بزنگاه عشق و جدایی/ گفت و گو با زنی که «یلدا» را نفروخت
در پاتوق استعمال مواد مخدر، مرا تشویق می کردند که اگر نمی توانم از نوزادم مراقبت کنم آن را تا 90 میلیون تومان به دیگران بفروشم، ولی من رضایت نداده بودم که پلیس از راه رسید و ...
زن 24 ساله معتاد در بزنگاه عشق مادری و جدایی از فرزند، با وجدان خود درگیر بود که پلیس از ماجرای فروش یک نوزاد در پاتوق معتادان، اطلاع یافت و بی درنگ وارد عمل شد. نیروهای کلانتری طبرسی شمالی که می دانستند باید از وقوع این ماجرای تلخ جلوگیری کنند با هماهنگی های قضایی، این زن جوان را به همراه «یلدا» (نوزاد20 روزه) به کلانتری هدایت کردند و پس از بررسی ابعاد این ماجرا «یلدا» را تحویل کارشناسان اجتماعی بهزیستی دادند.
مادر این نوزاد که اکنون مدعی بود قصد فروش «یلدا» را نداشت و تنها دیگران او را ترغیب به فروش دخترش می کردند، بعد از آن که با دستور رئیس کلانتری طبرسی شمالی در دایره مددکاری اجتماعی مورد مشاوره های تخصصی قرار گرفت به سوالات خبرنگار ما نیز درباره سرگذشت خود پاسخ داد.
آنچه می خوانید نتیجه گفت وگوی یک ساعته با زن جوان است.
نامت چیست؟ مرا با نام مستعار «مهلا» صدا می زنند.
چند سال داری؟24 ساله هستم.
خانه و زندگی هم داری؟ قرار است یکی از بستگان شوهرم که خانه ای در حاشیه شهر می سازد، بعد از آن که ساختمان تکمیل شد اجازه بدهد آن جا زندگی کنیم.
ایرانی هستی؟ بله!
فرزندت در بیمارستان متولد شد؟ نه! من در خانه زایمان کردم اما به خاطر این که حالم وخیم شده بود، اورژانس مرا به بیمارستان شهید هاشمی نژاد برد که آن جا هم دخترم را درون ساک گذاشتم و فرار کردم چون هزینه های بیمارستان را نداشتم.
چند کلاس سواد داری؟ تا مقطع ابتدایی درس خواندم.
پدر و مادرت زنده هستند؟ بله! اما آن ها از یکدیگر طلاق گرفته اند.
چرا؟ به خاطر اعتیاد!
چه نوع موادی مصرف می کردند؟ کریستال
قبلا هم ازدواج کردی؟ بله! با پسر عمویم ازدواج کردم ولی جدا شدیم، چون دست بزن داشت!
یعنی طلاق گرفتی؟ او مرا نخواست و طلاق داد.
خودت هم معتادی؟ بله! کریستال مصرف می کنم.
قبلا چه چیزی مصرف می کردی؟ از سال 96 که به مواد مخدر آلوده شدم با کریستال اعتیادم شروع شد.
چرا؟ چون با این ماده مخدر از قبل آشنایی داشتم و پدر و مادرم آن را مصرف میکردند.
پدرت چه کاره بود؟ در نانوایی کار می کرد.
با پدر «یلدا» چگونه آشنا شدی؟ سال 96 وقتی از پسر عمویم جدا شدم با پدر «یلدا» آشنا شدم. آن ها در همسایگی ما زندگی می کردند و من گاهی به منزل آن ها می رفتم.
او هم معتاد بود؟ ابتدا مواد مخدر سنتی می کشید اما الان شیشه مصرف می کند و پلیس در تعقیب اوست.
چرا؟ می گویند سرقت کرده است.
الان با هم رابطه خوبی دارید؟ بله! اگر چه جا و مکان نداریم اما گاهی به منزل مادر شوهرم یا مادر بزرگ من می رویم!
چرا الان به کلانتری آمده ای؟ نمی دانم! چون در پاتوق وقتی از وضعیت شوهرم صحبت می کردم دیگران مرا تشویق می کردند که دخترم را بفروشم چون توان مراقبت و نگهداری از او را ندارم ولی من راضی نمی شدم. نمی دانم چه کسی به پلیس اطلاع داده بود که من قصد فروش دخترم را دارم! آن ها هم مرا به کلانتری آوردند.
چرا چنین چیزی می گفتی؟ چون مراقبت از او سخت بود حتی بستگانم می گفتند دخترت را ما نگهداری می کنیم ولی من قصد فروش او را نداشتم.
همسرت فرزندت را دیده است؟ بله! یک فردی با بستگانم صحبت کرده بود که او را بفروشم!...
به چه مبلغی قصد داشتند فرزندت را بخرند؟آن ها بین 50 تا 90 میلیون تومان پیشنهاد کرده بودند! ولی من قصد فروش نداشتم!حتی یک میلیارد هم نمی توانم بفروشم! دلم از او کنده نمی شود وگرنه یک پسر از ازدواج قبلی ام دارم.
آن پسرت الان کجاست؟ با پدرش زندگی میکند!
با همسر قبلی خودت چند سال زندگی کردی؟ 4 سال با او زندگی کردم.
مخارج اعتیادت را چگونه تامین می کنی؟ به عهده مادر شوهرم است! شوهرم هم کار می کند!
الان در کجا زندگی می کنی؟ قبلا در یک ساختمان نیمه ساز زندگی می کردم ولی بعد از به دنیا آمدن فرزندم گاهی به خانه مادر شوهرم می روم.
سابقه هم داری؟ بله! یک بار 3 ماه در زندان بودم، رفتم مواد بخرم به جرم همدستی با دیگران دستگیر شدم!
بعد از آزادی چرا دوباره استعمال مواد را شروع کردی؟ 6ماه پاک بودم اما نمی دانم چرا باز هم به سمت مواد رفتم.
می خواهی فرزندت را خودت بزرگ کنی؟ بله!
با دستورات ویژه قاضی «عابدین زاده» این زن جوان تحت حمایت های قانونی قرارگرفت و نوزادش نیز به بهزیستی تحویل شد. بررسی های بیشتر در این باره از سوی مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد ادامه دارد.