب درخت آلبالو که از حیاط ویلای مهرجویی برداشته بودند چند ضربه به سر مرحوم می‌زنند و بعد هم با کمک کریم و با یک چاقوی دسته سفید حدود ۳۰ سانتی‌متری، آن صحنه دلخراش را رقم زدند.

بعدا کریم که برای اطمینان از تمام شدن کار همسر مهرجویی به اتاق محل قتل همسر می‌رود، چند ضربه دیگر هم به گردن او وارد می‌کند.

میر ویس به دلیل مشکل مادرزادی در ناحیه دهان، سخت صحبت می‌کند؛ اما با جزئیات همه چیز را تعریف می‌کند. می‌گوید ۴ ضربه با چوب زدم و ۴ ضربه هم با چاقو. وقتی میپرسم نقش کریم در کشتن مهرجویی چه بود،‌ می‌گوید فقط دست‌های آقا را گرفته بود.

مرور اظهارات داوود و اسکندر هم نشان می‌دهد که کریم مغز متفکر این جنایت بوده و سعی کرده خودش کم‌ترین نقش عملی را در این جنایت داشته باشد.

به همین دلیل کار با وی کمی سخت‌تر از سه نفر دیگر است.

به غیر از مو و بزاق دهان کریم، یک نشانه دیگر هم موید حضور اوست. وحیده محمدی‌فر زمانی که قاتلان وارد منزل آن‌ها می‌شوند پیامی با مضمون (کریم اومد تو خونمون تتتتت) را برای دخترش تایپ می‌کند، اما فرصتی برای ارسال آن پیدا نمی‌کند و این پیام در حافظه گوشی وی باقی می‌ماند که پس از کشف تلفن همراه از یکی از متهمان و بازگشایی قفل آن توسط پلیس به دست آمده است.

تمام اموال سرقت شده از خانه مهرجویی، هفت النگوی همسرش و دو گوشی موبایل و یک خلخال بوده که همگی در بیرون از ویلا کشف می‌شود.
قاتلان این اموال را در چند نقطه جداگانه دفن کرده بودند تا مدتی بعد از جنایت، آن‌ها را خارج کنند.
دو آلت قتاله را نیز جداگانه در زمین‌های اطراف دفن کرده‌ بودند که همگی توسط کارآگاهان کشف شد.

از هر کدامشان که می‌پرسیم چقدر کارتان طول کشید، نمی‌دانند! یکی می‌گوید ۱۰ دقیقه و یکی دیگر می‌گوید ۳۰ دقیقه... حتی ساعت ورود به منزل را هم درست نمی‌دانند.

یکی از کارشناسان پرونده از تطبیق DNA متهم اصلی - کریم - می‌گوید؛ کریم در صحنه جرم هم چند تار مو از خود به جا گذاشته و هم بزاق دهانش را..! می‌گوید موی من مربوط به زمانی است که در خانه کار می‌کردم (در حالی که او اصلا به داخل خانه رفت و آمدی نداشته) و موی پیدا شده هم موی تازه است. در مورد بزاق اما یادش نمی‌آید که در کدام گوشه منزل آب دهان پرتاب کرده است!

در لابلای صحبت‌ها با کریم و میر ویس درباره سابقه ارتباط این افراد با خانواده مهرجویی، البته صحبت‌های دیگری هم درباره ریشه اختلافات آنها مطرح می‌شود که به دلیل حفظ حریم شخصی مقتولین، قادر به انتشار آن نیستیم اما مشخص می‌شود که طی سال‌های گذشته دستکم این دو نفر به اندازه‌ای در جریان سبک زندگی، رفت و آمدها و قرارها و تفریحات این خانواده قرار داشتند که رفته رفته همین نزدیک شدن بیش از حد و برخی برخوردها نقطه آغاز یک کینه عمیق می‌شود.

