9 اشتباه مرگبار در پساطلاق
جدایی یکی از تلخترین اتفاقاتی است که ممکن است برای یک زنوشوهر بیفتد اما یک سری رفتارها شرایط دو طرف را بدتر و بغرنجتر خواهد کرد.
امیدواریم هیچ طلاقی نباشد. اما متاسفانه کماکان شاهد این اتفاق تلخ هستیم که موجب دگرگونی مسیر زندگی میشود، بنابراین بخشی از خود فرد (زن یا شوهر) در این مسیر آسیب میبیند. البته اگر از جنبهای دیگر نگاه کنیم، طلاق میتواند فرصتهایی را برای تغییر فراهم کند. در این مطلب قصد داریم به این مطلب بپردازیم که چطور بعد از طلاق، بتوانیم تغییرات رفتاری درستی داشته باشیم و از پیامدهای آسیب رسان طلاق در حد امکان بکاهیم. به هر دلیلی که متاسفانه طلاق گرفتهاید، توصیه میکنیم نکاتی را که در ادامه مطرح میشود، برای کمک به خودتان انجام دهید.
بیخیال بدگویی از همسر سابقتان نمیشوید
همسر سابقتان، زمانی همسر شما بوده و اکنون از یکدیگر جدا شدهاید. ویژگیهای مثبت و منفی او دیگر ارتباطی به شما ندارد؛ اگر به دلیل خصوصیات منفی او از یکدیگر جدا شدهاید، گلایه کردنتان، دوباره برای شما یادآور همان خصوصیات است و باعث ناراحتیتان می شود. به خصوص اگر در حضور دیگران این کار را انجام دهید چراکه با حمایت دیگران، احتمالا بیشتر به این نتیجه میرسید که شما قربانی بودهاید. بهتر آن است که برای رشد شخصی خودتان تلاش کنید و آن ویژگیهای منفی را از خود دور سازید.
پیگیر زندگی خصوصی همسر سابقتان میشوید
از دنبال کردن زندگی همسر سابقتان بپرهیزید؛ اگر دایم در حال مقایسه شرایط خود و همسر سابقتان بعد از طلاق هستید، بهتر است از این کار دست بکشید. ممکن است همسرتان بعد از طلاق وضعیت بهتری نسبت به شما داشته باشد که این امر احتمالا خشم یا حسرت شما را برمیانگیزد یا اگر وضعیت بدتری داشته باشد، موجب غرور و احساس خودبرتربینی شما شود؛ حال که تصمیم گرفتهاید از او جدا شوید، باید تلاش کنید تمام ابعاد وجودتان اعم از فکر و احساستان را هم از او جدا کنید. البته این کار آسانی نیست و نیاز به تمرین دارد.
افراطی به خوبیهای همسرتان فکر میکنید
از فکر کردن افراطی به خوبیهای همسر سابقتان دوری کنید؛ واقعبین باشید، شما برای مدتی با همسرتان زندگی کرده و خوبیها و بدیهای او را دیدهاید، با وجود این تصمیم به جدایی از یکدیگر گرفتهاید. اکنون طلاق اتفاق افتاده و فکر کردن به خوبیهای همسرتان باعث آزار شما میشود. میتوانید برای مدیریت احساسات و افکارتان با یک دوست یا خانواده خودتان یا یک مشاور صحبت کنید.
نقش والدی را جدی نمیگیرید
اگر فرزند یا فرزندانی دارید، به خاطر داشته باشید که با طلاق تنها نقش همسری شما به پایان رسیده است ولی نقش والدینیتان همچنان پابرجاست. از بدگویی درباره همسرتان نزد فرزندان بپرهیزید. همسر سابق شما، پدر یا مادر فرزندتان است و او همچنان به هر دو نفر شما نیاز دارد. حال که با طلاق از این موهبت محروم شده است، تلاش کنید بیش از این آسیب نبیند و تصویر پدر یا مادر را در ذهن او خراب نکنید. برای اینکه فرزندتان بتواند با هر دو نفر شما ارتباط داشته باشد، با کمک همسر سابقتان برنامهریزی کنید.
