وکیل پایه یک دادگستری در گفتگو با خبرفوری پاسخ داد
دختر چطور میتواند بدون اذن پدر ازدواج کند؟
وکیل پایه یک دادگستری راههای ازدواج دختران بدون اذن پدر را تشریح کرد.
مصطفی زارعی شرق در گفتگو با خبر فوری اظهار داشت: در مواقعی که دسترسی به پدر وجود ندارد یا پدر با دلایل غیر موجه با ازدواج دختر مخالفت کرده و فردی که دختر قصد ازدواج با آن را داشته فرد موجهی بوده است معمولا دختر میتواند با دادخواستی که به دادگاه خانواده میدهد، اذن ازدواج بگیرد.
او با این حال تاکید کرد: همه اینها در شرایطی است که دختر باکره باشد؛ اگر باکرگی برای دختر مطرح نباشد اذن پدر ساقط میشود و نیازی به مراجعه به دادگاه نیست.
مشروح گفتگو را در ادامه بشنوید.
منبع: خبرفوری
76
نمیخواد بیشتر از این پدر مادرها را نزد نسل حدید بی حرمت کنید سواد و قانونتان تو سرتون بخور
دختر بالای سی سال اذن پدر نمیخواهد دخالتبیجای مشاوران فاسد ازدواج نزدیک به ده میلیون دختر بالای سی رو دست جامعه گذاشته که روز به روز قدرت باروری رو از دست میدن با این وضعیت دولت تا یک دهه دیگه باید به فکر ایجاد شهرک هایی برا زنان سالمند باشه که درامد زندگی ندارند وبعضا هم پرستار می خوان مخفی کردن سن فرزند اوری دختران خیانت محض است موقعی که جوانان نه کار دارند نه سرپناه فقط یه فوق لیسانس یا باید دختران شرایط رو بفهمند ویا یک عمر تنهایی رو تحمل کنند هزینه دولت در بخش ازدواج وفرزند اوری زیر صفر است البته دادگاهها ووکلا درامد های هنگفتی از طلاق به جیب میزنند . دختری که سی ساله میشه اگر بخواد باز هم تنوع طلبی کنه ومنتظر بهترین باشه تا ابد رو دست خانواده میمونه فاصله سنی در مورد دختران زیر سی منطقیست بالای سی که احتمال فرزند اوری کمه . فاصله سنی وتفاهم بی معنیست اگه فرزندی نباشه جوانها ترجیح میدن همون ساعتی زندگی کنند خطر مهریه وزندان هم ندارد
کی از دست این قوانین اصل حجر راحت می شیم خدا داند....
مطلب بسیار مفیدی هست. ممنونم
اصلا ازدواجی به خاطر مشکلات کاری و اقتصادی در کار هست؟؟؟
قبلا هم همین بوده
بعضی پدرها کاملا دیکتاتوری عمل میکنن با داشتن این اختیار گاهی تا وقت مرگ نمیزارن دخترشون ازدواج کنه دختر بخاطر آبروی همون پدر نمیخواد از طریق دادگاه اقدام کنه متاسفانه قانونی نیست که با سن دختر ای مجرد الان هماهنگ باشه
کاملا همینطوره. یک نمونش همکار خود من که 25 سال دیر ازدواج کرد. ایشون مادرش فوت کرده بود. پدر ظالم و ناجوانمردش بعد از رفتن همه فرزندان سر زندگیشون او را برای خانه داری و تصاحب درآمدش گرو گرفته بود. بنده خدا هم از لحاظ نجابت به مادره رفته بود و علیرغم اطلاع از جوانب حقوقی، فقط برای حفظ ابروی خانواده اش در روستا صدایش درنمی آمد. بالاخره با پادرمیانی دامادشون که پسرعموش نیز هست از دست این پدره رها شد. افسوس که الان دیگه نمیتونه بچه بیاره------ جالبه که بدونید ساکن یکی از روستاهای اطراف تهرانند نه مثلا مناطق محروم و دور افتاده!!!
