چشم‌انداز مبهم رایزنی‌های تهران و واشنگتن

روایت علی واعظ و تریتا پارسی از نتایج مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا/ از عربستان تا امارات و عمان؛ چرا خلیج فارس برای توافق به تکاپو افتاد؟

ناظران با پایان دور دوم رایزنی‌های غیرمستقیم ایران و آمریکا، درباره نتایج احتمالی گفت‌و‌گو، تحلیل‌های متفاوتی ارائه کرده و هرکدام تلاش دارند تا از یک منظر فرایند رایزنی‌ها را تحلیل و نتیجه‌ای برای آن به تصویر بکشند. گروهی به تکاپوی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس اشاره دارند و گروهی دیگر به ماجراجویی‌های احتمالی اسرائیل. با این همه، بسیاری از ناظران در یک مورد هم رای هستند؛ بی‌اعتمادی میان تهران و واشنگتن؛ گزاره‌ای است که می‌تواند فرایند رایزنی‌ها را تحت تاثیر قرار دهد.

روایت علی واعظ و تریتا پارسی از نتایج مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا/ از عربستان تا امارات و عمان؛ چرا خلیج فارس برای توافق به تکاپو افتاد؟

موسسه مطالعات سیاسی و بین الملل استرالیا با انتشار یادداشتی مدعی شد: روز شنبه، ۱۹ آوریل، رم میزبان دور دوم گفت‌وگوها میان ایران و ایالات متحده بود؛ مذاکراتی که پس از نخستین دور غیرمستقیم در هفته گذشته در مسقط برگزار شد و هدف آن دستیابی به توافقی درباره برنامه هسته‌ای تهران است.

دور اول مذاکرات در عمان با هدف ارزیابی امکان وجود چشم‌اندازی مشترک میان واشنگتن و تهران پیش از آغاز رسمی روند مذاکرات انجام شد و فضایی مثبت و سازنده داشت؛ به‌طوری که دو طرف آمادگی خود را برای ادامه این مسیر ابراز کردند. انتخاب رم به‌عنوان محل برگزاری دور دوم، بازتابی از نقش فزاینده ایتالیا در این پرونده دیپلماتیک است. موضع نسبتاً معتدل ایتالیا نسبت به ایران و روابط نزدیک آن با دولت ترامپ باعث شده این کشور به میانجی‌ کلیدی در پیشبرد مذاکرات تبدیل شود.

این موسسه مطالعاتی در ادامه آورده است: در واقع، هر دو طرف انگیزه دستیابی به توافق را دارند. از یک سو، ایران تحت فشار شدید اقتصادی ناشی از تحریم‌های بین‌المللی، تورم و محدودیت دسترسی به نظام مالی جهانی قرار دارد؛ شرایطی که ازسرگیری تعامل با آمریکا را به گامی ضروری تبدیل کرده؛ چنان‌که پزشکیان اخیراً آمادگی خود را برای استقبال از سرمایه‌گذاری آمریکا اعلام کرده است. از سوی دیگر، برای ترامپ این مذاکرات نه‌تنها فرصتی اقتصادی برای شرکت‌های آمریکایی است، بلکه راهی برای تحقق وعده دیرینه‌اش مبنی بر دستیابی به توافقی «بهتر» از برجام به شمار می‌آید.

چرا تهران و واشنگتن توافق می‌خواهند؟

موسسه مطالعاتی سیاسی و بین الملل استرالیا در ادامه خاطرنشان کرد: با وجود فضای خوش‌بینانه حاکم بر گفت‌وگوها، مرحله دشوار تازه آغاز شده است. دو طرف ممکن است متوجه شوند که تا چه اندازه دیدگاه‌هایشان از یکدیگر فاصله دارد و دستیابی به توافق در بازه زمانی دو ماهه‌ای که ترامپ تعیین کرده، چقدر دشوار خواهد بود؛ مهلتی که بر ضرورت رسیدن به توافق تأکید دارد.

