گروگان گیری در بازار گل شادمان

بازار گل شادمان، دیگر فقط یک بازار نیست، بلکه نمادی از مبارزه با پلیدی و پیروزی نور بر تاریکی است.

گروگان گیری در بازار گل شادمان

هیاهوی همیشگی بازار گل شادمان، صبح زود هم به گوش می‌رسید. عطر گل‌های داوودی، رز و مریم، با بوی خاک نمناک گلدان‌ها در هم آمیخته بود.

اما روز گذشته (شنبه 29 دی ماه)، قرار بود عطر خون، جایگزین بوی گل‌های معطر شود. مهندس ذکریایی،  پایه گذار بازار گل و گیاه شادمان در ابتدای بازار نشسته بود و به برگه های قراردادها نگاه می‌کرد.

چند مرد با هیکل‌های ورزیده و لباس‌های تیره رنگ و هر کدام با دو چاقوی بزرگ ، در دست وارد بازار شدند. آنان چاقوهایی را در دست می‌چرخاند و به سمت بازار و مهندس ذکریایی حمله ور شدند.....

IMG_20250119_125437_517

مردان با لهجه غلیظی گفتند: یا پول رو می‌دی، یا خون می‌بینی.”

مهندس ذکریایی  می‌دانست که با اراذل و اوباش و مشتی اخاذ طرف است.او هرگز فکرش را هم نمی‌کرد که قلب بازار گل، به صحنه‌ای برای این

خشونت تبدیل شود. سعی کرد با آن‌ها مذاکره کند و به آنها گفت :“من به شما پول می‌دهم. فقط خواهش می‌کنم آسیب نزنید. بازار را تخریب نکنید زن و بچه مردم رانترسانید

اما مردان خندید. “ما فقط پول نمیخوایم. می‌خوایم همه بفهمن کی اینجاست.

یکی از مردها به سمت مردم حمله کرد. دومی، به تخریب اموال کسبه  پرداخت و دو نفر هم با گروگان گرفتن مهندس ذکریایی سعی داشتند، ایشان را بربایند. 

photo_۲۰۲۵-۰۱-۱۹_۱۰-۴۱-۵۵

مهندس ذکریایی،  پایه گذار بازار گل و گیاه شادمان با لحنی آرام و محکم،به آنها می گفت که این بازار، ثمره سال‌ها تلاش و زحمت او و دیگر فروشندگان گل و گیاه است. او با صبر و

حوصله، به آنها توضیح داد که قانون از او و کسب وکارش حمایت می‌کند. از طرف دیگر، معتمدان و مشتریان وفادار بازار، به حمایت از او برخاستند. آنها بادیدن مهندس ذکریایی و احترام و صداقت او، خود را موظف به دفاع از او در مقابل آدم ربایان دانستند.

یکی با چاقو به میز کوبید و با خشونت گفت: “حرف نزن. فقط ساکت باش و گوش کن و یکی دیگر از آنان با فحاشی همه را مبهوت نموده بود.

مهندس ذکریایی را به زور و در روز روشن داشتند می دزدیدند.

آری. بازار شادمان، دیگر آن جای امن و آرام نبود و خون برادر اقای محمد رضا ذکریا همه

زمین را گرفته بود و  کسبه بازار به طور مخفیانه، با پلیس تماس گرفتند و خبر دادند. پلیس هم به سرعت وارد عمل شد. نیروهای ویژه، بازار را محاصره کردند .

مهندس ذکریایی، با کمک پلیس و کسبه ، از بند آدم رباها رها شد. اگر  ماموران پلیس به موقع حضور نمیافتند معلوم نبود سر مهندس چه می اومد

photo_۲۰۲۵-۰۱-۱۹_۱۰-۳۱-۱۷

در این رویارویی ده ها نفر منجمله ماموران پلیس و کسبه هم هدف ضربات چاقو آدم رباها قرار گرفتند .

آری بازارگل شادمان، بار دیگر آرام شد، اما زخم این حادثه، برای همیشه در دل‌ مردم و کسبه بازار باقی ماند.

این رویداد، یک یادآوری بود. یادآوری از اینکه، گاهی در دل شلوغ‌ترین مکان‌ها، چه اتفاقات شومی ممکن است رخ دهد و اینکه شهامت و ایثار مردم  وکسبه و پلیس فداکار  می‌تواند زندگی‌ها را نجات دهد. بازار گل شادمان، دیگر فقط یک بازار نبود، بلکه نمادی از مبارزه با پلیدی و پیروزی نور بر تاریکی بود.

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید