قتل زن کارتن خواب در جنوب تهران
مرد معتاد که به دنبال کتک کاری با زن بی سرپناه موجب مرگ وی شده بود با جلب رضایت اولیای دم از جنبه عمومی جرم محاکمه شد.
رسیدگی به این پرونده از اواخر سال گذشته به دنبال انتقال پیکر نیمه جان زن ۴۰ سالهای به نام ساناز به بیمارستانی در جنوب تهران آغاز شد. آثار ضرب و جرح و کبودی روی تن زن جوان نمایان بود که به بخش مراقبتهای ویژه منتقل شد.
وی که به سختی صحبت میکرد به ماموران گفت از سوی مرد معتادی به نام پیمان که شوهر صیغهای اش بوده کتک خورده است. در حالی که تلاش برای افشای حقیقت آغاز شده بود زن جوان به خاطر شدت جراحات روی تخت بیمارستان تسلیم مرگ شد .
ردیابی مرد خشن در خانه افیونی
ماموران با اطلاعاتی که قبل از مرگ از ساناز گرفته بودند پیمان را در خانه افیونی اش در جنوب تهران ردیابی و دستگیر کردند. مرد معتاد به کتک کاری با ساناز اعتراف کرد و به بازسازی صحنه جرم پرداخت. وی در حالی در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد که توانست رضایت اولیای دم را جلب کند.
در این جلسه پیمان روبه روی قضات ایستاد و گفت: من از چند سال قبل به دام اعتیاد افتادم و به تنهایی در خانه مجردیام زندگی میکردم . بیشتر اوقات دوستان معتادم هم به آنجا میآمدند تا اینکه مدتی قبل با ساناز در پاتوق معتادها در جنوب تهران آشنا شدم .او به شدت معتاد و بی سرپناه بود .او از من خواست اجازه دهم به خانه مجردیام بیاید .مدتی او به خانه ام آمد و من او را صیغه کردم.
اما پس از مدتی چون خودم هم معتاد بود و از پس مخارج زندگی بر نمیآمدم و مدت زمان صیغهمان تمام شده بود از ساناز خواستم خانهام را ترک کند. اما او میگفت جایی برای زندگی ندارد .من به زور او را از خانه بیرون کردم .اما او دست از سرم برنمیداشت و هر چند روز یکبار به خانهام میآمد .
وی ادامه داد :از سماجتهای زن معتاد خسته شده بودم. آخرین بار وقتی به خانه ام آمد عصبانی شدم و ما با هم درگیر شدیم و کار به کتک کاری کشید .من که کنترل اعصابم را از دست داده بودم با مشت و لگد او را کتک زدم .چند دقیقه بعد وقتی دیدم ساناز بیحال روی زمین افتاده به شدت پشیمان شدم و او را به بیمارستان رساندم. اما از ترسم فرار کردم .
وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: باور کنید من قصد کشتن ساناز را نداشتم و اصلاً فکر نمیکردم ضربههایی که در دعوا به او زدهام موجب مرگش شود .من پشیمان هستم و با پرداخت دیه توانستم رضایت پدر او را جلب کنم . حالا از قضات دادگاه تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوند. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
در یکجا گفته از پس هزینه آن زن بر نمی آمده و در انتها گفت دیه زن را به پدرش داده ؟!
نعمت
نعمت بزرگیه مرگ برا همچی زنی بنظرم یه نعمت بزرگی بش بخشیده