وقت ناهار است و آثار گرسنگی هم در چهره متهمان و هم خود ما، کم کم نمایان می‌شود. به اسکندر می‌گویم آب یا چیزی میخواهی، میگوید نه فقط خیلی گرسنه‌ام. خبر ندارد که ناهار متهمان را زودتر از ما آماده‌ کرده‌اند. ناهار آن روز همه پرسنل آگاهی پلو مرغ است و برای متهمان هم از همان غذا آوردند.

روایت متهمان هر چند در کلیات هماهنگ و موید یکدیگر است، اما در جزییات اختلافاتی دارد که کارآگاهان و بازپرس‌ پرونده همچنان برای رفع این ابهامات جزئی در حال تکمیل تحقیقات هستند.

پس از مصاحبه با هر یک از متهمان، اتاق مشترک کارآگاهان، دادستان و معاونانش و بازپرس تشکیل می‌شود تا صحبت‌ها با اسناد و مدارک و اقرار سایر متهمان تطبیق داده شود و نقاط ابهام قدیمی رفع یا سوالات جدیدی کشف شود.

در سالن نگهداری متهمان، افراد دیگری غیر از این چهار نفر هم حضور دارند که در ارتباط با همین پرونده بازداشت شده‌اند. از جمله فردی که گمان می‌رود اولین تصاویر از پیکر مقتولین را منتشر کرده است.

کریم در گوشه‌ای نشسته و یک به یک هم‌دستانش را زیر نظر دارد. میر ویس می‌گوید در یک فرصتی که با کریم رو در رو شده، کریم به او با اشاره فهمانده است که سکوت کند و حرفی نزند.

کار ما با متهمان تمام است اما بازجویی‌های تخصصی بعد از رفتن ما هم ادامه دارد. دادستان می‌گوید بیشتر پرونده تکمیل شده است؛ تنها رسیدن به پاسخ چند سوال مانده که در بازسازی صحنه جرم در روز شنبه ابهامات بیشتری رفع شده است و قرار است این پرونده به سرعت و خارج از نوبت رسیدگی و احکام متهمان صادر شود.

منبع: مشرق
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 41
  • ناشناس
    4

    وقتی افغانی قاتل است چرا اعلام نمی کنید . چرا از قاتل افغانی حمایت میکنید ؟ اسمهایشان ساختگی است .

  • 4

    اینها قاتلان حرفه ای وآموزش دیده هستند . چرا وزارت اطلاعات جلو ورود و اخراج آنها را نمی گیرد ؟

    نظرات شما -
    • 8

      🤣🤣🤣

  • حسن
    10

    اگرررررررر داستان درست باشد کسی که اجنبی استخدام میکند سزایش همین است
    من خودم سرباز نیروی انتظامی بودم و افراد زیادی اعم از کشاورز و مرغدار و دامدار و صاحب کارخانه و خیلی های دیگر، اجنبی استخدام میکردند و دچار مشکل بودند و پرونده های زیادی مجبور میشدیم تشکیل دهیم

    نظرات شما -
    • بهنام
      30

      آقای اگرررررررررررررررر با این اوصاف باید به تمام ایرانیان مهاجرت کرده قانونی و غیرقانونی هم در خارج از کشور کار ندهند . درضمن بعضی از ایرانیان خارج از کشور کارنامه درخشانی ندارند و بعلت کلاهبرداری و اعمال خلاف وجهه خوبی ندارند.
      تفرقه درست نکن و روی موج رسانه‌ای این دو سه ماهه قرار نگیرید . همین رسانه‌ها و تلویزیون‌های خارج نشین یکی دو سال پیش بلوایی راه انداختند که مهاجرین حق تحصیل ندارند و به آنها ظلم می‌شود ، درمان ندارند ، سرشان در سلطل‌های زباله است و...... و عده‌ای هم طبق معمول آتش بیار معرکه شدند حال بر عکس شده است و همه آن افراد و رسانه‌ها ضد مهاجرین شده‌اند و متاسفانه عده‌ای هم با حال این رسانه‌ها رنگ عوض می‌کنند.

