آزار دختر ۱۷ ماهه توسط پدر سنگدل
پرونده قتل نوزادی که به دست پدر خشن کشته شده است، در حالی در دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی میشود که مادر مقتول برای همسرش درخواست اشد مجازات کرده است.
در اولین روزهای فروردین سال جاری زنی نوزاد دختر ۱۷ ماههاش را که بهشدت بدحال بود به بیمارستان رساند و درخواست کمک کرد.
این زن به پزشکان گفت دخترش را برای چند ساعتی پیش شوهرش گذاشته و وقتی برگشته متوجه شده که بچه حالش خوب نیست.
او توضیح داد: دخترم خیلی بیقرار بود، هر کاری کردم آرام نشد. بعد از چند ساعت تب شدیدی کرد و من او را به بیمارستان آوردم.
وقتی پزشکان نوزاد 17ماهه را بررسی کردند متوجه حادثه وحشتناکی شدند، آنها پی بردند کودک به طرز فجیعی مورد آزار قرار گرفته و دچار خونریزی شدید داخلی شده است.
اطلاع تجاوز به پلیس
پزشکان بیمارستان با توجه به این اطلاعات پلیس را خبر کردند، مادر نوزاد وقتی از سوی پلیس مورد پرسوجو قرار گرفت، گفت: به خاطر کار زیاد هیچ خریدی برای عید نکرده بودم.
روز اول فروردینماه تصمیم گرفتم بیرون بروم و کمی خرید کنم، دخترم ساناز را پیش پدرش گذاشتم و بیرون رفتم، چند ساعت بعد برگشتم و دیدم بچه خیلی بیقرار است. بعد متوجه شدم بچه تب کرده است و او را به بیمارستان رساندم.
خودم را نمی بخشم
پدر ساناز با توجه به حرفهای همسرش بازجویی شد. او در ابتدا منکر همه چیز شد اما بعد مجبور به اعتراف شد و گفت: همسرم ساناز را به من سپرده بود، بچه داشت گریه میکرد و من نمیتوانستم آرامش کنم.
لباسهایش را درآوردم، فکر کردم شاید گرمش باشد، اما باز ساناز آرام نشد. بعد آن کارها را انجام دادم، البته فکر نمیکردم باعث مرگش شوم. من از این رفتارم بسیار پشیمان هستم و خودم را به خاطر این کار نمیبخشم.
او در پاسخ به این سؤال که آیا زمان حادثه در منزل تنها بود گفت: من پنج فرزند دیگر هم دارم اما آن روز بچهها همراه مادرشان بودند و من و ساناز در خانه تنها بودیم.
با اعترافات این مرد، همسرش بهعنوان ولیدم کودک 17 ماهه درخواست اشد مجازات برای همسرش را کرد.
او گفت: من به جز ساناز پنج فرزند دیگر هم دارم. با همسرم آنها را بزرگ کردیم و من به همسرم اعتماد داشتم. اصلا فکر نمیکردم او چنین کاری بکند. او پدر ساناز بود و من همیشه فکر میکردم باید به پدر کودکم اطمینان کنم.
خودم را نمیبخشم که دخترم را پیش پدرش گذاشتم و با توجه به کاری که کرده است درخواست اشد مجازات را برای او دارم. ساناز تهتغاری خانواده بود و مرگ او ضربه بزرگی به من زده است.
این در حالی است که پزشکی قانونی در گزارش خود به دادسرا اعلام کرد ساناز به دلیل خونریزی داخلی و شدت جراحاتی که ناشی از کودکآزاری بیرحمانه و بسیار خشن بوده، جانش را از دست داده است و پرونده پزشکی او نشان میدهد تلاش زیادی برای نجات این کودک انجام شده اما نتیجهبخش نبوده است.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست علیه متهم، پرونده برای رسیدگی به شعبه 5 دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
این دیگه بیماری نیست.این شاید بازجو بوده.عجب
اون پدر نیست مثل یه سگه سگم این چنین کاری نمی کنه اون سگو حتما سنگ سارکنی
همینو بگو! عذاب وجدان گرفتم این همه پشت سر گربه نر حرف زدم چرا که گربه نر شاید توله اش را خورده باشد اما از این کارهای زشت از او تاکنون نه دیده و نه شنیده شده!
شاید البته خود زن هم بی تقصیر نباشد چرا که اگر به جای زاییدن 5 بچه به شوهرش بیشتر می رسید اینگونه ندید بدید نمی بود که دیدن تن یک نوزاد که بیچاره هنوز چیزی هم ندارد هم چشمش را بگیرد و به او دست درازی کند
نباید اسم حیوان رو اینچنین افرادی گذاشت
بره به درک بره به اسفل سافلین
خدایا هدفت از خلقت آدم چی بود ؟
درس عبرت برا سایر حیوانات
حتی اینکارها هم در غرب وحشی قفله
در غرب وحشی قفله اما در شرق وحشی قفل نیست
عیب ندارد میبخشندش اخه حیف یه همچون حیونی منقرض بشه .
واقعا چنین چیزی امکان داره، واااای خدا. این باید تکه تکه بشه
اینجا مردها مجازات نمیشن.........
خدا رو شکر من مرد نیستم وگرنه الان از خجالت میمردم
از متجاوزین دفاع کنید مبادا آزار ببینند
آخرش هم نفهمیدم یعنی به دخترش تجاوزکرده؟اگراینطوراست که بایداعدامش کنم چون زنا با محارم طبق قانون حکمش اعدام است که البته حقشم هست
فقط اینجا که ی احمق میاد میگه زنه مقصره ادم باید چقدر پست باشه که اینطوری فکر کنه
یه مرد آشغال این پیامها رو میزاره لابد
دست شیطان رو از پشت بسته آخه با فرزند خودت اونم نوزاد ۱۷ ماهه؟؟؟؟!!!!!! شاید جنون داشته؟
لعنت برهمچین پدری
تا جایی که میدونم طبق قوانین ایران پدر ولی دم فرزندش محسوب می شود و اگر پدری فرزندش را بکشد خودش برای خودش رضایت می دهد و آزاد میشود! زیبا نیست؟
لطفا افراد مطلع و حقوق دان در این مورد نظر بدهند و جمعی را از نگرانی برهانند
من که یه عمره داد میزنم این قوانین اشکال داره کو گوش شنوا و کو وجدان بیدار؟!
برای همچین حیوانی مرگ نعمت بزرگی.اونقدر باید زجرش بدن که روزی هزار بار آرزوی مرگ کنه