مغزهایمان ما را به بدبینی دعوت میکنند
در این شرایط، مهم این است که با مهربانی و دلسوزی با خود صحبت کنید، یاد بگیرید همیشه برای اتفاقات خوب، ولی کوچک از خود تقدیر کنید و برای خود جشن بگیرید. مطمئنا به کارگیری این قبیل مسائل در ابتدا سخت و طاقت فرساست، ولی رفته رفته پیشرفت خواهید کرد.
بیشتر مردم بیش از اینکه خوش بین باشند، بدبین هستند. درحقیقت ما انسانها به مسائل منفی بیشتر از مسائل مثبت یا خنثی بها میدهیم و این امر به بدبینی ما کمک بیشتری خواهد کرد.
تمرکز بیشتر بر مسائل منفی باعث میشود که به امور مثبت توجه نکنیم، برای مثال وقتی در یک رستوران مجلل کنار دریا برای صرف ناهار بروید و پس از دو دقیقه یک مگس اطراف ظرف غذای شما بچرخد.
شما بیشتر از اینکه به مکانی که رفته اید، بیندیشید، به مگسی که اطرافتان مزاحم شده است توجه میکنید.
باید گفت که براساس مطالعات بیشتر مردم بدون توجه به رستوران و مکان مجلل به مگس و مزاحمتهای آن توجه میکنند. درحقیقت تجربههای منفی بیشتر از تجربههای مثبت بر افراد تاثیر میگذارد.
ریک هانسون روانشناس مطرح طی گزارشی که درسال ۲۰۱۰ در دانشگاه کالیفرنیا منتشر کرد، گفت: عقل مثل یک ماده جذب کننده در قبال تجربههای منفی عمل کرده و در قبال تجارب مثبت مثل تفلون عمل میکند، چون نمیتواند آنها را به سمت خود جذب کند.
این اتفاق امکان دارد بر طرز تفکر و رفتارمان تاثیر بگذارد و حتی بالاتر از آن بر حالات روحی و روانی ما هم اثرگذار باشد.
منفی نگری باعث میشود به اطلاعات منفی در مورد هر چیزی بیشتر از اطلاعات مثبت تمرکز کنیم. امورات منفی واکنش سریع تری نسبت به مسائل مثبت از جانب ما خواهند داشت. ازجمله مسائلی که بیشتر ذهن ما را درگیر میسازند؛
ـ یادآوری توهین و تحقیر دیگران بیشتر از تعارفات.
ـ واکنش عاطفی و بدنی به مسائل ناپسند.
ـ صحبت درمورد مسائل منفی بیش از امور مثبت.
ـ توجه به مسائل منفی بیشتر از مثبت.
حتی اگر در طول یک روز چندین اتفاق مثبت را تجربه کنیم، ولی منفی نگری باعث میشود تنها به اتفاق بدی که رخ داده توجه کنیم و همین باعث میشود حواشی زیادی به وجود بیاید و نگرانیهای زیادی را خلق میکند.
عواملی که باعث منفی نگری میشود
ـ منفی نگری از میلیونها سال قبل به دلیل اتفاقات زیادی که همواره بشر را تهدید میکرده در مغز ما شکل گرفته است. اجداد ما در محیط سختی زندگی میکردند که میبایست برای پیدا کردن غذا با حیوانات درندهای مبارزه کنند.
درنتیجه بلایای طبیعی و حیوانات درنده بیشتر از پیدا کردن یک غذای مناسب در ذهن انسانها ماندگار شده است و افرادی که از منفی نگری دوری کرده اند در حقیقت از طریق گذشت نسلها آن را اصلاح کرده اند.
ولی همین منفی نگری به بشر کمک کرده تا در مقابل خطرات جان سالم به در برد؛ البته بسیار دشوار است که ادعا کنیم منفی نگری کاملا بی فایده است، ولی با وجود این با رشد و پیشرفت جوامع انسانی این ویژگی مانند گذشته مفید و پرثمر نمیباشد.
همانطور که پیشتر گفته شد، مغزهایمان به مسائل منفی دقت بیشتری دارند. طی یک پژوهش دانشمندان ۳۳ عکس از فعالیت مغزی افراد را منتشر کردند که در آنها برخی نگاهی مثبت و برخی منفی و برخی دیگر خنثی و بی طرف بودند. یافتهها حاکی از این است که مسائل زیادی بر مغز تاثیردارند که باعث میشود با نگاه به عکسها حسی منفی پیدا کنند.
در سرتاسر جهان، رسانهها همواره به انتشار اخبار منفی اهمیت میدهند و یکی از فرضیهها در توجیه این کار این است که مردم بر مسائل منفی تمرکز بیشتری میکنند. همچنین مقالهای ادعا میکند که باید به اخبار منفی توجه بیشتری بکنیم، چون درستتر و صادق ترند.
براساس مطالعاتی که سال ۲۰۰۹ منتشر شد، احساسات منفی مدت زمان طولانی تری نسبت به احساسات مثبت در وجود ما رخنه میکنند و ما مدت زمان بیشتری را به تفکر درمورد این مسائل صرف میکنیم، ولی چگونه میتوانیم منفی نگری خود را اصلاح کنیم؟
علاوه بر مسائل ژنتیکی، نبود امنیت، غم و اندوه، خشم و سختی بر عوامل مختلفی تکیه میکند و از تربیت و پرورش ما و اینکه چگونه مسائل پیرامون خود را تفسیر کنیم نشات میگیرد، ولی مساله مهم تربیت است که چگونه میتوانیم با خود درمورد این مسائل صحبت کنیم.
استاد روانشناسی در ولایت اوهایو کینث یگار میگوید: وقتی با خودت حرف بزنی میتوانی برنامههای روزمره خود را اولویت بندی کنی؛ بنابراین، باید تلاش کنی تا تمام جوانب مثبت و خوب را در زندگی بیابی تا منفی نگری بر شما غالب نشود.
حتی اگر در حقیقت با اتفافات منفی زیادی مواجه میشوید بازهم باید توجه و تمرکز خود را بر امورات مثبت هرچند کوچک معطوف کنید.
میتوان با مشغول کردن خود به خواندن کتاب یا تمیز کردن خانه یا گوش کردن به موسیقی ذهن خود را از مسائل منفی دور کنیم. از تعبیر مثبت در حین صحبت با خود استفاده کنید؛ مثلا به جای اینکه به خودتان بگویید تو نادان و احمق هستی، چگونه این کار را انجام دادی؟! بگوییدای کاش انتخاب بهتری داشتم؛ از این اشتباهم برای اینده عبرت گرفتم.
حتی میتوان با خود از طریق ضمیر مخاطب صحبت کرد، مانند وقتی که با دوستان خود در حال صحبت هستیم و وقتی که افکار منفی به ذهنت هجوم میآورند، از خود بپرس آیا حالت خوب است، اشتباه کجاست برای چه این قدر خشمگین هستی؟ آیا احساس میکنی اذیت شده ای؟
در این شرایط، مهم این است که با مهربانی و دلسوزی با خود صحبت کنید. یاد بگیرید همیشه برای اتفاقات خوب، ولی کوچک از خود تقدیر کنید و برای خود جشن بگیرید. مطمئنا به کارگیری این قبیل مسائل در ابتدا سخت و طاقت فرساست، ولی رفته رفته پیشرفت خواهید کرد.