اعترافات مردی که پسرش را ناخواسته به قتل رساند
مردی که میگوید به طور ناخواسته پسر خود را کشته است، به دستور بازپرس جنایی بازداشت شد تا تحقیقات تکمیلی آغاز شود.
مردی که میگوید به طور ناخواسته پسر خود را کشته است، به دستور بازپرس جنایی بازداشت شد تا تحقیقات تکمیلی آغاز شود.
شامگاه جمعه گذشته ماموران کلانتری ۱۳۰ نازیآباد در تماس با تلفن بازپرس کشیک قتل به بازپرس محمدجواد شفیعی اطلاع دادند، پسر ۱۹ سالهای بر اثر اصابت شی برنده شبیه چاقو به شکمش جان خود را از دست داده است.
به این ترتیب، بازپرس شفیعی دستور حضور تیمهای تخصصی صحنه جرم را در محل صادر کرد. کارشناسان پزشکی قانونی در گزارش اولیه به بازپرس جنایی اعلام کردند علاوه بر جراحت چاقو آثار کبودی و درگیری احتمالی روی گردن پسر فوتشده مشهود است. در ادامه، بازپرس ویژه قتل تحقیق در مورد نحوه وقوع حادثه منجر به مرگ پسر ۱۹ ساله را در دستور کار قرار داد.
پدر جوان متوفی گفتههای متناقضی را بیان کرد. این پدر داغدار در ابتدا گفت: پسرم برای انجام کاری روی چهارپایه رفته بود که تعادلش را از دست داد و زمین خود. در همان حین میله چهارپایه در شکمش فرو رفت و این اتفاق برایش افتاد.
این در حالی بود که جراحت پهلوی متوفی اصلاً شبیه برخورد با چهارپایه نبود و متخصصان پزشکی قانونی تقریباً تردیدی نداشتند که بریدگی شکم پسر جوان بر اثر شی برنده و نوکتیزی شبیه چاقو ایجاد شده است. بنابراین، پدر خانواده بار دیگر مورد تحقیق قرار گرفت و این بار گفت: اول نمیخواستم بگویم پسرم خودش را کشته است. او وقتی با من و مادرش جروبحث کرد، خودزنی کرد. بعد ما فوری او را به بیمارستان رساندیم که او یک روز هم در بیمارستان بود اما در نهایت فوت شد.
کارشناسان پزشکی قانونی باز هم صحت گفتههای پدر را زیر سوال بردند، چون معایناتشان نشان میداد جراحت ایجادشده ناشی از خودزنی نیست و قطعاً فرد دیگری، غیر از متوفی ضربه منجر به فوت را به او زده است.
به این ترتیب، پدر خانواده بار دیگر مورد تحقیق قرار گرفت و این بار حقیقت را افشا کرد. او گفت: در یکی از روستاهای اطراف تهران در اسلامشهر زندگی میکنیم. ۱۸ سال شغل من فروش سیبزمینی و میوه بود و با وانت، فروشنده دورهگرد بودم. پسرم تا پنجم ابتدایی درس خواند اما بعد ترک تحصیل کرد و کنار دست خودم میوه و سیبزمینی میفروخت. پسر خوبی هم بود. اصلاً اهل هیچ جور خلافی نبود و مشروب هم نمیخورد. در تمام این مدت هم رابطه خوبی داشتیم و واقعاً کمکحال من و مادرش بود اما از پنج، شش ماه پیش رفتارش عوض شد. مهمترین تغییر رفتارش این بود که زود عصبی میشد.
این پدر در مورد شب حادثه نیز گفت: پنجشنبه شب حدود ساعت ۸ از مراسم بلهبرون یکی از بستگان به خانه آمدیم. چند دقیقه بعد همسرم گفت همسایه به خاطر جای پارک گله کرده و گفته بهتر است ماشین را طوری پارک کنید تا ماشین ما هم جا شود. پسرم با شنیدن این حرف عصبانی شد و گفت گذشت هم اندازهای دارد، الان میروم درستشان میکنم. در حالت عصبانی میخواست سراغ همسایه برود. زیر لباسش چاقویی را گذاشت که با پارچه پوشانده بود. هر طوری بود خواستم جلویش را بگیرم. به او گفتم چاقو را بده. مقاومت کرد. در را قفل کردم که بیرون نرود و چاقو را هم از زیر لباسش برداشتم، اما او مرا هل داد تا دوباره چاقو را بگیرد. من هم عصبانی شدم. چاقو را به سمتش گرفتم، فکر کردم چاقو در پارچه پیچیده است و کاری نمیکند اما دیدم پسرم روی زمین افتاد. بعد هم گردنش به گلدان خورد. با داد و فریاد ما همسایهها به کمکمان آمدند و او را به بیمارستان بردیم اما فایده نداشت.
بازپرس جنایی این مرد را که با چشمانی گریان ماجرای منجر به مرگ پسرش را تعریف میکرد بازداشت و دستور انتقال او به اداره دهم پلیس آگاهی تهران را صادر کرد تا تحقیقات پرونده ادامه یابد.