  • ناشناس
    4

    حسابی مردم را مشغول کردید

  • آرش
    4

    میرویس اسم افغانیه و بقیشونم تابلو افغانی هستند و فقط یک کسی که از آب و خاک این مملکت نباشه میتونه همچیین جنایتی اونم با کسی که از برترین های ایرانه بکنه
    واقعا نمیدونم چی بگم

  • ناشناس
    82

    کجای این خبر نوشته که قاتلین افغانی هستند؟
    چرا الکی جو منفی درست می کنید علیه مردم؟

  • امیر
    6

    اخراج افغانی، مطالبه ملی....

    نظرات شما -
    • ناشناس
      7

      بهشون کار ندین بهشون خونه اجاره ندین خودشون میرن. ای کارفرما ای صاحبخونه ایرانی مراقب سرتون باشین

  • ناشناس
    2

    به ماموراتونیگید ماسک قاتل رو بکشین بالاتر با لبخند که باورمون بشه

  • مهدی
    22

    اون احمقی که میگه حسابی مردم رو مشغول کردید. واقعا عقل نداری؟ یعنی جمهوری اسلامی به اینا گفته بیاید مهرجویی بکشید که مردم مشغول بشن؟

    نظرات شما -
    • ناشناس
      12

      اینایه عده عقده ای ازهمه جارونده ومانده هستن که مجبورن خودشون روباخودتحقیری آروم کنن

  • ناشناس
    16

    عجب داستانی ملت چی فرض کردین

    نظرات شما -
    • 24

      داستان اونی هست که اربابت مصیح دلاری وزالومه یادت دادن بیایی اینجارواج بدی

    • ناشناس
      21

      با اینکه از حضور افاغنه خوشم نمیاد ولی چرا هرچی جنایت است گردن اونا میندازن؟!!

    • شهرام.ر
      1

      جنایت ها رو گردن افغانها می اندازند تا بی کفایتی های خود را بپوشانند. طبق اخبار خودشان !!! در ۵۰ سال گذشته هیچ قانونی راجع به مهاجرین تعیین و ایجاد نشده !!!. این یعنی حکومت ما نمیدونه که چه کسانی رو به کشور وارد میکنه ، نمیدونه برای چه هدفی وارد میکنه و همچنین هیچ قانونی برای حفظ و حراست از نیروی کار خودی ( کارگران ایرانی) وجود نداره!!!. در کشورهای مختلف جهان ، قبل از ورود پناهجویان به کشور، تمام جوانب بدقت بررسی میشه و طبق نیازشون پناهنده قبول میکنند (و یا به دلایل انسان دوستانه مثلا وقوع جنگ) اما در کشور ما قانون !!! وجود نداره و «فرافکنی» بیداد میکنه.

  • رضا
    5

    بسه دیگه بابا چقد فیلم بازی میکنید ! چقد دروغ میگید! خسته نشدین !! اکثریت مردم عاقلن این چرندیات رو باور نمیکنن به جز یه مشت اقلییت احمق . حتی اون صدایی که درست کردین گفتین این زن مهرجوییییه هم ساختگی بود

  • ناشناس
    3

    چند سال پیش زمان صدر اعظمی خانم مرکل در آلمان موقعی که یک مقدار پذیرش پناهندگان افغانی سوری وعراقی راحت کرده بود خیلی رفتن ازجمله تعداد زیاد افغانی،بعد در جشن سال نو میلادی کریسمس که آلمانیها بیرون بودن درخیابانها ومیرقصیدن ،تعدادی افغانی آمده بودن دختران آلمانی مورد آزار واذیت قرار داده بودن،بعد از این واقعه رسانه های آلمانی وافکار عمومی چنان اعتراضی راه انداختن که کلا دولت آلمان پذیرش پناهندگان ممنوع وبه شدت کاهش داد وتمام افراد غیر مجاز افغانی به زور به کشورشان دیپورت کردن،اما تو کشور ما افغانی میاد کارگردان نامی مملکت با خانمش سلاخی میکند ولی هنوز نمیگن قاتل مال کدام کشوره

  • پرسشگر
    3

    بعد از یک هفته پیامک ارسال نشده کشف میشه ... کریم ... کدوم کریم ؟ کریم آب منگل ... ! خوب ملت رو مشغول کردن .

