آدمربایی چهار مامور قلابی برای سرقت دلار و یورو
پانسیونداری که با همدستی یکی از ساکنان پانسیون و دو داماد خود، مردی را ربود و پول و اموالش را سرقت کرد، دستگیر شد.
رسیدگی به این پرونده زمانی آغاز شد که اوایل اردیبهشتماه جاری مردی با مراجعه به دادسرای جنایی تهران از ربوده شدن خود و سرقت اموال و پولهایش خبر داد. با طرح شکایت مرد جوان، پرونده او به شعبه ۷ بازپرسی جنایی ارجاع شد و وقتی شاکی پرونده مقابل بازپرس غلامحسین صادقزاده نشست در تشریح شکایت خود گفت: از چهار مردی شکایت دارم که من را دزدیدند و بعد هم پولها، دلارها و یورو و گوشی موبایلم را سرقت کردند.
این شاکی ادامه داد: در تهران خیاط هستم. چون جایی برای زندگی نداشتم شبها در پانسیون میخوابیدم. در تمام این مدت قصد داشتم به ترکیه و سپس اروپا بروم. برای همین شروع به جمع کردن دلار و یورو کردم. در آن پانسیون هم گفته بودم که چه تصمیمی دارم.
حتی چند نفر از من پرسیدند چطور میخواهی بروی و من چیزهایی را که یاد گرفته بودم، به آنها گفتم. مدتی قبل با پانسیونی که در آن زندگی میکردم، تسویه کردم. بعد هم به جای دیگری رفتم. یکی دو روز بعد از آنکه از پانسیون رفتم، یکی از آنهایی که با هم در پانسیون بودیم و چند بار او را دیده بودم، زنگ زد.
آن مرد که علی نام دارد، گفت میخواهد به خارج از کشور برود و از من خواست راهنماییاش کنم. گفتم هرچه بدانم به او میگویم. برای همین من را به کافهای دعوت کرد تا با او صحبت کنم. زمان قرار در کافه با علی صحبت میکردم که یکدفعه سه مرد که اسپری و شوکر داشتند سراغ ما آمدند. آن سه نفر گفتند مامور هستند و باید با آنها برویم. یکی از آن سه نفر را شناختم و فهمیدم او مدیر پانسیون است. وقتی این موضوع را گفتم آنها جواب دادند او ماموری است که در پوشش مدیر پانسیون فعالیت میکرد.
شاکی ادامه داد: در نهایت آن سه نفر، من و علی را سوار ماشین کردند و بردند. آنها در بین راه علی را پیاده کردند اما من را با خودشان بردند و به زور ۱۱ میلیون تومان پولی را که در کارتم بود، گوشی تلفن همراه به علاوه ۶۰۰ دلار و یورویی را که پسانداز کرده بودم، از من گرفتند. سپس مجبورم کردند با دستنوشتهای به آنها بدهم که من به پانسیون بدهکار بودم و اموال را به خاطر بدهی دادهام.
بازپرس صادقزاده پس از شنیدن شکایت مرد جوان به ماموران پلیس دستور داد تحقیقاتی را در این رابطه انجام بدهند. به این ترتیب مرد پانسیوندار شناسایی و دستگیر شد اما در بازجوییها گفت: شاکی سه میلیون به ما بدهکار بود و چون پول را نداد از آنجا رفت. ما برای وصول طلبمان این کار را کردیم.
متهم در اعترافاتش گفت: با همدستی یکی از بچههای پانسیون و دو دامادم این نقشه را طراحی و اجرا کردم.
بنا به این گزارش تحقیقات برای دستگیری سه متهم دیگر پرونده ادامه دارد.
چقدر بی وجدان هستن این افراد.... شهدا نیروی انتظامی کم نیستند شما رو به خون ناحق ریخته شان رحمت لباسشان نگاه دارین