داستان
دخترم بعد از تولد فرزند جدیدمان، بیقرار شد
رفته بودم دیدن یکی از دوستان قدیمیام. چون فرزند دومش به تازگی متولد شده بود، یک چشم روشنی هم خریده بودم و در کنارش، یک عروسک هم گرفته بودم برای فرزند اولش، مرجان. عروسک را که دادم به مرجان، ذوق کرد و مشغول بازی با آن شد.
بعد برادر نوزادش را در آغوش گرفتم و کمی به زبان کودکانه با او حرف زدم. ناگهان مرجان عروسکش را کنار انداخت و دوید سمت برادرش و یک نیشگون محکم از لپ او گرفت، جوری که حسابی قرمز شد! دوستم رو کرد به من و آهسته گفت: «میبینی چی کار میکنه؟ همش دنبال یه فرصت میگرده که یه جوری حرصش رو سر این بچه خالی کنه! اگر یک لحظه ازش غفلت کنیم یا موهاش رو میکشه یا نیشگون میگیره یا یه چیزی پرت میکنه طرفش! دیگه نمیدونیم باهاش چی کار کنیم؟» تعجب کردم و گفتم: «مرجان که خیلی دختر خوب و آرومی بود!؟» دوستم گفت: «بود اما الان دیگه نیست. از وقتی این بچه به دنیا اومده به شدت عصبی و بی قرار شده. انگار شده یه بمب متحرک!» زیرچشمی نگاهی به مرجان انداختم.
دوباره رفته بود سراغ عروسکش و مشغول بازی شده بود اما حواسش به ما و نوزاد هم بود! چهره معصومی داشت و یک لحظه، دلم برایش سوخت. میتوانستم حس و حالش را درک کنم. کودکی وارد خانوادهشان شده بود و تقریباً تمام توجهی را که پیش از این مختص او بود، به سمت خودش جلب کرده بود. دیگر نمیتوانست مرکز توجه باشد، مگر با همین کارهای عجیب و غریب! دیگر نگاهها بیشتر از اینکه به سمت مرجان باشد، به سمت نوزاد بود. مادر هم اغلب اوقات روز یا مشغول شیر دادن به برادر کوچکش بود یا در آغوش گرفتن و آرام کردن گریههای مداومش یا تعویض پوشکش و ... . با خودم گفتم شاید حق داشته باشد که خشمگین باشد اما چطور میتوانیم به او کمک کنیم با این احساسات منفی کنار بیاید؟
چرا بچهها حسادت میکنند؟
بیشترین میزان حسادت را شاید «بچههای اول» تجربه کنند، زیرا تا قبل از تولد فرزند دوم، حکم پادشاه خانه را داشته و صددرصد توجه والدین را دریافت میکردهاند، اما بعد از تولد بچه دوم، حتی در ایدهآلترین حالت ممکن، تنها ۵۰ درصد توجه والدین را میتوانند از آن خود کنند. جالب اینجاست که هرچند معمولا کودکان وسط، کمتر از بچههای اول و آخر توجه و محبت دریافت میکنند یا از امکانات برخوردار میشوند، با این حال خیلی به خواهر و بردار کوچکتر یا بزرگتر خود حسادت نمیورزند. همچنین هرچه والدین تلاش بیشتری برای برقراری عدالت بین فرزندان، چه در زمینه توجه و محبت و چه در زمینه تهیه امکانات داشته باشند، احتمالاً حسادت کمتری بین فرزندان ایجاد میشود. با این حال و با وجود تمام تلاشهای والدین، بازهم ممکن است حسادت -به ویژه در سنین پایین- ایجاد شود.
با حسادت کودکانمان چه کنیم؟
کودکان کم سن و سال معمولا توانایی بیان احساسات خود در قالب کلمات را ندارند و دقیقاً به همین دلیل که نمیتوانند با زبان، احساسات خود را ابراز کنند، سعی میکنند با اعمالشان ناراحتی خود را نشان دهند. مثلاً آنها به جای اینکه بگویند من از توجه و محبت شما به خواهر کوچکترم ناراحتم، ممکن است به او حمله کنند یا موهای او را بکشند یا رفتارهای پرخاشگرانه دیگری انجام دهند مانند آسیب رساندن به وسایل. والدین باید تلاش کنند به کودکان بیاموزند که احساسات خود را بشناسند و از طریق کلمات آن را بیان کنند. مثلا میتوانید به او بگویید: «میدونم از اینکه ما برای برادر کوچکت وقت زیادی صرف میکنیم و دیگه مثل قبل نمیتونیم برای تو وقت بذاریم، عصبانی هستی اما کتک زدن اون مشکل رو حل نمیکنه. هر وقت عصبانی هستی بیا با من حرف بزن» یا بگویید: «فکر میکنی اون نمیذاره من تو رو دوست داشته باشم؟ از دستش ناراحتی؟ من همیشه تو رو دوست دارم اما خواهرت چون کوچک تره، به مراقبت بیشتری نیاز داره.» یا مثلا وقتی به خاطر دفتر پاره شدهاش، برادرش را میزند، میتوانید بگویید: «از اینکه برادرت دفترت رو پاره کرده، عصبانی هستی؟ من هم اگر جای تو بودم عصبانی میشدم اما تو اجازه نداری اون رو کتک بزنی. به جای این چه کار دیگهای میتونی انجام بدی؟»
در خفا هم بین فرزندانتان تفاوت نگذارید
حتی به دور از چشم آنها به یکی بیشتر از دیگری محبت نکنید زیرا کودکان به سرعت متوجه این تبعیض میشوند. نکته مهم دیگر این که وقتی را که با یکی از کودکان خود میگذرانید، سعی کنید فقط با او باشید و به او تمرکز کنید. در آن لحظه به کودک خود اجازه دهید احساس کند او تنها فرزند خانواده است. وقتی با یکی به گردش میروید، فکرتان را معطوف فرزند دیگرتان نکنید، دایم راجع به او صحبت نکنید، برایش هدیه نخرید و آن لحظات را به طور کامل در اختیار کودکی باشید که با شماست.
حسادت فرزندتان را بپذیرید
یک وقتهایی هم لازم است با فرزندتان همدلی نشان دهید و احساسات او را بپذیرید، حتی حسادت او را. برای مثال وقتی کودک شما به خاطر کادویی که خواهر کوچک ترش گرفته، ناراحت است به جای سرزنش کردن احساس حسادتش، به او بگویید «من هم وقتی کوچیک بودم و خواهر یا برادرم هدیهای میگرفت، حسودی میکردم». با این کار او مطمئن میشود که چنین احساساتی پذیرفتنی هستند. برای آرام کردنش بگویید: «تو هم حتما روز تولدت هدیهای خواهی گرفت».