مرکز جهان کجاست؟/ پاسخی ساده به پرسشی پیچیده
ممکن است این سؤال برای شما هم پیش آمده باشد که مرکز جهان هستی کجاست یا اینکه مرکزی میتوان برای آن تصور کرد؟
صرف نظر از این که از کدام جهت به آسمان نگاه میکنیم یا تلسکوپها و ابزارهای ما چه فاصلهای را نشان میدهند جهان تقریباً یکسان به نظر میرسد. تعداد کهکشانها، انواع کهکشانهای موجود، تعداد ستارگان موجود در آنها، چگالی ماده عادی و ماده تاریک و حتی دمای تابشی که مشاهده میکنیم همه یکنواخت هستند. در واقع بزرگترین تفاوتهایی که ما مشاهده میکنیم تابع این نیست که به کدام جهت نگاه میکنیم، بلکه تابع این است که دنبال چه چیز میگردیم. هرچه دورتر نگاه کنیم، جهان را در گذشتۀ دورتر میبینیم.
ساختار فضا به خودی خود در حال تکامل است و باعث میشود نور در حال حرکت در فضا مدام تغییر کند و کهکشانها و دیگر اجسام مولد نور نیز در این فضا در حال حرکت هستند و خودِ فضا را نیز تغییر میدهند. آیا جهان در حال بزرگتر شدن است یا کوچکتر شدن است؟ هر دو نظریه ادعاهایی در این باره دارند و شواهدی برای ادعای خود ذکر میکنند. با مشاهده بسیاری از اجسام در فواصل بسیار زیاد، میتوانیم از روندهای تغییر و تکامل کیهان تا حدی باخبر شویم.
بسیاری از شواهد نشان میدهند که جهان در حال گسترش است. معادلات نسبیت عام میتوانند پیشبینی کنند که جهان از نظر اندازه، فاصلۀ جداسازی و میزان انبساط آنی در هر نقطه چگونه بوده، چگونه است و چگونه خواهد بود.
جهان در حال گسترش اصلاً شبیه یک انفجار نیست که اجرام آن مثل ترکشهایی به اطراف پراکنده شوند؛ بلکه جهان در حال گسترش بیشتر شبیه به یک خمیر نان است که در حال بزرگتر شدن است. فضا به خودی خود یک خمیر است و کهشکشانها شبیه به ذراتی که درون آن قرار دارند.
در ظاهر هر کهکشان دارد برای خودش حرکت میکند اما اگر تمثیل خمیر نان در حال ور آمدن را در نظر بگیریم هیچ حرکتی جدای از دیگر حرکتها نیست. حالا چطور میتوانی بفهمیم این توپ خمیری چقدر بزرگ است و مرکز آن کجا است و ما در کجای آن قرار داریم؟ پاسخ این سؤال فقط وقتی ممکن است که بتوانیم فراتر از لبۀ این خمیر را ببینیم و البته نمیتوانیم.
توپ خمیری که نشان دهنده جهان ماست چقدر می تواند بزرگ باشد، چقدر فراتر از دید ما است؟ آیا واقعا توپ است؟ آیا مرکز دارد؟ آیا محدود است؟
این سؤالات را تاکنون نتوانستهایم جواب بدهیم. تنها چیزی که میتوان نتیجه گرفت این است که جهان کاملاً با نسبیت عام سازگار است. یعنی هر کشمکشی درونِ خمیر که نمیتواند فراتر از لبۀ خمیر را ببیند اگر ببیند که چیزهای دیگر از او دور میشوند میتواند نتیجه بگیرد که «من در مرکز هستم».
فهم مرکز و یا جهت حرکت جهان وابسته به موضع ناظر است و فواصلی که میتواند مشاهده کند. جهان میتواند بزرگ باشد، میتواند به حال انقباض برگردد یا بی نهایت باشد، ما نمیدانیم. آنچه ما به آن اطمینان داریم این است که جهان در حال انبساط است، اشعهای که از آن عبور میکند به طول موج های طولانیتری کشیده میشود، چگالی آن کمتر میشود و اجسام دورتر مانند گذشته ظاهر میشوند. اینکه بپرسیم مرکز عالم کجا است پرسشی عمیق است اما واقعیت این است که جهان مرکزی ندارد.
منبع: ایرنا
66
از نظر مرکز گرایان ایرانی ، مرکز همه چیز و همه جا تهران است.
ما که پاسخی ندیدیم
با عرض سلام خدمت نگارنده مطلب: این جمله شما " تنها چیزی که میتوان نتیجه گرفت این است که جهان کاملاً با نسبیت عام سازگار است. یعنی هر کشمکشی درونِ خمیر که نمیتواند فراتر از لبۀ خمیر را ببیند اگر ببیند که چیزهای دیگر از او دور میشوند میتواند نتیجه بگیرد که «من در مرکز هستم». " با جمله پاراگراف اخر همخوانی ندارد . شما هر کجای کائنات بایستید میتونید مدعی باشید اینجا مرکز کائناته ، چرا که هر کجای کائنات باشید کره ای( فرضی ) به شعاع 28 میلیارد سال نوری در اطراف شماست . کائنات را میشه به سطح یک بادکنک تشبیه کرد که یک مورچه روی آن راه میرود ، و هیچگاه نمیتواند انتهایی رای آن پیدا کند .
انسانها به همون مقدار که فاصله ها رو کشف میکنن، (مثلاً فاصله راه شیری تا آندرومدا) نسبت یک به همون مقدار، درکی از فضا ندارن، این ابزاری هم که دست بشر هست ، خیلی ابتداییه، که بخواد موقعیت خودشو در فضا پیدا کنه، البته اون ابزاری که اون انسانها اختراع کردن، ما تو خواب هم نمیبینیم، اینجا نهایت دم ماه رمضون با کلی هزینه و دادار دودور با یه تلسکوپ دانش آموزی بخوان هلال ماه و رؤیت کنن،بجای اینکار یه کارگر از سر میدون بیارن، ببرن تو بیابون، بگن طاق باز بخواب هر موقع ماه و دیدی یه زنگ بزن.. خلاصه که یه بابایی میگه :همه حدود بینش خود را با مرزهای جهان اشتباه میگیرند...
مرکز جهان ایران است با صدور انقلاب به جهان ما مرکز جهان هستیم ۴٠ساله مرکز جهان هستیم زکی به مقاله نویس
مرکز جهان خونه ما هست باور نداری برو متر کن!