از خونگیری و بخور گازی تا اخراج ارواح و عناصر شیطانی؛ روشهای عجیبی که برای درمان آنفلوآنزای ۱۹۱۸ استفاده شد
اگر ایده نوشیدن مایع ضد عفونی کننده دست، جذب نور ماوراء بنفش و غرغره کردن آب نمک برای پیشگیری یا درمان کرونا برای شما عجیب به نظر میرسد، بدانید که این اولین باری نیست که انسانها برای رهایی از ترسشان از بیماری فراگیر، سلامتی خود را به خطر میاندازند.
این اولین باری نیست که انسانها برای رهایی از ترسشان از بیماری فراگیر، سلامتی خود را به خطر میاندازند.
دکتر جرمی براون، پزشک مراقبتهای اورژانسی و نویسنده کتاب "آنفلوانزا: جستجوی صد ساله برای درمان کشندهترین بیماری تاریخ" گفت: در مواجهه با تهدید یک بیماری عفونی جدید، مردم ناامید میشوند. همین ناامیدی و تهدید مشابه باعث شد مردم در زمان آنفلوآنزای ۱۹۱۸ (که منجر به کشته شدن ۵۰ میلیون تا ۱۰۰ میلیون نفر در سراسر جهان شد) و حتی پزشکان به درمانهای غیر واقعی و خطرناک روی آوردند.
لورا اسپینی، روزنامه نگار علمی و نویسنده کتاب " آنفلوآنزای اسپانیایی ۱۹۱۸ چگونه جهان را تغییر داد" گفت: گرچه در اوایل قرن ۲۰، پزشکان جایگاه و احترام بیشتری نسبت به اطبای سنتی به دست آورده بودند، اما پزشکان هم برای درمان آنفولانزا تقریباً چیزی برای ارائه نداشتند. "
وی گفت، از آنجا که آنها نمیدانستند آنفلوآنزای ۱۹۱۸ یک بیماری ویروسی است و تصور میکردند عامل آن باکتری است، دانش و اقدامات درمانی آنها ناکافی بود. در طی دوره همه گیری، مردم به تدریج از طب معمول دور شدند، زیرا متوجه شدند که این دارو نمیتواند کمک کند و به گزینههای دیگر مثل داروهای بومی و سنتی، داروهای دروغین و ... روی آورند. البته دارو و درمانهای سنتی تا همین اواخر (در اوایل قرن ۲۰) به همان اندازه علم پزشکی نوین قابل احترام و به همان اندازه قابل دسترسی بودند.
اسپینی اظهار داشت: پزشکان واقعاً تصور نمیکردند که دارو میتواند به یک سم تبدیل شود و اینکه چگونه داروها با بافت انسان ارتباط برقرار میکنند و دوز مناسب چقدر است؟ "اینها سوالاتی هستند که ما این روزها در آزمایشات بالینی خود میپرسیم که معمولا هزینه زیادی دارد، زمانبر است و سعی میکند ایمنی و اثربخشی را بسنجد.
علاوه بر این، در طی همه گیری کرونا، ما در مورد اهمیت اعتماد بین مردم و پزشکان و متخصصان بهداشت عمومی زیاد صحبت کردیم، اما اعتماد نوعی رابطه صمیمانه بین بیمار و پزشک است که سبب اثر بخشی دارونماها و افزایش تاثیر هر نوع درمانی بر بیمار میشود.
یکی از چیزهای جالبی که در سال ۱۹۱۸ مشاهده شد، این است که اعتماد مردم به پزشکان از بین رفت، زیرا مردم دیدند که پزشکان از درمان این بیماری ناامید هستند؛ بنابراین برای درمان بیماری بیماری خود، به سیستمهای دیگری متوسل شدند که احساس میکردند میتوانند امید بیشتری به موثر بودن آنها داشته باشند.
از طرق مختلف، هر دو بیماری همه گیر به ما نشان داده اند که اعتماد عموم مردم به پزشکان و دولت هایشان برای بسیاری از جنبههای مراقبتهای بهداشتی اهمیت فراوانی دارد. استیصال محملی برای شیوع بسیاری از درمانهای اثبات نشده بوده است.
آسپرین که از پوست درخت بید ساخته میشود، برای درمان درد از هزاره پیش استفاده میشده است. براون گفت، از آنجا که آسپرین به کاهش تب نیز مشهور بود، این دارو به عنوان اولین درمان بین المللی برای آنفلوآنزا شناخته شد که گاهی اوقات در دوز شش برابر بیشتر از آنچه اکنون ایمن شناخته میشود، تجویز میشد.
