قتل دردناک دختر ۹ ساله به دست پدر و همسر چهارمش
پرونده قتل دردناک دختربچه به دست پدر و نامادریاش با تایید حکم زندان پدر و نقض حکم نامادری یک بار دیگر به جریان افتاد.
متهمان پیش از این در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شده بودند و پدر به درخواست مادر کودک به زندان محکوم، اما نامادری نیز تبرئه شده بود. حالا با اعتراض مادر مقتول حکم برائت نامادری نیز نقض شده و این پرونده دوباره رسیدگی میشود.
راز زندگی پر از درد ملینا، دختر ۹ ساله، با شکایت مادرش برای پلیس فاش شد.
مادر ملینا به ماموران گفت: چند سال قبل از شوهرم طلاق گرفتم، چون بسیار خیانت میکرد و دوباره ازدواج کرده بود.
بعد از جدایی از شوهرم حضانت ملینا به من سپرده شد. شوهرم سه بار بعد از من ازدواج کرد و با همسر چهارمش زندگی میکرد. وقتی دخترم بزرگ شد و به مدرسه رفت، همسرم از من خواست حضانت ملینا را به او بدهم؛ اما قبول نکردم.
گفتم بچه زیر دست نامادری اذیت میشود و از او خواستم دست از خودخواهیاش بردارد؛ اما یک روز که دخترم را به مدرسه فرستاده بودم پدرش او را از مدرسه گرفته و با خودش برده بود. بعد از آن دیگر نتوانستم دخترم را ببینم.
این زن گفت: مدتی است شوهرم حتی اجازه نمیدهد تلفنی با دخترم صحبت کنم. مطمئن هستم او بلایی سر فرزندم آورده و من درخواست جستوجو برای پیدا کردن دخترم دارم.
ماموران ابتدا فرهاد، پدر ملینا، را احضار کردند. او گفت: خبری از دخترم ندارم. او پیش مادرش است.
بررسیها نشان داد این مرد دروغ میگوید. بعد از چند روز بازجویی فنی از فرهاد، او اعترافات تلخی کرد و گفت دخترش را کشته است.
فرهاد گفت: میخواستم ملینا پیش من باشد اما همسر اولم قبول نمیکرد. او به خاطر اینکه زن گرفته بودم از من جدا شد و گفت هر طوری شده میخواهد با ملینا بهتنهایی زندگی کند و حاضر نشد قبول کند با هوو زندگی کند.
بعد از این جدایی دادگاه دخترم را به مادرش داد؛ اما من میخواستم دخترم پیش من باشد. وقتی ملینا بزرگ شد، گفتم حالا باید بچه را به من بدهی اما نمیداد.
تا اینکه دخترم را از مدرسه برداشتم و به خانه بردم. قصد نداشتم او را تحویل مادرش دهم؛ اما همسر چهارم من خیلی عصبی و ناراحت بود و مرتب به خاطر حضور ملینا در خانه غر میزد.
سر دوراهی بودم؛ یا باید بچهام را رها میکردم پیش مادرش برود که نمیتوانستم این کار را بکنم، یا باید زن چهارم را رها میکردم که این کار را هم نمیتوانستم انجام بدهم.
متهم ادامه داد: همسرم به من فشار میآورد و دیگر روز خوش در خانه نداشتم. به همین خاطر به خیابان ناصرخسرو رفتم و قرصی خریدم.
یک روز دخترم را به بهانه تفریح سوار موتورم کردم و با هم به پاکدشت رفتیم. در آنجا قرص را با آبمیوه به دخترم دادم و در راه بازگشت به تهران در منطقه خاورشهر متوجه شدم او بیهوش شده است.
به همین خاطر او را کنار جاده از موتور پیاده کردم و به خانه برگشتم. من دیگر خبری از دخترم ندارم.
با اظهارات تکاندهنده این مرد پلیس تحقیقات زیادی انجام داد تا بتواند ملینا را پیدا کند اما اثری از کودک نبود.
