تناقض گویی شاهد یک جنایت در دادگاه
دومین جلسه رسیدگی به پرونده مرد جوانی که متهم به قتل است در حالی در شعبه 2 دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد که تنها شاهد قتل با تناقضگویی جلسه دادگاه را نیمهتمام گذاشت.
۲۰ مرداد سال 1401 گزارش تیراندازی مرگبار به مرد جوانی حوالی کانال آب در رباط کریم، به پلیس اعلام شد و دقایقی بعد مأموران انتظامی به محل حادثه اعزام شدند.
در بررسیهای اولیه مشخص شد که مقتول با ضرب سه گلوله و ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است.
پس از آن جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و مأموران در تحقیقات به فردی به نام رحیم رسیدند که شاهد جنایت بود.
او به مأموران گفت: با مقتول در حال بازگشت از گاوداری بودیم که موتورسیکلتی کنار جاده ایستاده بود وقتی مقتول توقف کرد یک نفرشان با گلوله مقتول را زد و من به قصد فرار از ماشین پیاده شدم که همدستش با لگد من را داخل کانال آب انداخت و بعد هم با سختی توانستم فرار کنم. ضارب صورتش را با پارچهای پوشانده بود اما قیافهاش شبیه رضا یکی از گاوداران این منطقه بود. او از مدتها قبل با مقتول اختلاف داشت.
با این اظهارات، رضا بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد و گفت: من و مقتول همدیگر را میشناختیم اما به خاطر چند قطعه زمین از او کینه به دل داشتم به همین خاطر نقشه قتلش را کشیدم و با دوستم او را کشتیم.
اما در ادامه رضا اظهاراتش را نقض کرد و مدعی شد تحت فشار روانی در اتاق بازجویی ناچار به اعتراف شده است.
نخستین جلسه دادگاه
با تکمیل تحقیقات برای رضا به اتهام مباشرت در قتل عمد و حمل و نگهداری سلاح کیفرخواست صادر شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه 2 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای این جلسه مادر مقتول به جایگاه رفت و گفت: حاضر به مصالحه و گذشت نیستیم و میخواهیم قاتل قصاص شود.
سپس متهم به جایگاه رفت و گفت: 3 سال قبل مقتول و سه نفر از دوستانش مرا خفت کردند و با شلیک دو گلوله به پایم، من را ربوده و با خودشان به محلی بردند و با تهیه فیلم از من خواستند پدرم را مجبور کنم زمینهایش را به نام مقتول سند بزند.
بعد از آن ماجرا ما با جمعآوری مستنداتی از وی شکایت کردیم اما من تا مدتها از ترسم نزدیک زمینهای کشاورزی و گاوداری پدرم نمیشدم چون از مقتول میترسیدم و از ماجرای قتل هم خبر ندارم.
قاضی از متهم پرسید: روز حادثه کجا بودی؟
متهم جواب داد: من آن روز از ۱۰صبح تا ۱۲شب در داخل شهر تهران بودم و افرادی هم هستند که میتوانند حضورم را شهادت بدهند. هم دوربین کنترل ترافیک و هم دوربین یکی از مراکز نظامی که در نزدیکی آنجا بود میتواند اظهاراتم را اثبات کند. چطور میتوانم با این حجم ترافیک هم در تهران باشم و هم در رباط کریم.
شاهد هم چون دوست مقتول بوده علیه من شهادت داده است.
در ادامه رسیدگی به پرونده به جلسه دوم موکول شد و صبح دیروز دومین جلسه دادگاه در شعبه دوم برگزار شد. در ابتدای این جلسه بار دیگر اولیای دم درخواست قصاص کردند، سپس شاهد ماجرا با ارائه مدارک هویتیاش به جایگاه رفت و گفت: متهم در همان حالت 3 متری با مقتول به او شلیک کرد و بعد هم من از ماشین پیاده شدم که با لگد همدستش به داخل کانال آب افتادم و بعد هم فرار کردم و ماجرا را به دوستانم گفتم.
قاضی در ادامه پرسید: چرا در بازجوییهای اولیه گفتی چهره متهم با ماسک پوشیده شده بود و بعد عنوان کردی چهرهاش شبیه به رضا بود؟
شاهد گفت: هول شده بودم و سواد درستی نداشتم.
قاضی سؤال کرد: مقتول علاوه بر 3 گلوله تعداد زیادی چاقو هم خورده بود، چرا این مورد را به پلیس نگفتی؟
شاهد جواب داد: من آن موقع خیلی ترسیده بودم و چیزی به خاطر نمیآوردم.
قاضی گفت: تو با قاطعیت گفتی که رضا قاتل بوده در حالی که دوربینهای یک مکان معتبر به ما میگوید او در زمان قتل در محل جنایت نبوده است. اظهارات شما در بحث زاویه شلیک اسلحه، شناسایی چهره، در مراحل تحقیقات و... متناقض است و واقعیت را نمیگویی.
متهم جواب داد: من آن لحظه ترسیده بودم.
با پایان جلسه دادگاه قاضی پرونده را برای بررسی و تحقیقات بیشتر به دادسرا و پزشکی قانونی برگرداند تا پس از آن رسیدگی به این پرونده از سر گرفته شود.