متهم به قتل سه سال اشتباهی و به خاطر تشابه اسمی در زندان بود!
بهمن سال 1399 دو مرد جوان به نامهای شاهین و بهزاد با علائم مسمومیت الکلی به بیمارستانی در جنوب تهران منتقل شدند.
از آنجا که حال عمومی شاهین نامساعد بود و هوشیاری پایینی داشت بلافاصله به بخش مراقبتهای ویژه فرستاده شد و بهزاد هم تحت درمان قرار گرفت. چند ساعت پس از آن شاهین تسلیم مرگ شد و بهزاد به خاطر آسیب شدید به چشم راستش بخش زیادی از بیناییاش را از دست داد.
با مرگ شاهین، جسد او با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس تحقیق از بهزاد را آغاز کرد.
او در تشریح ماجرا به مأموران گفت: شب حادثه با شاهین تصمیم گرفتیم مشروب بخوریم به همین خاطر با یک فروشنده مشروب به نام احسان که تلفنش را داشتیم تماس گرفتیم و او هم با پیک مشروب را برای ما فرستاد. بعد به مغازه جگرکی رفتیم و شام خوردیم. نیم ساعت بعد که به خانه برگشتیم دوباره با احسان تماس گرفتیم و مشروب خریدیم و خوردیم که به یکباره حالمان بد شد. اول فکر کردیم به خاطر خوردن جگرها بوده اما چشمهایمان تار شد و شاهین از هوش رفت و من بهسختی با خانوادهاش تماس گرفتم و آنها هم ما را به بیمارستان رساندند. مطمئنم مشروبهایی که خوردیم تقلبی بود که این بلا را سرمان آورد.
پس از اظهارات بهزاد مأموران احسان 37 ساله را شناسایی و بازداشت کردند. اما وی مدعی شد که نه فروشنده مشروبات الکلی است و نه شاهین و بهزاد را میشناسد بلکه او را اشتباه دستگیر کردهاند. بنابراین در حالی که متهم در همه مراحل بازجویی منکر فروش مشروب بود، پرونده با صدور کیفرخواست قتل شبهعمد به شعبه 12 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
نخستین جلسه دادگاه
در جلسه دادگاه اولیایدم شاهین درخواست قصاص کردند و بهزاد هم درخواست اشد مجازات و دیه کرد.
در پایان جلسه هم قضات متهم را برای مرگ شاهین به پرداخت دیه کامل و به خاطر کمسو شدن چشم بهزاد به پرداخت یک دهم دیه محکوم کردند.
با صدور حکم متهم اعتراض کرد و پرونده به دیوان عالی کشور رفت و قضات دیوان پس از بررسی موشکافانه پرونده و بر اساس شکایت اولیایدم که درخواستشان قصاص بود، حکم را نقض و اعلام کردند که متهم باید با اتهام قتل عمدی محاکمه شود.
به این ترتیب پرونده برای رسیدگی با کیفرخواست جدید به شعبه 10 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
دومین جلسه دادگاه
در این جلسه بهزاد که مشکل چشمی پیدا کرده بود، گفت: ما مرد فروشنده را ندیدیم چون با پیک مشروب را فرستاد اما اطمینان دارم که این مرد فروشنده مشروب بوده و حالا ادعا میکند ما را نمیشناسد. پزشکی قانونی تأیید کرده که چشم راستم به خاطر مسمومیت الکلی کمبینا شده است. بنابراین درخواست من دریافت دیه از متهم است.
سپس متهم به جایگاه رفت و گفت: از زمانی که دستگیرم کردند گفتم که نه فروشنده مشروبم و نه شاکیها را میشناسم اما کسی حرفم را باور نکرد.
قاضی از متهم پرسید: اگر شما فروشنده مشروبات الکلی نیستی چرا بازداشت شدهای؟
متهم جواب داد: به خاطر تشابه اسمی. اگر تماسهای تلفن همراهم را بررسی کنید مشخص میشود که من راست میگویم یا نه.
بعد از متهم وکیل او نیز به قضات گفت: موکلم مدعی است به خاطر تشابه اسمی بازداشت و متهم شده است. در همه مراحل بازجویی هم بر این موضوع تأکید کرده اما توجهی به اظهاراتش نشده است. به همین خاطر میخواهم دستور بررسی موضوع را صادر کنید تا واقعیت مشخص شود.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با تکمیل تحقیقات و اثبات بیگناهی احسان، وی را از اتهامهایش تبرئه و حکم آزادی او را صادر کردند.
اگه الان امریکا یا اروپا بود این بنده خدا بابت این سه سال زندان کلی پول از قوه قضاییه می گرفت
خیلی واجب بوده مشروب بخورن چه دیه دیه هم میکنه خاک توسرتون کنن که بخاطرتقلیدازیه مشت حیوان خارجی یه آدم بیگناه بایدالکی مجازات بشه ایران به گندبزنن
همینو بگو! من موندم چرا راست راست آسوده دارن تو دادگاه درباره مشروب میگن انگار آب آلبالو خوردند!!! شلاقی چیزی نمی خوان به این یارو بزنن که با زبون خودش گفته یه یار مشروب خورده خوشش اومده باز هم سفارش داده؟!!!
خوبه که قصاص نکردن این بیچاره رو !!!
یکی رو با قانون قسامه اعدام کردند 30سال بعد قاتل در شیراز بازداشت شده بود در بازجویی ها به این قتل هم اعتراف کرد
خداراشکرکه قصاص نشداینقدرتوزندانها ادمهای بیگناه هستند
واقعا اینقدر قاضی درایت نداشته که شماره های مخاطبین را بررسی کند با چه علمی قاضی شده باید تمام احکامی که صادر کرده مجدد بررسی کنن نود درصد محکومان آزاد می شوند
نه عزيز م خود الکی ها ميگن به ساقی زنگ زدیم اون دوبار ساقی مشروبات رو با پیک موتور ی ارسال میکرد پس این وسط ساقی شماره پیک موتور ی رو به اینا داده از طرفی با توجه به شغل حساس ساقی پیک موتوری صد در صد آشناست یا باهم شریک ن یا ساقی خود پیک هم ميتونه باشه حالا این وسط قاضی شماره تلفن ها رو بیخیال شده و اولین شخصی که اسم ش احسان بوده دستگیر کرده واقعا با عقل جور در میاد قطعا نه قاضی و دار ودسته ش رشوه گرفتن و حکم صادر کردن و زندان و قصاص ولی وکیل احسان بی گناه اعتراض به حکم و رسیدگی در دیوان و....و اخر سر معلومه میشه این احسان کجا اون احسان ساقی کجا
رشوه رشوه رشوه باعث ضایع شدن عقل و منطق زیر پا گذاشتن حق وحقوق حتی قتل نفس اونم یه بی گناه
آره بابا..اینا مگه اینکه کسی اسیدپاشی کرده باشه که یادشون بیاد که لذتی که در بخشش هست در انتقام نیست و شل بگیرند!