ایران در برنامه هسته‌ای خود پیشرفت‌های برگشت‌ناپذیری داشته و بر اساس گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، حدود ۲۷۵ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۶۰ درصد انباشته کرده است؛ سطحی که موجب شده تا تهران در آستانه گریز هسته‌ای قرار بگیرد. آنچه در این میان بر فوریت موضوع افزوده، آن است که مفاد کلیدی برجام -توافقی که ترامپ در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد- در اکتبر ۲۰۲۵ منقضی می‌شود.

افزون بر این، عدم شفافیت دولت ترامپ در مورد اهدافش -این که هدف، برچیدن کامل برنامه هسته‌ای ایران است یا فقط جلوگیری از تسلیحاتی شدن آن- می‌تواند روند مذاکرات را تضعیف کند. با وجود موانع فراوان، تصمیم‌هایی که در این مذاکرات گرفته می‌شود، فراتر از روابط دوجانبه آمریکا و ایران، تأثیری عمیق بر ثبات منطقه‌ای، توازن قوا در خاورمیانه و رژیم جهانی عدم اشاعه سلاح‌های هسته‌ای خواهد داشت.

پشت پرده تکاپوی اعراب

در همین راستا علی واعظ، مدیر پروژه ایران، مشاور ارشد رئیس، گروه بین‌المللی بحران در گفت و گو با این موسسه مطالعاتی مدعی است: عنصر تازه در این مذاکرات، حمایت قوی جهان عرب از حل‌وفصل مسالمت‌آمیز این پرونده است. دلیل اصلی این حمایت آن است که آنها «این فیلم را قبلاً دیده‌اند» و می‌دانند جایگزین آن چیست؛ در سال ۲۰۱۹ کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به چشم دیدند که چطور می‌توانند به‌سرعت درگیر یک رویارویی میان ایران و آمریکا شوند، در حالی که مصر، اردن و عراق تجربه درگیری ایران و اسرائیل را دارند.

با آنکه این کشورها مستقیماً در مذاکرات شرکت ندارند، نقش فعالی ایفا می‌کنند؛ امارات نامه ابتدایی ترامپ را به رهبری ایران رساند؛ عمان میزبان مذاکرات است و عربستان و قطر پیشنهاد میانجی‌گری داده‌اند، هرچند محاسباتی دیگر مانع ایفای نقش آنها شد.

با این حال، ضروری است که کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در این مذاکرات مشارکت داده شوند؛ نه فقط برای فراگیرتر شدن روند، بلکه برای تضمین پایداری بیشتر توافق. در طرف مقابل، موضع اسرائیل بدون تغییر مانده است؛ هر توافقی که به نفع دشمن باشد، از منظر تل آویو مردود است. اما این بار اسرائیل با طرح ادعایی «مدل لیبی» موضع ضعیفی اتخاذ کرد؛ مدلی که ترامپ با آن آشناست؛ چرا که برای کره شمالی هم پیشنهاد شد و به‌هیچ‌وجه نتیجه‌ای مطلوب نداشت.

برای افزایش شانس توافق، هر دو طرف باید از زبان مخرب پرهیز کنند و دامنه مذاکرات را از صرفاً مسائل نظامی فراتر ببرند

چرا رم میزبان رایزنی‌ها بود؟

لوئیجی تونینلی، کارشناس فعال در مرکز مطالعات خاورمیانه و شمال آفریقا در این باره مدعی است: موضع نسبتاً معتدل ایتالیا در قبال ایران، همراه با رابطه مستحکم این کشور با دولت ترامپ، رم را به میانجی‌ قابل‌اعتماد و محلی طبیعی برای دور بعدی مذاکرات تبدیل کرده است. رابطه میان رم و تهران، پیش‌تر متعادل بوده است؛ برای نمونه، در حل‌وفصل سریع پرونده خبرنگار ایتالیایی «چچلیا سالا» در اوایل امسال و حتی پیش‌تر در مواجهه با بازداشت «الزیا پیپرنو».