  • حسين
    4

    يكي از تناقضاتي كه در اين داستان وجود دارد نوشتن پيامك خانم محمدي است كه فرصت نشده براي دختر ايشان ارسال شود. چطور ممكن است مقتول ، قاتل را مشاهده كرده باشد و اين پيام را نوشته و بعدش به سيگار كشيدن خود در حاليكه پشت آن به در است ، ادامه داده باشد؟؟

    نظرات شما -
    • بلبل
      0

      دقیقا

    • ناشناس
      0

      قسمت بدترش اینه که میگه تا مارو دید به سمت اتاق خواب دوید ولی فرصت نکرد درو ببنده ولی فرصت کرده پیام بنویسه!!!

    • ناشناس
      0

      اگر هم گسی بخواد از گوشی تو اون شرایط استفاده کنه...منطقیه زنگ بزنه به صدو ده یا دخترش...نه اینکه اسم اس بده....

  • مهمانهای جنایکار پر رو و حق به جانب!!!!
    3

    نمایندگان پرتلاش مجلس مشغول چه کاری هستند؟
    در اقتصاد که هیچکاره اید؟
    در تقسیم بودجه تقریبا هیچ کاره اید؟
    در مسائل فرهنگی که اصلا هیچی
    حداقل به چنین مسئله وحشتناکی که بچه مدرسه ای ها هم اهمیت آنرا می فهمند رسیدگی کنید.

  • شهروند
    1

    این اراجیف را کسی باور نمی کنه

  • Gg
    3

    امان از شام مرگ آوا امان از این همه رهزن هجوم این همه افغان هجوم باد و خاکستر

  • ناشناس
    3

    چقدر بیرحمانه دو تا از بهترین های کشورو کشتن تازه پلومرغ هم براشون میارن به اینا باید درد بی درمون داردتا بخورن افغانیهای کثیف آدمکش

  • ناشناس
    2

    .. از هر کدامشان که می‌پرسیم چقدر کارتان طول کشید، نمی‌دانند! یکی می‌گوید ۱۰ دقیقه و یکی دیگر می‌گوید ۳۰ دقیقه... حتی ساعت ورود به منزل را هم درست نمی‌دانند ..

    تقصیر ندارند. دلیلش این هست که طراحان این داستان احمقانه یادشون رفته بود که در این زمینه دقیقاً توجیهشون کنند

  • ناشناس
    1

    عزیز جان تهدید شدن خانم که در اینستا ایشون بودئه مال بهمن سال گذشته بودهو نه یک هفته قبل! این رو تمام رسانه ها تایید کردن

  • ناشناس
    2

    خدا لعنت کند باعث و بانی حضور افغانی ها را در ایران

  • سرور
    10

    الان خوب وقتی برای سلبریتی های که به اعدام نه میگن خواهش میکنم بازیگرانی که برای اعدام نشدن میرفتن رضایت میگرفتن ببینیم حالا هم اینکارو انجام میدن.

