آنچه قبل از زندگی مشترک باید بدانید
تصوری که یک دختر و پسر قبل از ازدواج به موضوع زندگی_مشترک دارند گاهی فرسنگها با حقیقتی که موجود است فاصله دارد. همین فاصله از واقعیت تا تصور هم در بیشتر مواقع کار دستشان داده است.
درحقیقت آنچه هدف ما محسوب میشود بیان این مطلب است که زن و شوهر در یک زندگی واقعی مشترک با مسائلی دست و پنجه نرم میکنند که تا حدی طبیعی بوده اما اگر به درستی مدیریت نشود و یا از قبل آن نسبت به چنین موضوعاتی بیاطلاع باشند ناآرامی زیادی در زندگیشان ایجاد خواهد شد.
در اینجا ما شما را با بعضی از مسائل آشنا میکنیم تا شما که در حال ورود به زندگی مشترک هستید با دستی پر وارد عرصه زندگی دو نفره شوید:
اختلافات
حتی خواهر و برادرهایی که در یک خانواده به دنیا آمده و با یک روش تربیتی رشد کردهاند گاهی با هم نمیسازند و با یکدیگر به اختلاف میخورند. آن وقت شما چگونه انتظار دارید دو نفر از دو از خانواده متفاوت با یکدیگر هیچ اختلاف نظر، مشکل یا اصطکاکی نداشته باشند.
اصلا همین که شما خانم هستید و همسرتان آقاست یعنی بینتان اختلافاتی وجود دارد که به دنیای زنانه- دنیای مردانه برمیگردد و باید توسط هر دوی شما شناخته شود. شناخت تفاوتها، روحیات و خلیقات باعث میشود درک بهتری از یکدیگر داشته باشید و در زمانی که بینتان مشکل یا اختلافی پیش آمد درصدد رفع و حل آن بربیایید.
البته ابتدا باید مشکلات یا اختلافات را به رسمیت بشناسید تا برای حل آنها تلاش کنید. گاهی برخی از افراد چون از طبیعی بودن این اختلافات بیخبرند زمانی که با آنها مواجه میشوند یا خودشان را به راه دیگری زده یا با سیلی صورت خود را سرخ میکنند تا چنین مسائلی را از دیگران مخفی کرده و به همه ثابت کنند زن و شوهر بینظیری هستند.
البته این خوب است زن و شوهر مشکلات خود را بدون بیان آن در بوق و کرنا حل کنند اما گاهی زوجها نمیپذیرند بینشان اختلافی وجود دارد چرا که پذیرش آن را مساوی با از هم پاشیدن زندگی مشترک دانسته و از ترس چنین رخدادی خود را به ندیدن و نشنیدن میزنند که البته این اتفاق تبعات بسیار منفی دارد.
تغییر نقشها
برخی از افراد با همکلاسی یا همکار خود ازدواج میکنند با این تصور که او در دانشگاه یا محل کار بسیار آدم آرام و صبوری بوده یا از ویژگیهای مثبتی برخوردار است. اما وقتی زیر یک سقف میروند همه چیز عکس آنچه انتظار میرفته رخ داده است. دنیا روی سر فرد خراب شده و طرف مقابلش را به دو رویی یا تظاهر محکوم میکند.
اما حقیقت امر این است که شما دچار اشتباه شده و یا معیار نسنجیدهای را وارد زندگی خود کردهاید. این دلیل نمیشود یک همکلاسی یا همکار خوب حتما شوهر یا زن خوبی هم برای زندگی باشد. پس اینجا خود شما معیار غلطی را انتخاب کردهاید. البته همیشه هم غلط نیست. به طور مثال شاید آقایی که هم کلاسی شما بوده با شما برخورد بازتری داشته و برای پوشش شما حساسیت زیادی خرج نمیکرده اما حالا که شوهرتان شده با حساسیت بیشتری با شما برخورد میکند.
اینجاست که شما او را فردی دو رو یا متظاهر میدانید اما او تغییری نکرده است فقط نقش او در قبال شما عوض شده، پس طبیعی است که برای شما حساسیت بیشتری را از خود نشان دهد.
فروکش شدن جذابیتها
عشق پس از ازدواج به طور حتم از ثبات و اصالت بیشتری برخوردار است اما هیجان و جذابیت فوقالعاده بالایی که در دوران_نامزدی یا عقد وجود دارد پس از شروع زندگی مشترک تا حدی کاهش مییابد که این امر تا حد زیادی طبیعی است. شما نباید این کاهش را به منزله خطری برای زندگیتان به حساب بیاورید. در حقیقت عشق عمیق اما آرام جای هیجانات بالای دوران_عقد و نامزدی را گرفته است. اما اگر شما بدون آگاهی وارد زندگی مشترک شوید با دیدن این روند بهم ریخته و زندگی خود را در خطر میبینید.
نگرانیهای عجیب
ازدواج و دلبستگیهایی که به دنبالش میآید گاهی نوعی ترس در زندگی مشترک ایجاد میکند. ترسی آزاردهنده به خاطر از دست دادن همسر که البته در افراد مختلف متفاوت است. البته این ترسها به همین جا ختم نمیشود. زندگی با همسر خسیس یا بد اخلاق که باعث رنجش شما میشود اما به دلیل ترس از تنها شدن یا رها شدن تن به گفتگو، حل مشکل و در کل مواجه با آن نمیدهید.
نگرانیها اگر به مرور زمان روی هم انباشته شود زمینهساز روانی حساس و بیمار و ایجاد استرسهای میشود که بعدا کار دست فرد میدهد، آرامش لازم در زندگی زدوده و خلاصه کلام اینکه زندگی را از سلامت لازم تهی میسازد.
اگر در زندگیتان قهر و آشتی دارید، گاهی اختلاف نظر بینتان حکمفرما میشود و یا از یکدیگر آزرده میشوید امری طبیعی است. اما غیر طبیعی این است که این مسائل و حل آنها را به حال خودش رها کنید و یا وجود آنها را منکر شده و با تظاهر به اینکه اصلا مشکلی ندارید آتشی را زیر خاکستر درست کنید که پس از چند سال زندگی مشترک، برافروخته شود. آن زمان هم معلوم نیست فرصت و انگیزهای برای حل مشکلات وجود داشته باشید یا نه.
منبع: تبیان
1696