چگونه ازدواج و زندگیِ با کیفیت داشته باشیم؟
رویاها و برنامههایی که برخی از آنها کمیتهای زندگی ما را میسازند و برخی دیگر کیفیتهایش را اما اما آیا تا حال به اهداف آرزوها و رویاهای خودمان را برای داشتن یک ازدواج و زندگی کامل در کفه ی ترازو قرار دادهایم
آیا تا بهحال با خودمان فکر کردهایم که کفه ی ترازوی کمیتهای مان سنگینتر است یا کیفیتهای مان؟ هرچند که مهیا کردن کمیتهای زندگی در روزهای نخستین یک پیوند با هیجانات و شیرینیهای زیادی همراه است و این کمیتها و داشتن ها در انتخاب شریک زندگیمان بیتأثیر نبوده است اما این کمیتها با تمامی هیجان و شیرینیهای شان روزی میرسد که برای مان به یک امری عادی و بیاهمیت تبدیل میشوند.
روزی میرسد که دیگر داشته ی کمی ما در زندگی شور و امید و عشق را در زندگیمان به جریان نمیاندازد و آن زمان است که کیفیتها که ماندگارند و شورآفرین، میتوانند زندگی ما را حیاتی دوباره ببخشند.
شاید این سؤال در ذهن همه ی ما نقش ببندد که لازمه ساختن و داشتن یک زندگی باکیفیت چیست و هریک از زن و مرد در جریان زندگی مشترک به چه ابزارهایی نیازمندند تا انتهای غزل زندگیشان نقطهچین نباشد.
عادتهای خوب را در خودمان زنده کنیم
گذر زمان هیچگاه زندگی حمید و سیما را یکسان و بیمعنی نکرده بود. خیلیها حسرت روزهای زندگی آنها را میخوردند. سیما همزمان با خیلی از دوستان دانشگاهی مان ازدواج کرد اما یادم است یک روز بعد از کلاسهای دانشگاه وقتی پونه و همایون برای بار چندم قرار گذاشته بودند تا بروند لباس عروس ببینند و خرید عروسی را بکنند، سیما با حمید در میدان انقلاب قرار گذاشته بودند تا برای کتابخانه خانهشان کتاب بخرند.
نمیگویم به دنبال لباس عروس، جشن و زیبایی و جذابیتهای اول ازدواج نباید بود. حرف من چیز دیگریست؛ سیما و حمید هم مثل همه ی ما برای عروسی شان هم لباس عروس داشتند و هم جشن و همخانه ی زیبا اما آنچه در زندگی آنها مهم بود این بود که آنها مثل خیلی از ما تمام زمانی را که برای شروع یک زندگی جدید وقت داشتند، صرف خرید و لباس و وسیله، آرایشگاه و این حرفها نکردند، آنها ساعتهای زیادی را هم حرف زدند و تصمیم گرفتند، آنها با همدیگر تصمیم گرفتند تا عادتهای خانمان ساز داشته باشند، آنها نشستند، حرف زدند و تصمیم گرفتند تا قبل از شروع یک زندگی عادتهای همدیگر را بشناسند و آنها را غربال کنند تا فرداها کفه ی کیفیت زندگیشان پایین نیاید.
منبع: تبیان
1696