متهم حمله به سفارت عربستان: چون بیکار بودم فست فود راه انداختم
متهم حمله به سفارت عربستان میگوید: من را به زندان بردند و ۴۸ روز در زندانهای مختلف اوین میچرخیدیم و بازجویی میشدیم.گفتم بنده توفیق مجریمت در این برنامه را ندارم. چون من نبودم و داشتم از ناموس شما دفاع میکردم.
حسن کردمیهن که به عنوان مسئول اصلی این حمله شناخته میشود، در مصاحبه ای خواندنی به نکات جالبی از زندگی و فعالیت های خودش اشاره کرده است و در بخشی از گفت و گو ماجرای حمله به سفارت عربستان را نیز شرح داده است.
در قسمت زیر به مهمترین بخش های این مصاحبه اشاره میکنیم:
*شهرداری تهران و آقای قالیباف از کار فرهنگی ما در تهران حمایت زیادی کرد. شورای شهر و شهرداری کرج هم حمایت کردهاند و منابع دولتی هم در این قضیه بوده است. اما امروز اصل حمایت مردمی است. چون همه جا بیپول هستند.
*یک بار آقای قالیباف با من صحبت کرد و گفت مثل همین مجموعهای که دارید را آنجا(سوریه) راه بیندازید. ما ۶۰۰ مربی سوری را آموزش دادیم. دانشجو و طلبه جذب کردیم و همین آموزشهای کار تربیتی را ارائه کردیم و آنها در مدارس آنجا شروع به کار کردند و شد موسسه جنتالحقیقه؛ که دقیقا تشکیلاتی مطابق با اساسنامه ما است.
*چون بیکار بودم و به درد نظام نمیخوردم و نظام به ماها نیازی ندارد، رفتم و فست فود راهانداختم. گاهی انگار هر کسی چاپلوستر باشد در جای بالاتری قرار میگیرد. ما اهلش نیستیم.
*من ۵ فرزند دارم. یکی دو تا نیستند و ما خانواده بسیار پرخرجی هستیم و سفره داریم و اداره آن با پولهای مسخره ما ممکن نیست. من هم میخواستم از جایی پول دربیاورم. پس اول برای معاش و دوم از بیکاری.
*ما نه با جواد ظریف مشکل داریم و نه با fatf و نه با برجام و نه با حسن روحانی. من هیچ مشکلی با آمریکا ندارم. من با فضای مجازی و با تلگرام و با اینستاگرام هیچ مشکلی ندارم...مشکل ما امام جمعه و نهادهای انتصابی هستند. آنها را بگیرید بقیه کار با من.
*من در درس و بحث بیشتر مراجع شرکت کردهام و اگر بپرسند ملاتر از همه کیست میگویم با فاصله آقا. من پای درس ایشان بودهام. این مرد یک اعجوبه است. او چیزهای عجیب و غریبی درباره فقه و اصول میفهمد. در درس خارج دیدم که فهم آقا از دین غوغاست.
*من عقیده دارم مدیریت برخی از بچههای من، قطعا بهتر از مدیریت احمدینژاد است و شعور سیاسی آنها از خیلیها بیشتر است. ولی آنها پرونده دارند و مساله دارند و نمی توانند کار کنند. باید ابتدا از من اعلام برائت کنند. کسی میگفت دو تشکیلات بزرگ و مهم قبل از شما وجود داشت. اول سازمان مجاهدین خلق و دوم حزب جمهوری اسلامی و هر دو فروپاشیدهاند. از کجا معلوم شما شبیه حزب جمهوری باشید. چرا نظام فکر نکند که شما سازمان مجاهدین خواهید شد.
*سازمان تبلیغات هم تا زمانی بودجه میداد ولی شهرداری تهران قرارداد بست و در حقیقت ما حقوق بگیر شهرداری تهران بودیم. این پول را به ما میدادند تا اردوی جهادی برپا کنیم و سیمان و آجر بخریم و یک پول جداگانهای برای حقوق مسئولین و کادر داده میشد.
*من عکس بزرگی از آقا را قاب کردم و در ورودی هیات نصب کردهام. به من گفته شد باید بزنید پشت سرتان. ما با این آدمها شده ایم ۸۰ میلیون. ملاکهای جامعه برای دوست داشتن آقا و ولایتپذیر بودن تغییر زیادی کرده است. انگار فقط کسانی که می گویند ولایت خط قرمز ماست، و شعارش را میدهند ولایی هستند.
*من کاری را دون شان روحانیت نمیشناسم. اگر کسی چنین حرفی زده از تکبر است. کشاورزی خاکیترین کار است. وقتی دون شان علی بن ابی طالب نیست چرا باید دون شان ما باشد؟
*من به بچهها نگفتم به آنجا(سفارت عربستان) بروند. من به هیچ کسی نگفتم کوکتلمولوتوف درست کند. به هیچ کس نگفتم اتوبوس بگیرید. من به هیچ کسی نگفتم نیروی انتظامی را کنار بزنید و بروید داخل!وقتی بچهها به خانه هایشان برگشته و خواب بودند، من در حمص سوریه آنلاین شدم. دیدم ۳۰۰ پیام در گروه شهید خلیلی آمده است. از بالا شروع به خواندن کردم. این میگفت برویم و آن میگفت برویم و منافع ملی است و... به ساعت سوریه یازده و نیم شب بود.
