درگیری خیابانی با تصادف مرگبار پایان یافت
خرداد ۱۴۰۳ گزارش یک تصادف منجر به جرح به مرکز فوریتهای پلیسی اعلام شد. مأموران پس از حضور در محل سانحه در بلوار اندرزگو دریافتند یک خودروی کوئیک با مردی 60 ساله به نام خسرو برخورد کرده و مرد میانسال از ناحیه سر بشدت مصدوم شده است. وی به بیمارستان منتقل و راننده و خودروی او توقیف شد.

ساعتی بعد از بیمارستان خبر رسید که خسرو به خاطر شدت جراحات وارده فوت کرده است.
راننده خودرو در توضیح ماجرا به مأموران گفت: «در حال گذر از خیابان بودم که ناگهان مردی جلوی ماشینم پرت شد. اینقدر سریع این اتفاق افتاد که نتوانستم واکنشی نشان دهم. باور کنید انگار کسی او را مقابل خودروی من هل داد.»
تحقیق و بررسی درباره اظهارات متهم
در ادامه مأموران برای تأیید صحت اظهارات راننده به سراغ شاهدان و دوربینهای مداربسته محل رفتند و پس از تحقیق، اظهارات راننده تأیید و مشخص شد خسرو دقایقی پیش از وقوع سانحه با مرد جوانی که راننده یک خودروی شاسی بلند بوده درگیر شده و راننده او را هل داده که خسرو تعادلش به هم خورده و به داخل خیابان افتاده، خودروی کوئیک عبوری نیز با او برخورد کرده و راننده خودروی شاسی بلند هم فرار کرده است.
دستگیری راننده فراری
با مشخص شدن این موضوع، پرونده به کارآگاهان دایره قتل سپرده شد و راننده فراری به نام بابک شناسایی و دستگیر شد.
بعد از تکمیل تحقیقات در مرحله دادسرا و با توجه به اینکه محل وقوع حادثه محل تردد خودرو بوده، اقدام بابک نوعاً کشنده تلقی شده و پرونده با صدور اتهام مباشرت در قتل عمدی برای رسیدگی به شعبه 2 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت؟
در ابتدای جلسه فرزندان مقتول به عنوان اولیای دم تقاضای قصاص کردند.
سپس بابک به جایگاه رفت و گفت: «روز حادثه برای انجام کاری به بلوار اندرزگو رفته بودم از آنجایی که به خاطر شلوغی آن منطقه پیدا کردن جای پارک دشوار بود دقایقی دنبال جای پارک میگشتم تا اینکه خودرویی را درحال خروج از پارک دیدم. ایستادم تا پس از خروج او خودروام را پارک کنم. برای اینکه خودرو راحت از پارک خارج شود من قدری عقب رفتم اما به یکباره صدای فریاد مردی را شنیدم وقتی به عقب نگاه کردم یک خودروی پراید را دیدم که رانندهاش با لحن تندی به من اعتراض میکرد.از ماشینم پیاده شدم و علت اعتراضش را پرسیدم که او شروع به فحاشی کرد و مدعی شد نزدیک بوده که با خودرواش تصادف کنم. من هم در جواب به او گفتم حالا که تصادف نشده چرا فحش میدهی که او لحنش را تندتر کرد و به فحاشی ادامه داد بعد با هم درگیر شدیم و من در یک لحظه با دو دستم او را به عقب هل دادم اما ناگهان تعادلش را از دست داد و با خودروی کوئیکی که از آنجا رد میشد برخورد کرد.»
قاضی از متهم پرسید: فکر نکردی ممکن است هل دادن شما منجر به سانحه و مرگ شود؟
متهم جواب داد: واقعاً فکر نمیکردم این اتفاق بیفتد.
پس از اظهارات متهم قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
بابک راننده شاسی بلند بعلت اینکه پس از هل دادن مرد ۶۰ ساله شاهد برخورد وی با خودروی عبوری بوده و از محل متواری شده است قاتل شناخته شده و باید اعدام شود.