در نهایت پرونده با صدور کیفرخواست به اتهام قتل، برای رسیدگی به شعبه 11 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در جلسه رسیدگی، مادر ملینا گفت: از پدر دخترم و همسر او شکایت دارم و حاضر به مصالحه نیز نیستم. آنها دخترم را کشتهاند. فرهاد تهدیدم کرد و از من خواست یا 100 میلیون بدهم یا دخترم را میگیرد. چون 100 میلیون ندادم، بچهام را کشت.
وقتی نوبت به پدر ملینا رسید، گفت: واقعاً پشیمان هستم. قصدم کشتن یا آسیب زدن به دخترم نبود. میخواستم مادرش را وادار کنم به زندگی با من برگردد.
زن چهارمم مرا وادار کرد به بچه دارو بدهم و او را در بیابان رها کنم که طعمه حیوانات شود.
در ادامه زن چهارم متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من به فرهاد گفتم بچه را تحویل مادرش بده. من نمیتوانم از بچه کسی دیگر نگهداری کنم. خودم بچه داشتم و نگهداری از بچه دیگری کار من نبود.
با پایان جلسه دادگاه قضات فرهاد را به سه سال حبس و پرداخت دیه در حق مادر محکوم و نامادری را از اتهام معاونت در قتل تبرئه کردند اما این رأی درباره نامادری در دیوان عالی کشور نقض و پرونده برای بررسی مجدد به دادگاه بازگردانده شد.
چه جالب....
مرد خیانت میکنه و خیلی هم راحت......
چهار تا زن میگیره و طلبکارم هست .....
قانون هم میگه حقته....
باز بعد میگه زنم حاضر نشد با هوو زندگی کنه ؟؟!
ای حرومزاده خوشگذران!
اگه زن بیچاره خیانت میکرد آیا حاضر بودی با دوست پسرش زندگی کنی؟؟؟؟او رو به دادگاه میکشیدی و حکم شلاق و اعدام برایش درمیآوردند
چه قشنگ میگه او حاضر نبود با من زندگی کنه ..تو اگه او رو میخواستی نمی رفتی چهارتا چهارتا زن دیگه بگیری تو مغز اینها چی میگذره؟؟؟ تازه بعد چند تا زن عوض کردن یادشون میفته زن اول بهتر بوده لابد ...
اون قدر آشغال بودی که حتی بچه خودت رو به خاطر یه زن صیغهای کشتی
و جالب اینکه فقط سه سال زندان میره
امیدوارم نظرم رو بگذارید به خاطر زنان و کودکان بیگناه و له شده...
یعنی میشه اسم این زن ومرد را انسان گذاشت ؟
چون جنازه پیدا نشده احتمالا این مردک زنباز دروغ میگه همه اش نقشه هست که مادر بچه رو عذاب بده این همه زن گرفتی خوشگذرانی هاتو کردی دیگه چیکار به اون بنده خدا داری
اگر یک زن این کار رو میکرد اونقدر میزدنش تا اعتراف کنه چیکار کرده ولی اینجا فقط سه سال زندان به مرده دادن احتمالا بچه نزد یکی از اقوامش پنهان کرده
واقعا همچین حکمی دادن سه سال حبس؟!!!
مرد جماعت میگه ما هر کار دلمون خواست بکنیم تند تند زن عوض کنیم هر دفعه یک جدیدتر و جوانتر ولی زن اول دم نزنه
زن بشینه لباس چرک من و بچه هامو بشوره غذا بپزه بشوره بسابه
وقتی ما دلمونو زد و زن صیغهای رو ول کردیم برگردیم و باز زن اول با خوشرویی و مهربانی از ما پذیرایی کنه
اما مردهای مغرور و متکبر بدونن زنها هم دل دارن احساس دارن حقوق دارن و فقط شما نیستید که نیاز به خوشی و تنوع دارید قوانین شما ظالمانه یکجانبه و غیرانسانی است
زنها هم احساس و نیاز و غرور دارند و هر چه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
یا چند تیکه طلا 😅😅😅
ای تو روح اجدات که قبل از اینکه ادم بشی ازدواج نکنی وبچه دار نشی که یه بچه طفل معصوم را به اینراحتی نکشی .
چقدر راحت جان یه بچه گرفته میشه قاضی بهش حکم سه سال حبس میده لعنت به این بی عدالتی
به سر خودشون میاد یه روزی ....ولی حیا ندارند