نجفی، داعش و دوستان اصلاحطلب
موضوع این یادداشت قضاوت درباره آقای نجفی نیست بلکه ادبیاتی است که آقای نجفی در توجیه عمل خود به کار میبرد.

سیدعبدالجواد موسوی July 16, 2019:
درباره نجفی و اتفاقاتی که افتاد نه چیزی نوشته ام و نه دلم می خواهد چیزی بنویسم. سرنوشت است و هزار اتفاق پیشبینی نشده در آستین دارد. نه کسی را می توان مقصر دانست و نه سرزنش کرد.
سخن تمام و تمام سخن همان است که خواجه شیراز فرمود:
چون حسن عاقبت به رندی و زاهدی است
آن به که کار خود به عنایت رها کنیم
نه میتوان به علم و فضل غره بود و نه به مال و جاه. چه بسا نیکنام و صاحب منصب که آخر و عاقبتی شوم یافت و چه بسا بدنام و عاصی و گردنکش که عاقبتی رشک انگیز در انتظارش بود:
به حسن عاقبت عاصی سزاتر بود از زاهد
شهادت برد آخر آبروی پارسایی را
عاقبت به خیری بهترین دعایی است که میتوانیم در حق خود و دیگران کنیم.
بگذریم. موضوع این یادداشت قضاوت درباره آقای نجفی نیست بلکه ادبیاتی است که آقای نجفی در توجیه عمل خود به کار میبرد. ادبیاتی که اگر کسی از جناح مقابل آقای نجفی آن را به کار میگرفت توسط دوستان هم جناحی آقای نجفی بیحیثیت میشد و دودمانش بر باد میرفت.
کافی بود اتهاماتی هم چون مهدورالدم و غیرمسلمان بودن خانم میترا استاد را فیالمثل سعید جلیلی بر زبان میآورد تا روزنامهنگار و مترجم و جامعهشناس و متفلسف به صف شوند و فریاد برآورند: از دل این ادبیات خشونت آمیز است که طالبان و القاعده و داعش سر بر میآورند! و بعد هم شروع میکردند به همین بهانه فقه و فلسفه اسلامی و ادبیات کهن این سرزمین را شخم زدن و رطب و یابس به هم بافتن تا به من و تو ثابت کنند خشونتورزی ریشه در غیر را به رسمیت نشناختن دارد و همین که شما دیگری را از دایره اسلام خارج بدانید و خون او را حلال یعنی بالذات قاتلید!
این همه سال مبانی لیبرالیزم و حقوق بشر و مدارا و تساهل و تسامح و کوفت و زهر و مار را با ترجمه و سخنرانی و مقاله و یادداشت به خورد من و تو دادند تا تهش بشود این؟ تا وقتی خودشان به هر علتی دست به قتل زدند ناگهان ردای اصلاح طلبی از دوش بیفکنند و در قامت فقیهان سنتی دم از مهدورالدم بزنند و مقتول را بیرون از دایره اسلام بدانند؟
عمل نجفی را به پای همه اصلاح طلبان و روشنفکران دینی نمینویسم اما سکوت این دوستان را هم نمیتوانم هضم کنم.چند روزی هم منتظر ماندم تا شاید صدایی بلند شود اما خبری نشد که نشد. و جز احمد زیدآبادی که اعتراض نرم و نازکی به این ماجرا داشت ندیدم هیچ کس دیگری حرفی در این باره بزند. اگر آن همه تلاش فرهنگی شما حتی نتواند اطرافیانتان را تحت تاثیر قرار دهد چطور توقع دارید سعید عسگر را دگرگون کند و از او آدمی دیگر بسازد؟ خوش بود گر محک تجربه آید به میان تا بدانیم و بدانند صرف خوش لفظی کاری از پیش نتواند برد و علم اگر با عمل آمیخته نشود چیزی جز اشتغال به لفظ نخواهد بود و از دل بازی کلمات هرچه درآید اخلاق و مهر و معرفت بیرون نمیآید.
توضیح ضروری: برای آدم های سیاست زده و بیماری که هر سخنی را با گوش سیاست میشنوند و گمان میکنند نویسنده این یادداشت تعلق خاطری سیاسی به یکی از جناحهای موجود در کشور دارد آرزوی شفای عاجل دارم.
24