افزون بر این، در دوره برجام، ایتالیا شریک تجاری اصلی ایران در اروپا بود و نخستین سفر رسمی روحانی پس از توافق هسته‌ای به اروپا، به رم انجام شد. تصمیم ایتالیا برای نپیوستن به گروه تروئیکای اروپایی (فرانسه، آلمان و بریتانیا) در ابتدا موجب حاشیه‌نشینی این بازیگر شد، اما اکنون این تصمیم به سود رم تمام شده است. هرچند برخی انتخاب رم را به‌عنوان نوعی بی‌توجهی به گروه تروئیکای اروپایی تعبیر می‌کنند، این تفسیر تنها جایگاه خاص ایتالیا را در رویکرد کلان اروپا به ایران برجسته‌تر می‌کند.

همزمان لوکا جیانسنتی، سفیر پیشین ایتالیا در ایران خاطرنشان کرد: انتخاب رم به‌عنوان محل برگزاری مرحله دوم گفت‌وگوهای دوجانبه (با میانجی‌گری عمان) نشانه‌ای دیگر از تغییر زمانه نسبت به مذاکرات سال ۲۰۱۵ است؛ مذاکراتی که عمدتاً در وین و سوئیس و در قالب چندجانبه برگزار شد. گرچه دولت ایتالیا نقش اصلی در این مذاکرات ندارد، این انتخاب غیرمنتظره -که از سوی میانجی و با توافق ایران و آمریکا صورت گرفته- یادآور نقش ایران در امنیت منطقه‌ای و بین‌المللی است و همچنین فرصتی برای پرورش روابط میان رم و تهران؛ روابطی که نباید صرفاً در مواقع اضطراری فعال شود.

خوش بینی محتاطانه در تهران

سید امامیان، استادیار دانشگاه صنعتی امیرکبیر و ‌بنیان‌گذار اندیشکده حکمرانی و سیاست‌گذاری در گفت و گو با این موسسه مطالعاتی مدعی شد: مذاکرات اخیر در مسقط بارقه‌ای از امید ایجاد کرد، اما در ایران همچنان بدبینی بر خوش‌بینی محتاطانه غلبه دارد. هرچند امیدواری از منش عمل‌گرایانه ترامپ و تیم منزوی او نشات می‌گیرد، اما سوابق ضدتوافق او در سال ۲۰۱۸، بی‌ثباتی در سیاست‌هایش و نفوذ گسترده اسرائیل بر جناح نومحافظه‌کار تندرو در دولت او، همه بر آینده مذاکرات سایه افکنده‌اند.

به باور این تحلیلگر، برای افزایش شانس توافق، هر دو طرف باید از زبان مخرب پرهیز کنند و دامنه مذاکرات را از صرفاً مسائل نظامی فراتر ببرند. با درس‌گیری از تجربه برجام، ایران تمایلی ندارد بار دیگر گرفتار پیچ‌وخم تحریم‌های پیچیده آمریکا شود و به‌جای آن، در پی دست‌یابی به سطحی مشخص از منافع اقتصادی در هر توافق احتمالی است.

سارا بازوبندی، پژوهشگر از زاویه‌ای دیگر به این مقوله پرداخته و مدعی است: اقتصاد ایران همچنان تحت فشار تحریم‌ها، تورم حدود ۴۰ درصد و محدودیت دسترسی به نظام مالی جهانی قرار دارد. هرچند صادرات نفت (عمدتاً به چین و از مسیرهای غیررسمی) افزایش یافته، اما همچنان کمتر از ظرفیت واقعی است. نرخ بیکاری بیش از ۱۰ درصد است و در میان جوانان، این رقم بیشتر است. کمپین رئیس‌جمهور پزشکیان بر مسیر عمل‌گرایانه در احیای اقتصاد تمرکز دارد؛ مبارزه با فساد، سیاست‌های مالی و پولی معقول و بازگشت به بازارهای جهانی.

در حالی که تهران همچنان مواضع ژئوپلیتیکی خود را حفظ کرده، اما نشانه‌هایی از تمایل به تعامل دیپلماتیک دیده می‌شود؛ از جمله اظهارات پزشکیان درباره پذیرش سرمایه‌گذاری آمریکا. با توجه به افزایش هزینه‌های زندگی و تنگنای مالی دولت، ایران ممکن است به‌سمت مواضعی منعطف‌تر حرکت کند؛ چه برای گشودن مسیر به‌سوی توافقی واقعی، چه برای حفظ کانال مذاکره با آمریکا.