f بیطرف اینقدر دروغ و جو پراکنی نکن اولا این داستان سرایی که می کنی نه کسی دیده و نه کسی شنیده و تخیلات ذهنت رو به صورت مرد ستیزانه هم بروز نده اگر تو با خودت مشکل داری به عموم نسبت نده راستی اسم بیطرف هم از خودت بردار چون سر به پا با غرض و مشکل داری حرف میزنی
عملأ این اذن پدر فورمالیته است وباعث بی آبرو شدن پدر میشود وبا توجه به شرایط روز اگر پدر به هر دلیلی مخالف باشد دختر خود را در اختیار شخص میگذارد وبه عابد میگوید که باکره نیستم وبا یک نامه تمام دین وشرع وقانون را دور میزند یعنی پدر، مرد، شوهر،این حرفها عملأ فرمالیته است واین موضوع هم در جامعه در حال افزایش است دست قانون گذاران درد نکندکه عملأ با مردان در ستیز هستندومردان نگون بخند حمبالی بیش نیستند وفقط بهره کشی میشود از آنها وشاید هم حقشان است !!!!؟
درفرهنگ وآداب وسنن ایرانیهاآنچه خیلی مهم است باکره بودن دخترست . تغییروتحولات وفن آوریهای روزدنیا ودردسترس قرار گرفتن آنها خیلی از سنتهای گذشته را ازبین برده است .قوانین موجود کشور ماهم هرچند گفته میشود منبعث ازاحکام ثابت ومتغیراسلام سرچشمه میگیرد لیکن درعمل خصوصا درحال حاضر پاسخی مناسب به نیازجوانان را درخود ندارد.پیچیدگی جوامع بشری چیزی نیست که بسادگی ازکنارآن گذشت .بحث دوشیزه ویاناشزه بودن ویا لزوم اجازه پدرویاعدم نیازاجازه پدر بحسب قوانین موجود پاسخگونیست زیرابااستفاده از علم پزشکی ناشزه رابه دوشیزه ودوشیزه را به ناشزه براحتی میتوان تغییر داد اما قانون دراینجا ناتوان ازپاسخ است. تمام ویا اکثرمصائب جامعه درازدواج جوانان علاوه برآنکه گفته شده ریشه در اقتصادودانش اجتماعی دارد بطوریکه گاه وبیگاه به اوضاع سیاسی آن کشور هم برمیگردد . زمانیکه اوضاع سیاسی مطلوب نباشدبدنبالش اقتصادهم خوب نخواهد بود ودانش اجتماع هم بحسب دنیای مجازی مرزها را شکسته ودردل خانواده ها نفوذ کرده و خیلی از اصولی که قبلا پذیرفته شده بوده هم اکنون زیرپا گذاشته اند .دولتها بجای کمک به تشکیل زندگی موانعی را درچارچوبهای برنامه های پنج ساله کشوربرای آیندگان ترسیم کرده اند وهیچگاه هم آمار وارقامی دراین خصوص به ملت نمیدهند چون میدانند ارائه آنها سرزنش جمعی مردم نسبت به دولتها را بهمراه خواهد داشت .این وکیل محترم هم باید علمی تر سخن میگفت .
قوانین مسخره گاهی دختر مشخص و باسواد و صاحب شغلی بایه مادرصبوری که سالها به پاش رنج کشیده باید بره زندان از پدر قاتل و مواد فروشش اجازه ازدواج بگیره یا بره دنباش پیداش کنه حداقل سن رو در ازدواج مدنظر بگیرن برن قانون ازدواج زیر ۱۸ رو با یه پیر مرد اصلاح کنن تازه الان هم که از برکت صاحبان دولت ازدواجی نمونده کاری نمونده امید به ادامه نسل هم که صفر
در این زمانه پدر عملا نقش هویج رو بازی می کنه . تلخه اما حقیقتی است که در جامعه جریان داره و نسل حاضر به آن معتقده " حالا بعضی از بچه ها رعایت می کنند و موضوع رو بصورت تلویحی و ضمنی بیان می کنند .
اذن پدر یعنی کسی که با تجربه تر است وخیر خواه فرزند استثنا هم وجود دارد پدری که آلوده به مخدر یا محجور است توان اندیشه ندارد که جد پدری بجای او تصمیم میگیرد ودادگاه وای کاش در مورد پسران زیر ۳۵سال هم این قانون اعمال میشد تا جلوی سوء استفاده ها ازپسران هم گرفته میشد نظر شخصی بنده مهریه بیش از پنج سکه یعنی تباهی پسر ونارنجکی بدون ضامن زیر سرش ولی مصیبت بزرگتر اینکه دادگاه متوجه میشود واقرار دختر را هم میشنود که رابطه نامشروع داشته به عنوان جایزه حکم غیره باکرگی به دختر میدهدتا بتواند خدا وسنت وپدر وخانواده را بی آبرو کند که لعنت بر باعث این گونه قوانین بی دروپیکر وحرمت شکن وعامل فحشا
با ناشناس موافقم زیرا باید برای پسران این مهریه من درآوردی که باعث سو استفاده زنان از مردان شده هر چه زودتر حذف بشه زیرا دلیلی ندارد که جوان پسر برای زن گرفتن به خواهد خودش را در بند زن کند که تا آخر زندگی برده زن باشد مگر زن چه ارزشی دارد که بخواهی خودت را اینگونه در بند کنی تازه زنان اگر بخواهند شوهر کنند باید تضمین و پول و یا سندی به مردان بدهند زیرا در وضعیت کنونی تمام خیانت ها زیر سر زنان است اگر غیر از این باشد زن بی زن زنها پهلوی مادرشان بمانند بهتره
کو ازدواج واقعی / گشتم نبود نگرد نیست/طرف خیییلی زبل باشه خودشو جمع کنه
اجازه مگه می گیرند ؟
در اسلام فلسفه واجب بودن اذن پدر یا جدپدری جهت ازدواج دختران باکره مربوط به موقعی بود که دختران در شبه جزیره عربستان در ابتدای سن بلوغ (9 سال تمام قمری) ازدواج می کردند و چونکه سن بلوغ متفاوت از سن رشد عقلی (یعنی 18 سال تمام قمری) بود و دختران نوجوان بدلیل صغر سنی و عدم رشد عقل نمی توانستند غبطه و صلاح خود را تشخیص دهند از اینرو ازدواج دختران باکره نوجوان منوط به اجازه پدر یا جد پدری شده بود. الآن که برخی دختران باکره کشور ما نزدیک به سن یائسگی قرار دارند دیگر نیازی به اخذ اذن و اجازه پدر یا جدپدری خود ندارند چونکه از لحاظ رشد عقلی بیش از حد لازم رشد کرده اند و اخذ اجازه در این شرایط معنا و مفهوم و فلسفه خود را از دست داده است.
واللاه با این وضعیت دخترهای ما با اذن پدر هم نمیتونن دیگه ازدواج کنن موندن بیخ ریشمون!!!!