برای رشد شخصیتان برنامهریزی نمیکنید
به رشد شخصی خودتان بپردازید تا بهتر بتوانید از عهده مسئولیتهای زندگی برآیید. اگر خانم یا آقا هستید، احتمالا کمی بعد از طلاق، متوجه شدهاید که همسرتان در انجام برخی کارها بهتر از شما عمل میکرد. اکنون همه مسئولیت بر دوش شماست و باید در برخی زمینهها مهارتهای لازم را کسب کنید. مثلا ممکن است لازم باشد درست خرید کردن را بیاموزید، احساسات خود را مدیریت کنید، کمی خانهداری یاد بگیرید، بیاموزید چطور با فرزندتان بهتر ارتباط برقرار کنید و... .
مدیریت دخل و خرج را یاد نمیگیرید
بیاموزید بر دخل و خرجتان، مدیریت داشته باشید. با جدایی از همسرتان، همانطور که بخشی از هزینههای مالی کاسته شده، بخشی هم بر آن افزوده شده است؛ تا زمانی که دوباره دستتان بیاید که چطور دخل و خرجتان با هم همخوانی داشته باشد، محتاط باشید. میتوانید از کتابها یا مجلاتی درباره مدیریت مالی کمک بگیرید.
به تنهایی و افسردگی روی میآورید
بعد از طلاق احتمالا احساس تنهایی یا افسردگی و ناراحتی به شما دست میدهد. برای کمک به حال خوب خودتان، با دوستان و اطرافیان بیشتر ارتباط برقرار کنید. برخی پیامدهای ناخوشایند به دنبال طلاق اتفاق میافتند، خودتان بیشتر به آن ها دامن نزنید و کارهایی را برای کاهش آنها انجام دهید. مثلا میتوانید با کسانی که تجربهای مشابه شما دارند، ارتباط بگیرید و از تجربههای هم برای زندگی بهتر استفاده کنید.
حد و مرز برای دیگران تعیین نمیکنید
طوری رفتار کنید که دیگران حدود خودشان و شما را رعایت کنند؛ از آن جا که مطلقه بودن در جامعه ما چندان پذیرفته نیست، ممکن است برخی افراد بعد از شنیدن اینکه شما طلاق گرفتهاید به خصوص اگر خانم باشید، در پی سوء استفاده از این موضوع باشند. این خودتان هستید که به دیگران پیام میدهید چطور با شما رفتار کنند. از آنجا که شما نمیتوانید با همه این افراد درگیر شوید یا از آنها بخواهید مطابق میل شما رفتار کنند، بهتر است طوری در اجتماع ظاهر شوید که اجازه رفتارهای نامناسب و بعضا غیراخلاقی را به کسی ندهید.
خیلی زود به ازدواج مجدد فکر میکنید
اگر به ازدواج مجدد فکر میکنید، همه جوانب آن را در نظر بگیرید؛ با وجود تجربه قبلی و جدایی از همسر سابق تان، اکنون برای ازدواج مجدد لازم است دقت بیشتری به خرج بدهید، زندگی آنقدر به افراد فرصت نمیدهد که اشتباهی را دوباره تکرار کنند. اولا باید حداقل شش ماه از ازدواج قبلیتان گذشته باشد تا با نگاهی که کمتر رنگ و بوی احساسی دارد، تصمیم به ازدواج بگیرید و در ضمن قبل از گرفتن تصمیم نهایی به علتهای طلاقتان فکر کنید، در ازدواج مجدد نباید دوباره به همان مشکلات برخورد کنید. با خودتان فکر کنید که دقیقا چرا میخواهید دوباره ازدواج کنید و در زندگی جدیدتان چه انتظاراتی دارید؟ آن گاه با فردی که برای ازدواج دوباره در نظر دارید تطبیق دهید تا متوجه باشید که قرار است قدم در چه راهی و چه زندگی بگذارید.
طلاق پایان راه نیست
بدون شک مهارتهای گفته شده، نیاز به تمرین دارند و برای آموختن آنها لازم است خودتان را به چالش بکشید. کم نیستند کسانی که بعد از طلاق شروع به ساختن دوباره زندگی کرده و بسیار هم موفق شدهاند. میتوانید سرگذشت آنها را مطالعه کنید تا برای شروع این راه، قوت قلب بیشتری داشته باشید. به خاطر داشته باشید با طلاق فقط بخشی از زندگیتان به پایان رسیده است نه تمام آن!
منبع: خراسان
70
ممنون از مطلب مفید و پربارتان.
اصلا خودتون فهمیدین چی نوشتی، همه قاطی و بهم ریخته