چشم‌انداز مبهم رایزنی‌ها

تریتا پارسی، معاون اجرایی مؤسسه کوئینسی هم معتقد است: ترامپ در سه انتخابات پیاپی -دو بار برنده شد- خود را نامزد ضدجنگ معرفی کرد و از خستگی مردم آمریکا از جنگ‌های خاورمیانه بهره برد. پرهیز از جنگ با ایران یکی از دلایل اصلی انتخاب او برای مذاکره است. برنامه هسته‌ای ایران به‌سرعت رشد کرده است و ترامپ خود را معامله‌گر می‌داند و می‌خواهد از این فرصت استفاده کند. اینکه آیا او می‌تواند توافقی بهتر از اوباما کسب کند، هنوز مشخص نیست؛ اما مسیر آن وجود دارد؛ با ارائه رفع تحریم‌های اولیه، در ازای امتیازات بیشتر از سوی ایران.

این توافق، سه پیروزی برای ترامپ خواهد داشت؛ نه امکان گریز هسته‌ای برای ایران، نه جنگ با ایران و باز شدن بازار ایران برای شرکت‌های آمریکایی. با این همه، به باور پارسی، یکی از تفاوت‌های کلیدی با سال ۲۰۱۵، وجود یک ضرب‌الاجل زمانی است؛ هرچند تضمینی وجود ندارد که ترامپ مهلت دو ماهه خود را تمدید نکند. با این حال، احساس پایان نزدیک وجود دارد؛ در اکتبر، بخش‌های کلیدی برجام منقضی می‌شوند و همین عامل حس فوریت ایجاد کرده است.

تفاوت دوم، در ابهام مطالبات آمریکاست. هنوز مشخص نیست که دولت ترامپ دقیقاً چه می‌خواهد؛ نشانه‌هایی از اختلاف درون دولت وجود دارد؛ برخی خواستار برچیدن کامل برنامه هسته‌ای هستند و برخی دیگر آن را ضروری نمی‌دانند. حتی اظهارات استیو ویتکاف درباره «خط قرمز» آمریکا نیز نشان‌دهنده عدم قطعیت است؛ او گفته ممکن است از ایران بخواهند غنی‌سازی را متوقف کند، اما خط قرمز واقعی، تسلیحاتی نشدن برنامه است.

این ابهام در اهداف مذاکراتی آمریکا، تفاوتی بنیادین با گذشته یعنی دوره اوباما، بایدن و حتی دولت اول ترامپ دارد و از همین رو چشم‌انداز نهایی مبهم است. افزون بر آن، بر خلاف دولت‌های پیشین که برای همکاری با شرکای بین‌المللی تلاش می‌کردند، ترامپ آشکارا بی‌علاقگی خود به چنین همکاری‌هایی را ابراز کرده است.

منبع: اقتصاد نیوز
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 3
  • ناشناس
    0

    بحرطویل ترینا مهم نیست
    ترامپ قاتل قمارباز بی ادب
    بدجام رو پاره کرد نه اینکه دوسر برد به نفع شون نبود
    که بیشتر میخواست و اون خلع سلاح ، معامله موشکی و بازدارندگی
    و الآن هم همون رو میخواد
    مخلص کلام ، بی دفاع شدن ایران و نابودی زیرساخت های ایران
    و بقیه فاجعه

  • ناشناس
    0

    حمایت قوی جهان عرب از حل‌وفصل مسالمت‌آمیز این پرونده است.دقیقا اشتباهتون همینه .اینا اگه ببیند 4 تا کشور افتادند وسط مصالحه بر قرار کنند بیشتر ناز میکنند وشاخ شونه میکشند .مثل دو نفر که دعوا شون میشه یکی بخواد جداشون کنه !!!

  • بهلول
    0

    چون کشورهای خلیج عربی ارسگ هارخلیج فارس میترسن