از عمق دلم خوشحال بودم. یکهو دیدم سیدعباس یک عکس سلفی با ملک سلمان در اتاق سفیر گرفته است. گفتم فلان فلان شده آن عکس را برای من بیاور چرا سلفی می گیری و همینطور به جواب دادن به آنها مشغول بودم که سیدرحمت توی گروه گفت حاج حسن ما برگشتهایم و دارند آب و جارو میکنند.
*همین که پرواز نشست دم در ۷-۸ تا ماشین آمده بود تا من را ببرند. انگار ریگی را گرفتهاند. من را به زندان بردند و ۴۸ روز در زندانهای مختلف اوین میچرخیدیم و بازجویی میشدیم.گفتم بنده توفیق مجریمت در این برنامه را ندارم. چون من نبودم و داشتم از ناموس شما دفاع میکردم. گفتم این صوتها را من گفتهام ولی همه به بعد از حادثه مربوط است. شما ادعا کردهاید و من را ۴۸ روز در زندان نگه داشتهاید و باید اثبات کنید که این اصوات به قبل از حادثه مربوط است.
*نامه نوشتم به آقای رییسی گفتم در قانون آمده است که معاون کمتر از مباشر جرم میپذیرد، چطور مباشرین شش ماه و من یک سال؟ بالاخره حکم مساوی شد و باز هم کمتر نشد. من نه سر پیاز بودم و نه ته پیاز ولی آن شش ماه را کشیدم.
منبع: فرارو . خیمه
منبع: خیمه
15
کرد میهن ای کاش بجای ۵ بچه ۵۰ تا بودن مثل اینکه خیلی بیکاری
آفرین به شما که هم زندگی خودتون رو میچرخونید هم برای چند نفر ایجاد اشتغال کردید، کور بشه چشم حسود. خوب گفتید، امروز چاپلوسی در اولویت هست، چون یک عده بدون چاپلوسی توانایی کار ندارن مجبورن چاپلوسی کنن و دروغ بگن.
آخه کارشون آفرین گفتن داره ؟؟بخاطر کار اینا خون شهدای منا پایمال داره میشه چون نه سفارتی هست نه پیگیری دیپلماتیک
اینا حتما یه جایشان از دست احمدی نژادها بعد از ۷ سال میسوزه . که با ربط وبی ربط همه چیز به احمدی نژاد میچسپونن. اون هم بعد اینکه برا مردم ثابت شده که کی خوب بوده. شاید بگن مردم عموم سر از سیاست واقتصاد در نمیارن ... حالا من میخام بدونم شما که سر دراوردید . چه بلای سر مردم دراوردید . برید بی عرضها .بخدا روووووووو میخاد حرف زدن. شما باید ته گاراژ میرفتی و برا ابد به ابو قراضه تبدیل میشدی.
دمت گرم کردمیهن خیلی باصفایی من از موقعی که هیئت کبوتران دویست نفر بود میشناسمت یادش بخیر چقدر زحمت کشیدی برای جوانان و نوجوانان کرج که خدایی بشن اگر بخام دو تا اخوند با صفا بگم یکی شمایی یکی رهبر
قابل پیش بینی بود برای شما پاپوش اتهام حمله به سفارت عربستان را درست کنند اخه خیلی قدرت پیدا کرده بودید
چه جالب!! پس غیر مستقیم میخواد بگه دادستان ، قاضی و در مجموع کل قوه قضائیه بدون مدرک و دلیل ایشان را محکوم و به زندان انداختند! اگر حرف ایشان درست باشه وای به حال مجریان عدالت که چنین ظلم بزرگی کردند و باید این قضیه پیگیری و قاضی بازخواست و محاکمه بشه اما اگر حرف ایشان دروغ بود باید دادستانی در قضیه ورود کرده و ایشان بخاطر این تهمت و دروغ بزرگ، محاکمه شود
اینا رو بی خیال با پول بی ارزش و این گرونیها خرید عید چه کنیم .فقط علی برکت الله
هم سر پیاز بودی هم ته پیاز تو سوریه نشسته بودی ارازل و اوباشت خط می دادی گفتی فلان فلان شده چرا سلفی کردی با عکس ملک سلمان عکسو می اوردی برام یعنی در جریان بودی اخوندی صحبت کردن در ذات شماست با پول باد اورده پیتزا فروشی باز کردی یادم می اید در زمان شاه یه اب حوضی بود که با سطلش کنار خیابون می نشست به ظاهر اب حوضی بود اما جز ساواک بود نونی که فرزندانت می دهی از چه راهیست اندکی تفکر خوب چیزیست
کاش این کارتون بخاطر شهدای منا وتعرض به بچه ها ایرانی بود بیشتر میتونستیم درکتون کنیم ,چه از خودش وبچه هاش.تعریف هم میکنه
چهار نفر مثل همین اخوند در ایران هر کاری دلشون خواست می کنند ان وقت باید تاوانشو مردم بدن ببین ما به کجا رسیدیم تو چکاره هستی مگه مملکت قانون نداره ااما اگه قانون اجرا بشه اینا بی کار میشن متاسفم