  • رابی
    1

    این صحبت‌ها با گفته‌ های قبلی پلیس تناقض دارد.
    پلیس قبلا گفته بود که متهمان را دستگیر کرده که گوشی و طلاهای سرقتی همراه آنها بوده.حتی تلفن خانم مهرجویی نیز یک بار در بعد از این جنایت فعال بوده.الان پلیس می گوید که طلاها و گوشی موبایل را در زمین اطراف دفن کرده اند که در فرصت مناسب آن را بردارند!
    مگر دو گوشی تلفن و هفت النگو خودرو یا یخچال فریزر بوده که متهمان نتوانسته اند آن را با خود ببرند؟
    بعدا متهمان هیچ وقت این اشيا را اون نزدیکی دفن نمی کردند که دوباره به آن محل بازگردند و شناسایی شوند.
    در ضمن فرمودید که کریم قصد خودکشی داشته!
    یعنی دارند زمینه سازی می کنند که اگر کلکش کنده شد صورت مسئله را پاک کنند.
    به نظر من کریم یا قاتل نیست و بیگناه دستگیر شده و اعتراف اجباری کرده یا اینکه داستان چیز دیگری است و کریم از طرف افراد دیگری برای این قتل اجیر شده است .

  • ناشناس
    9

    باور كنيد كه اينها قاتل نيستند

  • فندک
    1

    کسی چیزی در مورد قتل های مافیایی در جزیره سیسیل می دونه ! خنده های کارگردان ارزشی چقدر زشت و وحشتناک بود

  • ناشناس
    2

    همشون افغانی مردم اون شهرک همه می‌دانند بعد هم مثلا درج کردین کریم صداشو عوض کرده میخواین مبراکنید افغانی بوده؟ این آشغالهای حرام خور را باید همانطور قصاص کرد که با آقای مهرجویی و خانمش کردند.

  • سجاد
    2

    چرا اشاره کوچکی به افغانی بودن این جنایتکارن نمیکنید
    واقعا چر؟!!!!

  • عارف
    2

    داستان از پایه مشکوک و ساختگی است! ۱) چطور میگید که گوشی همسر آقای مهرجویی رو در حالی که یک پیام ارسال نشده از کریم اومد رو پیدا کردین که متهمین گفتن خانم داشته سیگار میکشیده؟ یعنی فقط وقت فشاردادن یک دکمه رو نداشته؟ ۲) جاسازی اقلام دزدی! این مورد دیگه خیلی مسخرس،‌چرا باید دزدا بیان اقلام دزدی که کوچیک هستن رو نزدیک اونجا دفن کنن!! اونم چندتا النگو و موبایل آخه کی خاک میکنه؟ ۳) گفته شد که یکی از متهمین دستش زخمی شد و رفت شست و همین باعث سر نخ شد! آخه مگه طرف ایرانیه که بتونن از رو خونش تشخیص بدن؟! این مهاجرای غیر قانونی ثبت نشدن! فیلم کارآگاهی هم می‌بینین خوبشو ببینید! یا چیزای مثل موی کریم چون بلند بوده، ریخته و سرنخ دادن! چه سرنخی آخه؟ اونم غیر قانونی بوده. ۴) این بنده خدا ها هم که ازشون میپرسین میگن نمیدونیم کی رفتیم تو چقدر طول کشیده، هر کدوم یه چیزی میگن. خب حق دارن چون زود ازشون پرسیدین، بزارین توجیه بشن خوب جواب بدن بهتون. رفتین یه سری افغانی از سر ساختمون برداشتین آوردین جلو دوربین فک کردین ما احمقیم؟! یعنی یه نفر باید خیلی احمق باشه باور کنه بابت همچین دلیل مسخره‌ای بری دوتا آدمو بکشی. حالا بگیم از آقای مهرجویی کینه داشته. چرا همسرشو به بدترین شکل کشتن!

  • محمدی
    3

    افغانها انسانهای کینه هستند و نتسجه اعتماد به غیر ایرانی پایانش همین است....

    نظرات شما -
    • ناشناس
      2

      ایران و افغان نداره. جفتتون سر و ته یک .. هستید

  • ناشناس
    0

    کل داستان و قضیه مشکوکه،پر از تناقض هستش،معلوم نیست پس پرده چی هست؟!😳☹️😞🙄

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت خبرفوری هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    اخبار سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت خبرفوری هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد