بیم و امیدهای زیبایی و رازهای جوانماندن در گزارش گاردین
آیا من هم باید بوتاکس کنم؟
رفتارهای زیباییِ ضدپیری کمکی به زنان مسن نمیکند و بهندرت آنها را جوانتر نشان میدهد. اکثر شرکت کنندگانِ فستیوال گلدنبچلر که زیر تیغ جراحی و روشهای جوانسازی قرار گرفتهاند اذعان میکنند خوشحال نیستند. انگار بخش مهمی از هویت فردی و اجتماعی خود را از دست دادهاند.
دربارۀ نویسنده: جسیکا دفینو روزنامهنگار و منتقد مسایل اجتماعی است که نقدهای تندوتیزش به حوزۀ مد و زیبایی از او چهرهای جنجالی ساخته. صنعت مد و زیبایی از شنیدن نام جسیکا دفینوی منتقد و آزادیخواه هراس دارد. مطالب خانم دفینو درخبرنامۀ هفتگی آنپابلیشبل و خبرگزاریهایی مثل نیویورکتایمز و گاردین منتشر میشود.
به نقل از گاردین، سال آینده ۴۰ ساله میشوی و میبینی همۀ دوستان و آشنایانت از تو جوانترند. نمیدانم به رژیمهای غذاییِ سفتوسخت مربوط میشود یا زیر سر بوتاکس و ترفندهای زیبایی است؟ اما انگار مردم جوانسازی را خیلی جدی گرفتهاند. یاد مصرعی از گروه راک اینیدگو گرلز میافتم که ریتمیک و مناسبِ حال است: "هر درسی که زندگی به تو داد، خطی روی صورتت انداخت". من هم باید آستین بالا بزنم و از قافله عقب نمانم.
سلام خانمِ بدترکیب! خیرمقدم! به افتتاحیۀ ستون جدیدِ مشاورۀ زیباییِ گاردین خوشآمدید. لطفاً سؤالاتتان را از جسیکا دیفینوی پابهسنگذاشته بپرسید؛ همان سردبیر سابقی که به برنامههای رسمیِ پرنسسهای دلبرمان، کارداشیان-جنر بند کرده بود و حالا با کمال تأسف به خبرنگار توبهکرده مبدل شده.
او این روزها با این مسأله درگیر است که پوست فریز و صیقلدادهشدۀ عزیزان آنها را تا پای مرگ کشانده و مکملهای کلاژن، بحران آبوهوایی را تشدید کرده است.
چه کنیم؟ فرهنگِ زیبایی مقولهای است در حوزۀ بهداشت عمومی البته با عرض پوزش از محضر زیباجویانِ نازنین.
مرا زنی میدانند که صنعت زیبایی از او واهمه دارد. شما میتوانید من را بیریخت خطاب کنید. خوانندگان همیشه به من لطف داشتهاند؛ خصوصاً وقتی معیارهای زیبایی مدرن را نقد میکنم و بوتاکس و زئومین را به خاک و خون میکشم.
دوستان با کامنتهای زیباتر از خودشان مرا مینوازند. یکی اخیراً نوشته: "یا زیادی جوان و خوشگلی و درد ما را نمیدانی یا حسابی پیر و بدترکیب و آب از سرگذشته".
راستش عاشق این حاضرجوابیهای صادقانهام. لطفا مرا هرچه میخواهی بنام. زیبا، زشت، اصلاً بگو گروتسک. من طنز سیاه و مخوفِ توام. منظورم را دریاب.
فکر میکنم "زیبایی" توهمی است برساختۀ فرهنگ و بااینحال بر نحوۀ ادراک و کنشِ فرد اثرگذار است. القای زیبایی حتماً فرصتهایی مهیا میکند و باعث میشود منزلت اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی داشته باشید.
اما این جور منزلتیافتن و برندهشدن چه معنایی دارد؟ به عقیدۀ من توخالی و بیمعنی و درعینحال قابلتأمل است.
راستش از این سطور، پیشنهاد بهدردبخوری در نمیآید. بهترین و جدیدترین سرم نیاسینامید در دکان خانمِ بدترکیب یافت نمیشود. من برای رفع چربی و غبغب یا برجستهکردنِ اینجا و آنجا، جراح و متخصصی توصیه نمیکنم.
در عوض برایم جالب است بدانم که سازوکار سرمایهگذاری و بازاریابی برندهای زیباییِ غولآسایی مثل"بیبیوتی" چیست. اصلاً چنین دمودستگاهی از کجا آمده؟ چه میکند؟ چطور صنعتی شده و توانسته میلیاردها بطری پلاستیکی را روانۀ خطوط مونتاژ کند؟
سال ۲۰۱۹، شرکت دارویی "آلرگان" که آنزمان بوتاکس تولید میکرد، سفری مطبوعاتی ترتیب داد و برای حضور در جشنوارۀ موسیقیِ "استیجکوچ" از من هم دعوت کرد. خیلی از برندها در ازای تبلیغ و پوشش مطبوعاتی، اعضای رسانه را به تعطیلات رایگان میبرند. هرچند چنین مزایایی غیراخلاقی و غیرحرفهای بهنظر میرسد، اما بههرحال بیشتر رسانههای زیبایی به همین نحو عمل میکنند.
سفری با ریختوپاشهای آنچنانی و بسیار مجلل
به هر سردبیر مزایای ویآیپی، کنسرتهای رایگان، سوئیت هتل خصوصی، یکعالمه لباس، انبوهی از محصولات زیبایی و خدمات بوتاکس و ژوویدرم رایگان اهدا شد.
پیشنهاد تزریق و جوانسازی را نپذیرفتم. فکر میکنم فقط من بودم که چنین گزینهای را رد کردم. آخر هفته را با خیرهشدن به چهرههای صاف و صیقلدادهشدۀ سُرنگیِ اهالی رسانه گذراندم.
همیشه نسبت به دستکاریِ پوستم وسواس داشتم، پوستی که آشکارا ضعیف، سالخورده و دگرگون شده است. ۲۹ساله بودم و کار در صنعت زیبایی مغزم را میپکُاند.
همه میخواستند چیز دیگری شوند. خیلیوقتها واقعاً لزومی به این کار نبود. وضعیت عجیبی داشتم. برای آرامش، تأمل و تسکین به خانه بازگشتم و گزارش مفصلی نوشتم دراینباره که دقیقاً چقدر زمان، هزینه و تلاش لازم است تا ظاهر بیسنوسال و «چهرۀ اینستاگرامی» پیدا کنم؟ حولوحوشِ شانزده درمان زیبایی و هفده هزار دلار در سال و این رقم بدون احتسابِ تورم فزاینده است.
درک این منطق که ایدهآل زیبایی با محوریتِ جوانسازی تابع "الگوریتم سیاهچاله" و سیری قهقرایی است که برای جذب مشتری طراحی شده، احساس بهتری به من نمیداد. پس از مدتها حالم به هم ریخته بود.
جالب است که اصطلاح کاذبِ "زیباییِ نیکو" از در و دیوار میبارد. محصولات ضد پیری مملو از ارزشهای جادویی و مذهبی هستند. مثلاً نوشتهاند آبرسانِ "جام مقدس" یا ترکیباتِ "معجزهآسا" و واژگانی از این دست.
اما هنر خیرهکنندۀ "آن هاتاوی" هنرپیشۀ مشهور یا "کیت وینسلت" ارتباطی به جوانسازی ندارد. آنها با گذر طبیعیِ عمر کنار آمدهاند و چرا نباید چنین باشد؟ این تعریف متداول را بارها شنیدهایم که «نسبت به سنت خوب به نظر میرسی». چنین تعاریفی برآمده از ساختاری فرهنگی یا تجاری هستند که نگاهی ابزاری و مصرفی به انسان دارند.
ظاهراً تصمیم گرفتهاند حیات انسانی با همۀ ویژگیهای ناب و طبیعیاش را به صفاتی برآمده از الگوهای تجاری تغییر دهند.
غافلازآنکه استرچمارک (ترک شایع پوستی) ناشی از تحولاتِ دلاورانۀ آدمی در حیات روزمره است و چینوچروکها عموماً گویای پختگی و خردند.
البته ظاهر سنوسالدارمان میتواند فقط بخشی از سیر طبیعی زندگی باشد، بیآنکه به ارزشی اخلاقی منتسب گردد. آدمهای چروکیده و سالخوردۀ فراوانی را میشناسیم که چندان عاقل به نظر نمی رسند. نمونهاش همین اعضای هیئتدولتِ ایالاتمتحده.
چروکهای پنجهکلاغی یا سایر شیارهای پوستیِ لزوماً خوب و زیبا نیستند و نشان از خرد و ژرفای معنوی ندارند. سالخوردگی و علایم ظاهریِ آن صرفاً بخشی از تجربۀ زیسته و واقعیت طبیعی هر موجود زنده است.
دستکاریِ زیبایی ممکن است در کوتاهمدت احساس خوبی به شما بدهد، اما الهامبخش چرخهای بیپایان از اضطراب است. مطالعهای در دانشگاه ییل نشان داده کسانی که دیدگاه منفی نسبت به پیری دارند و با روشهای زیباسازی دستوپنجه نرم میکنند، هفت سال زودتر از دیگران میمیرند.
برخی خوانندگان خاطرنشان کردهاند که زنان به دلیل "اهمیتِ پیری" در "مبارزه با پیری" شرکت می کنند. جوانتر به نظر رسیدن، آنها را کمتر در برابر تبعیض سنی آسیبپذیر میکند. این نقد تا حدی درست است، اما باید توجه داشت که رعایت استانداردهای زیبایی باعث تداوم عادتگونۀ این مراقبتها و پیامدهای مرتبط با آن از جمله اضطرابِ مرتبط با ظاهر، افسردگی، بدشکلی، اختلال در غذا خوردن و آسیبرساندن به خود میشود.
روشن است که رفتارهای زیباییِ ضدپیری واقعاً کمکی به زنان مسن نمیکند و بهندرت آنها را جوانتر نشان میدهد. به شرکت کنندگانِ فستیوال گلدنبچلر نگاه کنید. تقریباً همۀ آنها بهنحوی خارقالعاده زیر تیغ جراحی و روشهای جوانسازی قرار گرفتهاند. اکثرشان اذعان میکنند که خوشحال نیستند. انگار نامرئی شدهاند و بخش مهمی از هویت فردی و اجتماعی را از دست دادهاند.
سوزان سانتاگ نویسنده و نظریهپرداز برجستۀ آمریکایی در کتاب "دربارۀ زنان" نوشته: "جایگزین مناسبی برای روشهای ضدپیری وجود دارد و به همۀ زنان پیشنهاد میکنم آن را به کار بگیرند. به خودتان اجازه دهید بهطور طبیعی و بدون خجالت پیر شوید، فعال و سرزنده باشید، بیندیشید، نافرمانی و اعتراض کنید و استانداردهای دوگانه و کاذبِ اجتماعی را از بین ببرید".
آیا باید با پوست افتاده و چروکخوردهمان موضع سیاسی بگیریم؟ با بوتاکس یا بدون بوتاکس، چهرۀ زن قدرتمندِ پابهسنگذاشته پیامد سیاسی دارد.
آیا میدانستید سازندگان بوتاکس دهها هزار دلار به قانونگذارانی که در بسیاری موارد ناقض حقوق زنان هستند، کمک میکنند؟
چرا به جای مقابلۀ تهاجمی با فراز و نشیبهای طبیعی زندگی که گوشهای از آن بر بدنمان حک شده، به دنبال احقاق حقوق اساسیمان نباشیم و از تلاش برای بقا، امیدواری و عقلانیت لذت نبریم؟
یادمان باشد در زندگی عرصههایی هست که در آنها امکان مقابله با ظلم و ستم وجود ندارد، اما زیبایی حوزهای است که میتوانیم آن را با هوشیاری و عقلانیت مدیریت کنیم.