مشکل این بود که درک نادرستی از آسپرین وجود داشت و نمیدانستند که آسپرین یک پنجره درمانی باریک دارد، به این معنی که اگر مقدار خیلی کمی از آن بخورید موثر نیست و اگر مقدار زیادی از آن را مصرف کنید میتواند شرایط بسیار بسیار خطرناکی ایجاد کند. عوارضی مانند تعریق، صدای زنگ در گوش، تنفس سریع و سپس تورم مغزی و کما، تشنج و حتی مرگ.
برخی مطالعات نشان میدهد با توجه به دوزهای گزافی که برای بیماران تجویز میشد و عوارض جانبی مهلک، بسیاری از مرگهای آنفولانزا ممکن است به دلیل مصرف بیش از حد آسپرین بوده باشد نه فقط ویروس.
البته به گفته اسپینی، برخی از کشورها با تلفات میلیونی مانند هند به راحتی به آسپرین دسترسی نداشتند بنابراین، بر اساس یک مطالعه، احتمالاً مصرف بیش از حد آسپرین نیز تأثیر عمدهای در تلفات جهانی نداشته است.
داروهای ضد مالاریا: کینین یا کوآیناین در مقابل هیدروکسی کلروکین
کینین، دیگر داروی قدیمی است که از پوست درخت سینچونا به دست میآید و عمدتا برای درمان مالاریا، ناشی از عفونت با انگل پلاسمودیوم، استفاده شده است. علامت بیماری مالاریا مانند آنفلوانزا، تب است.
براون گفت: فردی که مالاریا دارد و کینین مصرف میکند در واقع با مصرف این دارو به آن انگل حمله میکند و اگر ندانید که تب به این دلیل از بین میرود که انگل توسط کینین از بین رفته است، دچار اشتباه میشوید و خواهید گفت: تب به دلیل کینین از بین رفته است، بنابراین کینین باید برای همه تبها مفید باشد.
کینین روی ویروس آنفلوانزا اثری نداشت، زیرا عامل عفونی آنفلوانزا یعنی ویروس با عامل عفونی کننده مالاریا یعنی انگل متفاوت است. اینکه پزشکی مدرن درمانهایی را برای علائم مشابه آزمایش میکند، منطقی و رایج است. مشکل این است که شما دارویی را که برای یک بیماری استفاده شده و موثر بوده است بدون اینکه آن را آزمایش کنید تا ببینید آیا بیماری دوم را بهبود میبخشد یا خیر، با این امید که برای این بیماری نیز مفید است، مصرف آن کنید"
براون افزود: این مشابه داستان تجویز هیدروکسی کلروکین برای درمان کرونا است. هیدروکسی کلروکین داروی ضد مالاریای دیگری است که روزی رئیس جمهور آمریکا دونالد ترامپ تبلیغ آن را میکرد و به طور موقت مجوز استفاده اضطراری توسط سازمان غذا و داروی آمریکا را دریافت کرد.
در ابتدا، این سوال کاملا منطقی بود: آیا این دارو در این شرایط کمک میکند؟ اما نه اینکه بدون طی کردن روندی که برای بررسی و آزمایش داروها رایج است بیانیه دهید و بگویید که این دارو مفید است. داروهای زیادی وجود دارد که فکر میکنیم میتوانند به کم کردن علایم این بیماری کمک کنند، ولی دارای عوارض جانبی وحشتناک یا اثرات ناشناختهای هستند که ما برای آزمایش آنها خود را به زحمت نمیاندازیم.
خون آنها را تخلیه کنید، بیماری آنها را از بین ببرید
برای بیش از ۲۵۰۰ سال، پزشکان با جراحی، برای درمان کورکورانه بیماری، خون بیماران را از بدنشان خارج میکردند. بر اساس فلسفه چهار مزاج یونان یعنی صفرا، بلغم، سودا و دم (خون) به عنوان اساس احساسات، خلق و خو و سلامتی، اعتقاد بر این بود که حجامت باعث بهبود بیماری ناشی از مزاج نامتعادل میشود.
براون گفت: "برخی از پیشینیان این عقیده را داشتند که حتی اگر شما خوب باشید، حجامت به عنوان نوعی اقدام پیشگیرانه مفید است."
در قرن نوزدهم، پزشکان از حجامت برای درمان تب، سردرد و دشواری در تنفس استفاده میکردند. اسپینی در کتاب خود نوشت: "در سال ۱۹۱۸ با مشاهده اینکه به نظر میرسید برخی بیماران به دنبال خونریزی شدید بینی، قاعدگی و حتی سقط جنین به نوبه خود بهتر میشوند برخی از آنها به روش درمانی قدیمی یعنی حجامت روی آوردند"
اعتماد و احترام به این روش تاریخی به معنای آن بود که بسیاری از پزشکان، از جمله پزشکان عالی رتبه ارتش، پس از اینکه دیگران آنها را بی فایده دانستند، اقدام به درمان با حجامت کردند.
بخارات گاز برای بهبود علائم
برخی از والدین انگلیسی برای کاهش علائم آنفلوانزا، فرزندان بیمار خود را به کارگاههای گازرسانی محلی میبردند تا بنشینند و بخور بدهند.
یک کارمند مرکز بهداشتی که برای بررسی این ادعا مراجعه کرده بود مشاهده کرد که در واقع رابطهای وجود دارد و در حالی که بسیاری از مردم در آن منطقه از آنفلوانزا میمیرند، میزان آنفلوانزا در این کارخانههای گازی که مردم مشغول کار بودند، بسیار بسیار کمتر از جمعیت عمومی است. این مردم را به این نتیجه سوق داد که استنشاق گاز کلر برای آنها خوب است.
اگرچه کلر یک ضد عفونی کننده موثر است که در دوزهای بالا میتواند باکتریها و ویروسها را از بین ببرد، اما همچنین مادهای سمی است. پس چرا والدین قبل از اینکه درستی ایده درمان با بخار گاز ثابت شود فرزندان خود را به کارگاههای گاز برده اند؟ دلیل آن شایعات فزاینده درباره موثر بودن این شیوه برای درمان آنفولانزا بود.
ملین، تنقیه و روغن کرچک
براون گفت: "تخلیه مواد بد از بیمار" طرز فکر پزشکان بود. آنها تب بیماران خود را با روغن کرچک، تنقیه و ملینهای ساخته شده از منیزیم یا کلرید جیوه درمان میکردند.
وی افزود: "این اعتقاد وجود داشت که صرف نظر از اینکه بیماری خاص شما چیست یک تنقیه برای شما خوب خواهد بود. ما کتابهای درسی پزشکی داریم که در اواخر سال ۱۹۱۳ یا ۱۹۱۴ منتشر شده اند و در آنها ملینها به عنوان درمانی برای تبهای همراه با آنفلوانزا توصیه میشوند. "
اخراج ارواح و عناصر شیطانی
از آنجا که طب غربی هنوز به طور کامل در کشورهای شرقی مانند چین و هند گسترش نیافته بود، برخی به شیوههای درمانی قدیمی و سنتی خود اعتماد میکردند.
اسپینی در کتاب خود نوشت: "جادوگر-پزشکان در تپههای هند، شکلهای انسانی را از آرد و آب قالب میکردند و بر روی بیماران تکان میدادند تا ارواح شیطانی را فریب دهند. در چین، مردم علاوه بر اجرای نمایش و رژه چهره شاهان اژدها در شهرهای خود، به حمامهای عمومی میرفتند تا بادهای شیطانی را ببندند، تریاک میکشیدند و یین قیائو سان (yin Qiao san) که مخلوط پودر شده گل پیچ امین الدوله (Honeysuckles) و گل یاس زرد (Forsythia) بود را برای درمان آنچه "بیماری زمستانی" مینامیدند استقاده میکردند. "
درسهایی از سال ۱۹۱۸
در سال ۱۹۱۸، هیچ واکسن آنفلوانزایی به طور گسترده در دسترس نبود (دهه ۱۹۴۰)، هیچ مرکز کنترل و پیشگیری بیماریهای ایالات متحده (۱۹۴۶)، هیچ سازمان بهداشت جهانی (۱۹۴۸) و هیچ واکسن فلج اطفالی (۱۹۵۴) وجود نداشت.
امروزه پزشکان و عموم مردم چیزهای زیادی را بیشتر از آنچه مردم در سال ۱۹۱۸ اطلاع داشتند، میدانند؛ بنابراین ما نمیتوانیم در باره این بیماری همه گیر ادعای جهل کنیم.
دکتر جرمی براون میگوید: مردم باید وقت بگذارند و بررسی کنند که دقیقاً از چه چیزی برای استفاده کنند و فقط داروهایی را که توسط مقامات نظارتی تأیید شده اند و پزشکان تجویز میکنند مصرف کنند. نباید نسبت به عوارض جانبی و کاملاً بی فایده بودن برخی از داروها نا آگاه باشیم.
منبع: انتخاب
24